نه خستگی راه طولانی بازگشت از سفر و نه کوه کارهای عقب مانده و نه چشمهای کلاپیسه شده ...
نتوانست از هیجان تماشای اولین جدال مسابقات سوپرجام اسپانیا ذره ای بکاهد ...
ورزشگاه نیوکمپ میزبان تیم رئال مادرید بود ....
و فرانسسک ویلانوا ای بایو یا تیتو ویلانوا مربی 41 ساله و فوتبالیست بازنشسته وکمک مربی سابق تیم بارسا
روی صندلی یپ گواردیولا ، زخم خورده از ال کلاسیکوی قبلی و ضربه خوزه موینیو بر چشمش ...
بارسا در نیمه اول با والدز، پیکه، ماسچرانو، آلوز، آدریانو، بوسکتس، ژاوی، اینیستا، پدرو، مسی و سانچس صف آرائی کرد ...
و رئال مادرید کاسیاس، راموس، آلبیول، آربلوئا، کونترائو، کایخون، خدیرا، اوزیل، آلونسو، رونالدو و بن زما را به زمین فرستاد ...
نیمه نخست به صف آرائی كوادريلا شباهت داشت ....
( دو ماتادور و شش دستيارش را در مسابقات گاوبازی يك" كوادريلا " می نامند ) ...
دو تیم هم را ورانداز کردند و توپهای خوبی از اینیستا و خدیرا رد و بدل شد و شوت عالی مسی روی پاس دنی آلوز در دقیقه 18 با فاصله ای اندک از کنار دروازه بیرون رفت و بازی حساب شده و با هیجانی کمتر از معمول پیش رفت و باز هم مسی در دقیقه 29 و دریبل دو بازیکن رئال و ضربه ای که در دروازه ننشست و ضد حمله های رئال بی نتیجه و عطش بارسا برای گل زدن که دقیقه به دقیقه بیشتر می شد و شوت خوب پدرو و دستهای نجات دهنده کاسیاس و سانتر خطرناک رئالی ها در دقیقه 36 و نفوذ رونالدو ... باز هم بی نتیجه ..
با همه تلاش دو تیم نیمه اول با نتیجه تساوی خاتمه یافت ...
نیمه دوم روی سانتر عالی مسعود اوزیل ، کریستیانو رونالدو توانست با ضربه سر گل اول را در دروازه والدز بکارد و غریو هواداران را به آسمان برد اما در کمتر از یک دقیقه پدرو گونزالس در صحنه ای مشکوک به آفساید گل تساوی را در دروازه رئال نشاند و خطای دقیقه 70 راموس در محوطه جریمه روی اینیستا یک پنالتی برای بارسا همراه داشت و شوت محکم مسی توی دروازه کاسیاس و پیروزی 2 بر یک و طوفانی از آبی اناریها در ورزشگاه ...
اما نیزه های کاتالانها پی در پی گرده تیم رئال نشانه می گیرد و ژاوی هرناندز در دقیقه 78 روی پاس بی نظیر اینیستا تک به تک با کاسیاس ضربه نهایی را فرود می آورد و گل سوم ...
و اگر ویکتور والدز که با خروج ژاوی بازوبند کاپیتانی را هم در اختیار داشت کمی هشیارتر بود تن به دریبل کودکانه اش در مقابل دی ماریای تازه وارد نمی داد و با اشتباهی فاحش دومین گل به نام رئال ثبت نمی شد ...
نخستین دیدار بارسلونا برابر رئال مادرید با مربیگری تیتو ویلانووا با برد شیرین 3 بر پایان یافت و دیدار برگشت چهارشنبه شب هفته آینده در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو شهر مادرید برگزار می شود تا چهره تیم قهرمان مشخص شود .
و امروز عصر دربی تیم های پایتخت نشین است ...
تیم پرسپولیس پس از یک فصل ناکامی و مکان شانزدهم جدول لیگ برتر امسال حالا با مانوئل خوزه مربی پرتغالی به مصاف تیم استقلال می رود در حالیکه حاشیه پیرامون این تیم و عملکرد بازیکنان و مربی و مسئولان و مدیران به اوج رسیده و سردار رویانیان علیرغم خط و نشانهای چند روز پیش برای کادر فنی و بازیکنان در عقب نشینی استراتژیک به دفاع تمام قد از مربی پرداخت و تعویض او را غیر ممکن دانست تا بهانه در دست تیم و مربی برای توجیه باخت نباشد .
تیم استقلال نیز با جایگاه یازدهم لیگ و علیرغم مشکلاتی از قبیل عدم پرداخت حقوق و دستمزد بازیکنان در کنار قلعه نوعی با آرامش و اعتماد به نفس بیشتری به زمین می رود .
حالا باید دید تماشاگران پرشوری که از ساعتهای آغازین صبح امروز ورزشگاه آزادی را پر کرده اند شاهد یک دربی پر هیجان و پر گل خواهند بود ؟!!!
پی نوشت:
تا به کی باید پشت دربهای بسته خوابید و بلیط را به قیمت خون آدمیزاد خریداری کرد و روی سکوها نشست بدون کمترین امکانات و فریاد کشید و حنجره پاره کرد و فحش خورد و کتک کاری کرد و شاهد قدم زدن بازیکنان چند صد میلیونی شد و مصلحتها که نتایج را رقم می زنند ؟!!!!
این روزها خستگی هایم را می گذارم روی مبل راحت کنار تلوزیون ...
و با یک لیوان معجون خنک و دلچسب خاکشیر و عرق بیدمشک و یخ خرد شده ...
می نشینم به تماشای ورزشکاران جوان و برومند و شاداب المپیک لندن ....
و فرقی ندارد چه ورزشی باشد ....
از فوتبال تا بسکتبال و دو میدانی و تیراندازی و قایق رانی و شنا و وزنه برداری و کشتی و همه همه
زیبا هستند و انرژی بخش چرا که تلاش است و قدرت اراده و اشتیاق و میل فوق العاده به رقابت و شکوه و عظمت نیروی آدمی که همه جهان را به مبارزه می خواند و چقدر زیباست این چهره های باطراوت عرق ریزان و عضلات درهم پیچیده که هیچ چیزی تاب اسقامت در برابر آن را ندارد ...
اگرچه همه ورزشکاران خانم و آقای ایرانی که در المپیک لندن شرکت کرده اند و از هفت خوان مصائب پیش رویشان گذشته اند و با کمترین امکانات قدم به میدان مبارزه گذاشتند از نظر من بسیار قابل احترام هستند و قهرمان اما مدال برنز جوان برومند خطه کرمانشاه کیانوش رستمی بسیار دلچسب بود و از امروز هم به امید پرودگار نوار قهرمانی ها با ورود کشتی گیران کشورمان آغاز می شود و چه حضور مقتدرانه ای به لطف پهلوان 55 کیلویی ایران زمین ...
حمید سوریان متولد دوم شهریور 1364 است در شهر ری و فرزند آخر خانواده بین شش برادر که همه به لطف پدر که خود ورزشکار بود و کشتی گیر روی تشک رفتند و در حد کشوری و تورنمنتهای خارجی مدال گرفتند و حمید کوچک که کنار تشک بزرگ شد و در 13 سالگی رفت به باشگاه بابک و حاج عبدالله زارع مربی اش شد ، پیرمرد 82 ساله زحمتکشی که مربی پدرش هم بوده و پنجاه سال است مربی گری می کند و بسیاری همچون او را تحویل خانواده کشتی داده و او را پسری باهوش و مستعد و حرف گوش کن می داند که خوشرنگ ترین مدالها حقش هست و باعث افتخار ایران .
دانشجوی رشته تربیت بدنی است و تا بخواهی دوست و رفیق دارد و حتی وبلاگی هم درست کرده به آدرس :
و اولین نوشته اش در این وبلاگ به تاریخ دوشنبه ششم دی 1389 :
یاعلی گفتیم وعشق
آغازشد...
یادم به خیر
واقعاٌ افلاطون راست گفت که زندگی دو نیمه ست
نیمه ی اول در انتظار نیمه ی دوم
ونیمه ی دوم در حسرت نیمه ی اول....
الگویش جهان پهلوان تختی بوده و برادر بزرگش محسن سوریان ...
5 بار قهرمان كشور در رده هاى مختلف سنى، ورزشكار برتر سال 1386
مدال طلاى روز جهانى كودك، سه مدال طلا، نقره و برنز از جام هاى تركیه، برنز جام پیت لاسینسكى در لهستان، برنز جایزه بزرگ باكو، برنز جام نیكولاى پتروف بلغارستان، نقره جام جهانى گرجستان، طلاى جام یادگار امام، و ...
یك طلا و یك نقره جوانان در آلماتى و جى جو. دو طلاى بزرگسالان در بیشكك 2007 و جى جو 2008
طلاى جوانان جهان در لیتوانى و سه طلاى بزرگسالان در بوداپست، گوانگ ژو و باكو
پنج مقام قهرمانی جهان در مسابقات جهانی کشتی سالهای ۲۰۰۵، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰
و بزرگترین رویایش المپیک 2012 لندن و شکستن طلسم چهل ساله ...
مرحوم محمد پذیرایى در المپیك 1960 رم توانست براى اولین بار مدال طلای كشتى فرنگى ایران را بدست آورد و بعد رحیم على آبادى در المپیك 1972 مونیخ...
و دیگر هیچ ...
و حالا بعد از ماهها و ماهها تلاش سخت و تمرینات کشنده و فشارهای جسمی و روحی و مسابقات گوناگون و به دست آوردن سهمیه حضور در المپیک حمید سوریان به مصاف حریفانی رفت که همه فقط برای بردن آمده بودند .
می گوید هرشب در خواب صحنه های مسابقات را در ذهنش بازسازی می کرده و کشتی برایش مجموعه ای است از مسائل تكنیكى، تنوع تاكتیكى، سرعت عمل، خواندن ذهن حریف، حتى خواندن ذهن داور و بعد یک کاسه کردن همه اینها ...
سوریان که با حذف "هاسگاوا"ی ژاپنی از جمع مدعیان اصلی وزن 55 کیلو ، روحیهای مضاعف بدست آورده بود در اولین مسابقه به مصاف آرسن ارالیف قرقیزستانی رفت و در مجموع با نتیجه شش بر سه پیروز شد و به مرحله یک چهارم این رقابت ها صعود کرد.
در مقابل مودوس مجارستانی توانست با برتری در دو گیم به نیمه نهایی این رقابت ها صعود کند.
در دیدار نیمه نهایی پنجه در پنجه "اریک نبلوم" از دانمارک انداخت و موفق شد در دو تایم متوالی با نتایج (3 بر صفر) و (3 بر صفر) از سد این حریف گذشته و راهی فینال وزن 55 کیلوگرم مسابقات کشتی فرنگی المپیک لندن شود.
و سرانجام آخرین مصاف او در مقابل روشن بایراموف آذربایجانی ...
جایی که تنها این دو کشتی گیر در مقابل تماشاگران سالن اکسل روی تشک رفتند ...
و هجوم بی امان این پهلوان دلاور با جسارت و اعتماد به نفس مثال زدنی که حریف را به لرزه در آورده بود و فنون زیبای کشتی فرنگی و دست تو و باراندازهای بی بدیل که حمید سوریان از چپ و راست اجرا می کند و هرچه بایراموف مقاوت کرد نتوانست کاری از پیش ببرد و درهم شکست و سوریان با سه امتیاز بارانداز و یک امتیار در خاک به مدال خوشرنگ طلا دست پیدا کرد و پرچم کشور ایران به اهتزاز درآمد و موچی از شادی و افتخار و غرور از سالن اکسل تا جای جای ایران پهناور وزید .
به گزارش خبرنگار ایرنا، مردم در اطراف منزل حمید سوریان در شهر ری با روشن كردن چراغهای اتومبیل خود و بوق های ممتد كسب اولین مدال طلای كشتی ایران در المپیك لندن را جشن گرفته اند. حمید سوریان مدال طلایش را به مادرش خانم اعظم السادات ماشالله زاده تقدیم کرده که امروز روز تولدش هست .
آخرین نوشته اش در وب لاگش قبل از اعزام به المپیک لندن ...
به همه ی کسانی که در باخت ها کنارم بودند
و دربردها دعایم کردند که مغرور نشوم
به مردمی که زیباتر از آنها در هیچ جای دنیا ندیدم
این منم حمیدسوریان سربازکوچک وطن.
هنوز هستم و برای وطنم نفس میکشم.
عقایدم را دوست دارم و به عقیده ای توهین نمیکنم
امروز آمدم تا یکبار دیگر ملتمس دعاهایتان باشم
منابع :
ویکی پدیا
مصاحبه حمید سوریان با مجله خانواده سبز
مسابقات دوچرخه سواري المپيک 2012 لندن در ماده استقامت جاده
با حضور 144 رکابزن در قالب 62 تيم، به مسافت 250 کيلومتر در حالي آغاز شد که :
امير زرگري رکابزن ملي پوش کشورمان پس از طي 90 کيلومتر از مسير در نظر گرفته براي برگزاري اين رقابتها به دليل آسيب ديدگي از ناحيه پایین کشکک زانو دچار مصدوميت شده و راهي بيمارستان شد.
عليرضا حقي نيز به زمين برخورد کرد اما با برطرف شدن مشکلش به کار ادامه داد و پس از طي مساقت 168.3 کيلومتر به خط پايان نرسيد.
سهرابي تنها رکابزن ايران بود که با ثبت زمان 4 ساعت و 52 دقيقه و 55 ثانيه در جايگاه 107 قرار گرفت.
در رقابتهای قایقرانی رشته روئینگ تک نفره
محسن شادی با ثبت زمان 7 دقیقه و 27 ثانیه و 42 صدم ثانیه به مقام ششمی دست یافته و شانس حضور مستقیم در مرحله یک چهارم نهایی را از دست داده و در بخش شانس مجدد فردا باید در گروه دوم جدول بازندگان بازیهای المپیک 2012 لندن به مصاف حریفانی از تایوان، نیجریه، لیتوانی و زیمباوه برود او امیدوار است بتواند نتیجه بهتری کسب کرده و به مرحله بعد صعود کند .
خانم سولماز عباسی علیرغم آسیب دیدگی در خط یک مسابقه روئینگ تک نفره زنان را آغاز کرد و با با ثبت زمان 8 دقیقه و 17 ثانیه و 46 صدم ثانیه در رده ششم گروه اول قرار گرفت و از صعود مستقیم به فینال باز ماند و باید شانس خود را در مسابقات شانس مجدد امتحان کند . در این گروه اما توئیگ از نیوزلند با ثبت زمان 7.40.24 به مرحله بعد صعود کرد.
در رقابتهاي تيراندازي المپيک در ماه تپانچه ده متر
ابراهيم برخورداري در مرحلهي مقدماتي رقابتهاي المپيک با 569 امتياز در ردهي 33 قرار گرفت و نتوانست به فينال راه پيدا کند.
الهه احمدی با 394 امتياز و صعود به فينال توانست در جايگاه ششم بايستد که نتیجه ای بسیار با ارزش برای تیم تیراندازی بانوان است .
مه لقا جام بزرگ هم با 391 امتياز در رده چهل و سوم ايستاد و از صعود به مرحله بعد بازماند.
در اين مرحله ورزشکاراني از لهستان و چين با 399 امتياز در رده هاي اول و دوم ايستادند و نمايندگان روسيه و چين با 398 امتياز سوم و چهارم شدند.
در رشته تنیس روی میز
ندا شهسواري در نخستين ديدار خود در رقابتهاي المپيک لندن به مصاف اوشونايک از نيجريه رفت و در يک بازي نزديک با نتيجه 4 بر 3 به شکست خورد و از دور رقابتها کنار رفت.
سرمربی تیم ملی پینگپنگ مهرداد بابادیوند می گوید وقتی مسابقه تمام شد حاضران در سالن ندا را تشویق کردند با توجه به چند تجربهای که از حضور در المپیک دارم تا به حال ندیده بودم که یک بازیکن بازنده را تشویق کنند و این نشان میدهد که عملکرد شهسواری خوب بوده است.
اولین حضور خانمهای ایرانی در مسابقات المپیک به سال 1964 در توکیو باز می گردد ...
که در رشته دوومیدانی سیمین رضا مهر – فاطمه نازلی بیات ماکو – ژولیت گورکف ...
و در رشته ژیمیناستیک جمیله سروی شرکت کردند ...
و دوازده سال بعد در المپیک 1976 مونترال در رشته شمشیر بازی ...
خانمها : ژیلا الماسی – گیتی محبی – مهوش شفای – مریم آچاک...
و در المپیک 1996 آتلانتا فقط یک ورزشکار در رشته تیراتدازی تفنگ بادی از فاصله 10 متر به نام لیدا فریمان ...
و در المپیک 2000 سیدنی در رشته تیراندازی کلت بادی از فاصله 10 متر : منیژه کاظمی ...
و در المپیک 2004 آتن در رشته تیراندازی : نسیم حسن پور ...
و در آخرین المپیک برگزار شده در سال 2008 در پکن
قایقرانی ( روئینگ ) :هماحسینی
تیراندازی با کمان (ریکرو) : نجمه آبتین
تکواندو (وزن 48 – کیلو ) : سارا خوش جمال فکری
ووشو (رشته نمایشی ):زهرا کریمی (طلای وزن 60- ساندا ) و فرزانه دهقان (برنزوزن 52- ساندا )
و حالا پس از 48 سال ،
هشت ورزشکار خانم در میدان رقابت المپیک 2012 لندن حضور پیدا کردند .
روئینگ:
سولماز عباسی (ورزشکار)
متولد ۲۹ دی ۱۳۶۲ در تهران است و سال 1383 وارد تیم ملی شده و هنوز مجرد است و دانشجوی کارشناسی تربیت بدنی . او توانست در مسابقات فینال A ماده تکنفره سنگین وزن بانوان در شهر گوانگجو کره جنوبی در رقابت با روتاراسکا رودنبرگ از تایلند، اسوتلانا گرمانویچ از قزاقستان،هارونا ساکاکیبارا از ژاپن، یجی کیم از کره جنوبی و کا من لی از هنگ کنگ تنها با اختلاف 1 ثانیه با زمان 7:53.31 دقیقه در رده سوم قرار گرفته و مدال برنز را از آن خود کند . در این ماده هارونا ساکاکیبارا از ژاپن با کسب رکورد 7:52.03 دقیقه مقام اول و یجی کیم از کره جنوبی با زمان 7:52.29 دقیقه مقام دوم را کسب کردند و با این نتیجه قهرمان شایسته تیم ملی موفق به کسب دومین سهمیه المپیک رشته روئینگ کشورمان در مسابقات کسب سهمیه المپیک روئینگ شد.
عناوین قهرمانی:
مدال برنز در بازی های آسیایی «گوانگجو»
كسب سهمیه المپیك ۱۳۹۱
او روز شنبه 7 مرداد (۲۸ جولای) در ساعت ۱۳ و ۳۰ دقیقه رقابت در دور مقدماتی را آغاز می کند .
در مصاحبه ای گفته :
"هیچ وقت فكر نمی كردم نتوانم سهمیه كسب كنم و در تمام این مدت گرفتن سهمیه المپیك را متصور بودم. ما می توانستیم در پیست استاندارد تمرین كنیم كه این گونه نشد. در هر حال تمام تلاش خود را می كنم كه تا زمان اعزام به المپیك به آمادگی لازم برسم و بتوانم در رقابت های لندن عملكرد مناسبی داشته باشم. "
متاسفانه این ملی پوش خوب ما که از ناحیه عضله دنده دچار آسیب دیدگی شده توسط دکتر فرشاد غزالیان یکی از اعضای گروه پزشکی اعزامی به لندن، تحت معاینه قرار گرفت . بر اساس اظهار نظر دکتر غزالیان خانم عباسی از ناحیه عضله دندهای دچار تورم شده اما با توجه به اینکه دیگر زمانی برای استراحت کردن ندارد، میتواند با قدری مراقبت در رقابتهای قایقرانی شرکت کند.
قایقرانی:
آرزو حکیمی مقدم
جوانترین ورزشکار ایرانی در المپیک متولد ۲۹ فروردین ۱۳۷۴ در تهران است و در سال 1388 به تیم ملی پیوسته و در حال حاضر دانش آموز سال سوم دبیرستان است .
عناوین قهرمانی :
سه مدال طلا و یك مدال برنز در قهرمانی آسیا ۲۰۱۱ تهران ۱۳۹۰
كسب مقام چهارم در رقابت های جوانان جهان ۲۰۱۱
او درباره حضورش در المپیك می گوید:
" فكر می كنم جوانترین ورزشكار ایران در المپیك خواهم بود. خوشحالم كه می توانم در چنین سنی المپیك را تجربه كنم و هدفم این است كه بهترین نتیجه را در این رقابت ها به دست آورم.فكر می كنم كه می توانم در المپیك ركورد خود را بهبود بخشم. پس از المپیك مسیر خود را به طور جدی تر ادامه خواهم داد. به المپیك بعدی هم فكر می كنم و تلاش دارم در مسابقات قهرمانی جوانان جهان مدال كسب كنم. "
او می بایست روز جمعه ۲۰ مرداد (۱۰ آگوست) در رشته كایاك ۲۰۰ متر ساعت ۱۰ و ۱۲ دقیقه در دور مقدماتی رقابت خود را آغاز کند .
تیراندازی با کمان:
زهرا دهقان
در سال ۱۳۶۶ در شهر شیراز به دنیا آمد و با 6 سال سابقه در دو سلاح کامپاند و ریکرو خود را به عنوان ورزشکاران مطرح معرفی کرد و به تیم ملی تیم ملی تیراندازی با کمان ایران پیوست .
در آخرین رقابتهای کسب سهمیه المپیک تیر و کمان زهرا دهقان با راهیابی به جمع 8 کماندار توانست جواز حضور در المپیک لندن را در بخش ریکرو انفرادی زنان کسب کند.
وی همچنین تنها بانوی کاروان ورزش ایران در المپیک 2012 لندن است که سهمیهاش را در آمریکا و در مرحله آخر مسابقات انتخابی گرفت.
زهرا دهقان هم مدال نقره تیمی جایزه بزرگ آسیا در تهران را دریافت کرده، و هم روی سکوی نایب قهرمانی هفدهمین دوره مسابقات قهرمانی آسیا ایستاده است. او همچنین عضو تیمی بود که مدال برنز بازیهای داخل سالن آسیا در ویتنام را از آن خود کرد و روی سکوی سوم ایستاد.
تنیس روی میز:
ندا شهسواری
متولد 30 شهريور 1365 در كرمانشاه است و دانشجوي كارشناسي تربيت بدني
عناوين قهرماني:
مقام سومي انفرادي پينگپنگ در مسابقات كشورهاي اسلامي تهران،
دومي انفرادي كاپ فجر گرگان،
قهرماني مسابقات آسياي ميانه در سال 83 تهران،
سومي تيمي مسابقات غرب آسيا در سال 80 قزاقستان،
قهرماني مسابقات آسياي ميانه و كسب سهميه المپيك تنيس روي ميز ـ تهران دي ماه 90 .
او از سال 75 ورزش پينگپنگ را آغاز كرده و از سال 80 عضو تيم ملي است.
هر چند ندا شهسواري با رنكينگ 491 فاصله زيادي با ساير رقيبان خود در المپيك دارد و در اين بين كسي هم انتظار معجزه و شگفتي سازي را در اولين تجربه حضور بانوان در المپيك ندارد اما حضور ايران در اين بخش نشان دهنده توانايي بانوان در اين رشته ورزشي است كه شهسواري مي تواند با يك بازي خوب مهر تاييدي بر اين موضوع باشد.
خودش در این باره می گوید :
" باید خوب بازی کنم، حتی اگر ببازم .
برخي از مردم انتظار مدالآوري در المپيك دارند اما قشر ديگري هم كه مي دانند كسب سهميه در بخش پينگ پنگ بانوان چقدر دشوار است انتظار ندارند كه در المپيك مدال بگیریم. هر چقدر آمار موفقيتهاي يك ورزشكار افزايش يابد انتظار از او هم بالاتر ميرود كه اين موضوع مسووليت سنگين يك ورزشكار را نشان ميدهد. اميدوارم نمایش خوبي در رقابتهاي لندن داشته باشم و اگر مسابقه خود را واگذار كردم اين اتفاق با يك بازي خوب همراه باشد. "
دوومیدانی:
لیلا رجبی
لیلا رجبی متولد ۱۸ آوریل ۱۹۸۳ در بلاروس است با نام تولد تاسیانا ایلیوشچانکا که در سال ۱۳۸۶ با پیمان رجبی دونده دو سرعت ایرانی ازدواج کرد و از آن پس در بوشهر زندگی کرده و تابعیت ایرانی را انتخاب کرد و برای تیم ملی ایران مسابقه میدهد. خانم رجبی از زمان ورود به ایران رکورد پرتاب وزنه ایران را از ۱۲٫۱۰ متر (پریسا بهزادی) به ۱۷٫۹۰ متر (هوای آزاد) و ۱۷٫۲۱ متر (داخل سالن) ارتقا دادهاست.
عناوین قهرمانی :
مدال برنز مسابقات قهرمانی دو و میدانی آسیا ۲۰۰۹ گوانگژو
مدال طلا در بازیهای آسیایی داخل سالن ۲۰۰۹ هانوی
مدال طلا مسابقات دو و میدانی داخل سالن آسیا ۲۰۱۰ تهران
خانم ليلا رجبي در گفتگو با خبرنگار ورزشي باشگاه خبرنگاران می گوید :
" فكر نمي كنم به مدالي در بازي هاي المپيك 2012 لندن دست يابم اما همه تلاشم را براي رسيدن به فينال مي كنم. ركورد همه پرتابگران وزنه حاضر در بازي هاي المپيكي مشخص است و همه ميدانند مدال هاي اين رشته به چه ورزشكاراني خواهد رسيد اما نااميد نيستم. از اردوهايي كه تا به حال داشتم راضي هستم در اردوي تمريني بلاروس مسابقات سبكي داشتم و توانستم چند بار ركورد بزنم با اكثر حريفان المپيكي ام در لندن نيز آشنا هستم و شرايط آنها را مي دانم . امكاناتي براي جذب مربي خارجي براي پرتاب وزنه بانوان وجود نداشت و به تنهايي تلاش زيادي كردم واميد وارم در لندن موفق باشم.
تکواندو :
سوسن حاجی پور
سوسن حاجي پور تكواندو را از سال1369 از سالن هلال احمر بابلسر مازندران آغاز کرده و متولد رودبار است .
عناونی قهرمانی "
مدال برنز مسابقات قهرماني آسيا قزاقستان را در سال 2010
برنز مسابقات بين المللي جام فجر در اسفند ماه سال 89
نشان طلاي رقابتهاي انتخابي المپيك تايلند
تكواندوكار وزن 67 كیلوگرم تیم ملی تكواندوی زنان در دور نخست مسابقات تكواندوی گزینشی المپیك 2012 لندن در در سالن ژان پل دوم شهر بانكوك ، با نتیجه دوازده بر صفر سماكارتا از بوتان را از پیش رو برداشت و در مرحله نیمه نهایی نیز گولانافیس از قزاقستان را با همین نتیجه شكست داد و به مدال طلای بازیها و سهمیه المپیک لندن دست پیدا کرد .
تیراندازی:
مه لقا جام بزرگ
متولد 1368 شهر همدان است و دانشجوی رشته فیزیک و از سال 1388 به عضویت تیم ملی انتخاب شد .
مهمترین عناوین قهرمانی:
مقام سوم تیمی بازی های آسیایی گوانگجو 2010
مقام چهارم مسابقات قهرمانی جهان آلمان سال 89 و کسب سهمیه المپیک لندن
درباره حضورش در لندن میگوید:
" هر ورزشکاری که سهمیه میگیرد تمام تلاش خود را میکند که بتواند نماینده خوبی در المپیک باشد و میخواهد بهترین نتیجه را در این رقابتها بگیرد. از نظر من بهترین نتیجه رضایت خودم از عملکردم در مسابقه است و مهم این است که یک تیرانداز به دنبال بهترین نمره باشد هرچند من نمیتوانم بگویم بهترین نمره چیست اما هر کاری که از دستم برآید در این رقابتها انجام خواهم داد."
این ملی پوش که رنکینگ 28 تفنگ بادی 10 متر و رتبه 50 تفنگ 50 متر سه وضعیت را در جهان به خود اختصاص داده است، قرار است در این دو ماده با حریفان خود در المپیک مبارزه کند.
الهه احمدی (ورزشکاران)
متولد 1361 در تهران و دانشجوی تریبت بدنی است و متاهل است و از سال 1384 فعالیت ورزش را آغاز کرده .
مهمترین عناوین قهرمانی :
مدال برنز تیمی و نقره انفرادی در مسابقات آسیایی گوانگجو
مقام دومی مسابقات جهانی سیدنی سال 1390 و کسب سهمیه المپیک لندن
مقام سومی در مسابقات جهانی چین سال 1389
درباره عمکلردش در بزرگترین رویداد ورزشی جهان می گوید:
" معتقدم اگر ما همان کاری که در ایران انجام میدهیم را بتوانیم در المپیک انجام دهیم، به هدف خود میرسیم. من تجربه کسانی را که حریفم بودهاند را دارم و انگیزه خوبی هم برای گرفتن مدال در المپیک دارم، تنها توقعی که از خودم دارم این است که در این رقابتها حدود 80 تا 90 درصد از همان روندی را که در ایران داشتهام را در المپیک داشته باشم. در چنین شرایطی از عملکرد خود راضی خواهم بود. اختلاف یک دهمی در رشته تیراندازی، قهرمانان را مشخص میکند. این رشته از حساسیت بسیار ویژه ای برخوردار است و این درشرایطی است که من و سایر تیراندازان ایران به گرفتن مدال بسیار نزدیک هستیم، اما باید مدال گرفتن را یاد بگیریم. در حالی که ما رکورد زدن را بر اثر تکرار یاد گرفتهایم، اما نمی دانیم که چگونه باید مدال آوری کنیم. مدال آوری در رشتههای انفرادی بسیار سخت است. به خصوص در رشتههایی که ورزشکار باید با خودش مبارزه کند و حریف مقابلی ندارد، چون در این شرایط هیچ چیز قابل پیشبینی نیست و ممکن است کوچکترین تغییر در شرایط موجود نتیجه مسابقه را تغییر دهد."
خانم احمدی قرار است در ماده های تفنگ بادی 10 متر یا تفنگ سه وضعیت 50 متر در المپیک تیراندازی کند که این تیرانداز در تفنگ بادی 10 متر در رتبه 33 جهان قرار دارد و در ماده سه وضعیت رتبه 94 را به خود اختصاص داده است .
فینال مسابقان یورو 2012 ....
در میان همهمه ای از خبرها و حاشیه ها و پیش بینی ها و شرط بندی ها و کری خوانی ها آغاز گشت
حضور 600 داوطلب در در مراسم اختتاميه يورو 2012 . برای نشان دادن شعار وحدت در عين رقابت با رنگهاي پرچم 16 ....
پیش بینی 150 ميليون بيننده تلويزيوني
داربی بین جان لوئیجی بوفون کاپیتان تیم ملی ایتالیا
که با حضور در دروازه تیمش مقابل آلمان و 24 بازی ملی در تورنمت های نهایی جام جهانی و جام ملت های اروپا با رکورد دینوزوف افسانه ای مساوی شد و جمله "من یک رویا دارم" در صفحه فیس بوکش که اشاره به شکستن همین رکورد بود ده هزار لایک خورد و هزار کامنت دریافت کرد و معتقد است اگر اسپانیا دروازه خود را برای چندین بازی در جام جهانی بسته نگه داشت فقط به خاطر کاسیاس بوده .
و کاسیاس که طرفداران اسپانیا و رئال مادرید به او لقب سن ایکر را داده اند .
دروازه بان 31 ساله ای که 3 سال از بوفون جوان تر است و کاپیتان رئال مادرید و تیم ملی و آمار بهترین در ضربات پنالتی دارد و بوفون را شخصیتی بزرگ و الگوی خود می داند .
ماریو بالوتلی چهره غیر قابل پیش بینی تیم ایتالیا که بعد از پیروزی بر آلمان که با دابل او همراه بود، این بازی را بهترین شب تمام زندگی اش دانسته و اظهار امیدواری کرده یکشنبه در فینال بهتر از همیشه بازی کنند و قهرمان اروپا شوند.
چزاره پراندلي سرمربي تيم ملي ايتاليا که بعد از صعود تيمش به فينال 10 كيلومتر را تا كليسا پيادهروي كرد.و نشریات ایتالیایی که اگرچه با صعود تیم ملی ایتالیا به بازی فینال و شکست دادن آلمان رویه خود را عوض کرده و با تیترهای مهربانانه همچون "ایتالیای باشکوه" ، "این بالوتالیاست" (یعنی بالوتلیِ ایتالیا) از او استقبال کرده اند ولی برای شکستش دندان تیز کرده و به شدت منتقدش هستند .
وينسنته دل بوسکه سرمربي اسپانيا که همه پیش بینی کرده بودند براي خط حمله مقابل ايتاليا از زوج آلوارو نگردو و سسک فابرگاس استفاده می کند
سرخيو راموس مدافع تيم ملي اسپانيا که امیدوار بود بازي فينال يورو مقابل ايتاليا به ضربات پنالتي نکشد و هشدار داد براي از کار انداختن آتزوري بايد آندرا پيرلو را متوقف کنند.
و حتی سارا کاربونرو،نامزد ایکر کاسیاس که یکی از محبوبترین و مشهورترین خبرنگاران ورزشی کشور اسپانیاست و به دلیل مرگ پدر بزرگش یورو 2012 را ترک کرد و مجبور به تنها گذاشتن ایکر کاسیاس شد.
اما علیرغم همه این هیاهوها ، صدها هزار هوادار پرشور آبی و قرمز ورزشگاه شهر کی یف .....
و میلیونها بیننده پای تلوزیون در سراسر چهان ....
و حتی متعصب ترین هواداران اسپانیا نتوانستند نتیجه بازی دیشب را پیش بینی کنند ....
شگفتی از همان دقیقه اول بازی رقم خورد ..
دل بوسکه تیمش را بدون نوک حمله به زمین فرستاد ...
کاسیاس، پیکه، سرخیو راموس، آربلوا، جوردی آلبا، اینیستا، ژاوی، فابرگاس ،ژابی آلونسو، بوسکتس، سیلوا اما ترکیب تیم ایتالیا قابل پیش بینی بود
بوفون، کیلینی، آباته، بارزاگلی، بونوچی، مارکیسیو، دروسی، مونتولیوو ، پیرلو، بالوتلی، کاسانو
و داور 41 پرتغالی مسابقه آقای ‘پدرو پروئنكا’ که در سه مسابقه ای كه در یورو 2012 داوری كرده، برای هر دو تیم فینالیست سوت زده بود و نه کارت قرمز نشان داده و نه پنالتی گرفته بوده.
در میان امواج خروشان تشویقهای بی امان هواداران ، جدال ماتادورها و گلادیاتورها در مستطیل سبز آغاز شد و اولین ضربه را پیرلو به سوی دروازه کاسیاس روانه کرد و یک پاس روی سر بالوتلی که پیکه بلندتر پرید و حسرت یک گل زودهنگام را به دلش گذاشت و تیم اسپانیا کم کم گرم شده و با پاسهای منظم و نفوذ به عمق زمین حریف موج حملاتش را سازماندهی می کند و دقیقه 9 و ضربه عالی از ژاوی که با اختلاف کم از بالای دروازه دور شد .
اسپانیا مسلط و خونسرد و مصمم و ایتالیا محتاط و منتظر فرصت مناسب در ضد حمله ها به بازی ادامه می دهند اما حتی سخت گیرترین منتقدان هم نمی توانند ارزش پاسهای بی نظیر و تیکی تیکای ناب اسپانیایی را انکار کنند و پاس عمقی اینیستا در دقیقه 14 درون محوطه جریمه و پاس زیباتر فابرگاس به داوید سیلوا باعث شد تا در دومین حمله جدی با ضربه سر سیلوا دروازه بوفون از هم باز شود و گل اول غریو قرمز پوشان ورزشگاه را به آسمان بلند کند .
تیم ایتالیا خسته و کند بازی می کند و بالوتلی اغلب در میان زمین ایستاده و به دوربینها نگاه می کند و تماشاگران منتظر بازی خوب هستند و بدبیاری های پراندلی آغاز می شود و مصدومیت کیلینی باعث می شود تا یک تعویض اجباری زودهنگام انجام شده و در دقیقه ۲۱ بالزارتی به بازی بیاید .
سرعت ایتالیا کمی بهتر شده و سانتر عالی برای بالوتلی و باز هم مهار توپ توسط کاسیاس و دقیقه 28 و کاسانو که سه مدافع را جا می گذارد و شوت سنگین و باز هم این کاسیاس است که دورازه را بسته نگه می دارد .
امشب را باید شب دروازه بانها نامید .
و دقیقه 32 پشت محوطه جریمه و پاس عالی برای پیرلو و شوت بی نظیرش از میان جند مدافع و همه ورزشگاه از جا بلند می شوند و این فقط مشت کاسیاس است که حسرت گل بر دل آبی پوشان می گذارد .
و حالا چه پاسی از ژاوی و چه نفوذی از جوردی آلبا پدیده این فصل اسپانیا که مدافعان را مثل برق و باد جا می گذارد و با پای چپ توپ را می کارد توی دروازه و بوفون کیش و مات ...
و فریاد من و همسر و پسرم با غریو سرخ رنگ استادیوم در هم می آمیزد و به قول عادل فردوسی پور عزیز ....
چه گلییییییی چه گلیییییییییییی .....
ایتالیا نمی تواند این ولع و اشتیاق ماتادورها و پاهای بی امان ژاوی را مهار کند و همه تلاشش را به کار می گیرد و دقیقه 43 و ضربه محکم مونتولیوو و باز هم مشت گره کرده کاسیاس ...
و خطای بارزاگلی روی اینیستا یا با لقب معروفش هل اینیوشستا به معنای تردست و شعبده باز ...
و ژاوی پشت توپ و دقیقه 45 بازی و نفسها در سینه حبس و این بوفون است که تن به گل سوم نمی دهد .
و اسپانیا با دو گل طلایی و آب پوشان با حسرت گل های نزده به رختکن می روند .
تیمه دوم با تعویض کاسانو در دقیقه 46 شروع می شود و دی ناتاله به بازی می آید و دوباره ایتالیا در کمند تیکی تیکا و سسک فابرگاس که دریبل محشرش درون محوطه جریمه چشمها را خیره کرد و بوفون و آواته برای دفاع شیرجه زدند و چه می شود جلوی دروازه و همه نقش زمین می شوند و فقط دستهای بوفون بود که مقابل گل سوم ایستاد .
بازی کمی خشن شده و هند مدافع ایتالیا و یک پنالتی قطعی برای اسپانیا گرفته نمی شود و هجوم دی ناتاله و یک ضربه سر دیدنی از او که از بالای دروازه اسپانیا بیرون می رود .
و حالا زمان مهره چینی و نبرد نهایی مربیان است و براندلی تیاگو موتا را به جای مونتولیوو به بازی می فرستد و دل بوسکه ، سیلوا زننده گل اسپانیا را علیرغم دلخوری اش با پدرو تعویض می کند .
اما بدبیاری های پراندلی تمامی ندارد و تیاگو ماتو در همان سه دقیقه اول بازی دچار کشیدگی عضله شد و از بازی بیرون رفت و چون تعویضهای پراندو تمام شده بود تیم ایتالیا مجبور شد ده نفره بازی را ادامه دهد و حالا پراندو تیغ تیز منتقدان ایتالیایی را بر گردنش احساس می کند .
خیمه اسپانیا روی دروازه ایتالیا لحظه به لحظه سنگین تر می شود . فابرگاس خسته بیرون می رود و دل بوسکه ، تورس سرحال و آماده را به زمین می فرستد تا در دقیقه 83 با یک ضربه بغل پای دیدنی تیر خلاص را به دروازه بوفون شلیک کند و همه استادیوم بشود رنگ قرمز و فریادها در آسمان بپیچد و عادل فردوسی پور فقط بگوید ....توی دروازه ... توی دروازه ......
اینیستای رنگ پریده هم روی نیمکت می نشیند و و ماتا فرصتی پیدا می کند تا در افتخار این برد شیرین شریک شود و ایتالیای خسته فقط آرزو می کند تا سوت پایان به صدا درآید و حتی رمقی هم برای دفاع ندارد و این انتهای یک دوئل بزرگ است در زمین و ماتادورها زمین و زمان را در دست دارند و تورس در یک حرکت به یاد ماندنی نمادین موقعیت گل قطعی را به ماتا پاس می دهد تا او آخرین ضربه نیزه را در گرده تیم ایتالیا فرود آورد و چهارمین گل ...
و دل بوسکه کبیر برای اولین بار درتاریخ کشور اسپانیا کاتالونها را با مادریدیها آشتی داد و سومین جام را بعد از جام های قهرمانی اروپا 2008 و جهانی 2010 به مردم کشورش هدیه کرد و اولین مربی در تاریخ فوتبال شد که بدون مهاجم با چهار گل جام را فتح کرد .
این برد شیرین را به همه فوتبال دوستان تبریک می گویم .
پسرم خوابش نمی برد ..
سر گذاشته بود روی زانوانم و چشم دوخته بود به ورزشگاه بزرگ شهر ورشو ...
و شور و حال عجیبی که هواداران دو تیم آلمان و ایتالیا با رنگهای آبی و سپید و زرد و سیاه به ورزشگاه داده بودند و تماشاگرانی که بین آنها خانواده و دوستان بازیکنان دو تیم هم برای پیروزی شان فریاد می کشیدند.
بازی با هجومی طوفانی از هر دو تیم شروع شد و نمایش خوب دروازه بانهای آماده و سرحال و قبراق
در تیم آلمان ، مانوئل نویر، بواتنگ، هوملس، بادشتوبر، لام، شواین اشتایگر، خدیرا، تونی کروس، اوزیل، پودولسکی، گومز به زمین رفتند.
و ترکیب تیم ایتالیا ، بوفون، کیلینی، بونوچی، بارزاگلی، بارزالتی، پیرلو، دروسی، مونتولیوو، مارکیسیو، کاسانو، بالوتلی بود .
در دقیقه 20 روی پاس بسیار زیبای آنتونیو کاسانو ، ماریو بالوتلی ، مهاجم تیره پوست بیست و یک ساله ایتالیا با یک ضربه سر پر قدرت توپ را کاشت توی دروازه نویر و آدرنالین خون آلمانها رفت بالا و ورزشگاه را گذاشتند روی سرشان و هی دست به هم کوفتند و فریاد کشیدند و یواخیم لو بی خیال دوربینهای تلوزیونی همه ناخنهای دستش را یک به یک جوید و مهاجمان آلمانی خوب پاسکاری کردند و توپ را نزدیک کردند به خط دروازه و مدافعان را دور زدند اما گل نزدند که نزدند ..
تا آقای خیابانی هی آه بکشد که اگر گل می شد چه گلی بود ....
و سرعت بازی شد شبیه زمین دو میدانی و ایتالیایی ها انگار بال درآورده باشند همه خطوط زمین آلمانها را پرواز کردند و در دقیقه 36 در یک اشتباه مهلک خط دفاع ، ماریو بالوتلی همه را جا گذاشت و با یک شوت مثل گلوله توپ را شلیک کرد زیر طاق دروازه و همه چیز آنقدر محکم و آنقدر سریع بود که نویر نیم خیز شده حتی فرصت نکرد تا کمر راست کند و مبهوت به توپ و تور خیره شد و آبی پوشان ورزشگاه هلهله کردند و اشک از چشمان تماشاگران آلمانی جاری شد و دو تیم با این نتیجه باور نکردنی به رختکن رفتند.
جایی که چزاره برندلی با آرامش بیشتری تیمش را راهنمایی می کند و یواخیم لو باید هرچه دارد در طبق بگذارد و برنامه ریزی کند برای نیمه دوم و بازی مرگ و زندگی و اولین کارتی که رو می کند دو تعویض همزمان و جایگزینی رویس به جای پودولسکی و کلوزه به جای گومز ...
و بعد حملات انتحاری که باز هم یکی پس از دیگری یا در کمند مدافعان گرفتار شد و یا بوفون قبراق در دستهایش مهار کرد و شوت مارکو رویس در دقیقه 48 و موقعیت گل خدیرا در دقیقه 54 هم نتوانست کاری از پیش ببرد و براندلی که فشار را بی امان دید دیامانتی را به جای آنتونیو کاسانو به زمین فرستاد تا از دو گل گرانبها به شدت نگهداری کند و دستهای بوفون که حسرت ضربه آزاد دیدنی دقیقه 60 مارکو رویس را بر دل نیمکت نشینان و هواداران آلمانی گذاشت که همه به قد پریدند و با افسوس روی صندلی ها فرو افتادند .
علیرغم برتری نسبی آلمان ها در نیمه دوم ، تیم ایتالیا در کتار دفاع جانانه با هوشمندی خاص در ضد حمله ها خطرناک نشان داد و شوت مارکیسیو ، نویر را به خود آورد که ممکن است گل سوم در راه باشد و فوتبال به نبردی زیبا و جنگنده و بی امان در مستطیل سبز بدل شد تا تماشاگران داخل ورزشگاه و میلیونها نفر در سراسر جهان و ما در خانه نیم خیز شده و گاهی سرپا بازی را دنبال کنیم و چشمها به سرعت از زمینی به زمین دیگر و از دروازه ای به دروازه دیگر دوخته شود و سوال سنگین چه می شود ؟ ته مردمک همه شکل بگیرد و نفسها در سینه حبس..
و در این بحبوحه باز هم آقای خیابانی هی اشتباه کند و هی معذرت بخواهد و یک خطای هند در دقیقه 91 باعث شود تا گل مسعود اوزیل در ضربه پنالتی توی دروازه بسته بوفون بنشیند و آلمانها با افسوس و حسرت از بازیها خداحافظی کنند و ایتالیایی ها آماده رویارویی با اسپانیا شوند .
و پسرک با لذت بلغزد لابلای ملافه های آبی رنگ ...
ساعت شش صبح امروز باید در محل آزمون فدراسیون تکواندو حاضر می شدیم ..
هر سه خواب آلود و خسته و صبحانه نخورده ...
پسرم امتحان کمربند قرمز داشت ..
نگاهم می کند و چشمکی می زند و آماده و قبراق مثل بوفون می رود توی ورزشگاه ....
و بعد از 5 ساعت گذراندن مراحل مختلف امتحان تئوری و عملی ....
مثل ماریو بالوتلی سرش را بالا می گیرد ....
و مشتش را به هوا نشانه می رود و فریادی از ته دل که ....
من هم بردم مامان ..
من هم بردم ...
رئال مادريد با گامهاي محكم به نيو كمپ آمد ...
خوزه مورينيو آرام و خونسرد و خوش تيپ تمام مدت بازي روي نيمكت نشست ...
و بازيكنان را با اعتماد به نفس كامل و سرحال و خندان به زمين فرستاد ...
ولي يپ گوارديولا عصبي تر و نگرانتر از بازي در مقابل چلسي ...
با ريش نتراشيده و موهاي ژوليده در كنار زمين ايستاد ...
بازيكنان خسته و بي رمق و ضرب خورده را با آرايشي عجيب و دور از انتظار به زمين فرستاد ...
و فابرگاس و پيكه و سانچز را روي نيمكت نشاند ...
و نتيجه خيلي زود رقم خورد ..
در مقابل چشم بيش از پانصد ميليون تماشاگر ...
دفاع عالي و بسته و غير قابل نفوذ ..
و هجومهاي برق آسا در ضد حمله هاي حساب شده و برنامه ريزي شده تيم رئال مادريد ...
پس از چندين موقعيت خوب در دقيقه 17 بازي گل اول را توسط خديرا توي دروازه بارسا گذاشت ...
گلي كه آشفتگي بيشتر براي مربي و بازيكنان بارسا ...
و انرژي مضاعف براي تيم رئال را به همراه آورد ...
عليرغم همه تلاش مسي و ژاوي و بوسكتس و اينيستا و پويول ...
بازي در اغلب اوقات در بين دو نيمه سپري شد و رئال به خوبي توانست از گل زده محافظت كند ..
و هجومهاي بارسا را در همان هيجده قدم خنثي كند ...
نيمه دوم بدون تعويض براي بارسا پيش رفت ...
تا فرياد و فغان همه هواداران تيم و حتي عادل فردوسي پور را به هوا ببرد ..
ورورد سانچز در دقيقه 70 و گلي كه در يك آشفتگي توي دروازه كاسياس گذاشت ..
نشان داد كه اين تعويض مي بايست خيلي پيشتر صورت مي گرفت ...
اگرچه كريستيانو رونالدو كه در بهترين وضعيت آمادگي بود ..
دركمتر از سه دقيقه با سرعتي باور نكردني خود را به دروازه والدز رساند ...
و گل دوم و تير خلاص را بر پيكر خسته و بي رمق بارسا فرود آورد ...
تا سپيد پوشان رئال مادريد در ميان بغض و عصبانيت تماشاگران نيو كمپ ..
شادمان زمين را ترك كنند ...
حتي سابقه 104 بار پيروزي در مقابل رئال در دربي لاليگا ..
نتوانست تلخي اين شكست شمار 91 بسيار بد را در كام هواداران تغيير دهد ..
چرا كه ديگر پيروزي در لاليگا هدفي دست نيافتني خواهد بود ...
با این نتیجه رئال مادرید 88 امتیازی شد ...
و با 7 امتیاز اختلاف نسبت به بارسا جایگاه خود را در صدر جدول محکم تر کرد ...
و بارسا نیز با قبول این شکست خانگی همچنان با 81 امتیاز در تعقیب رئال قرار دارد.
گوارديولا در مصاحبه بعد از بازي همجون باختش در مقابل چلسي ..
فقط به حريف تبريك گفت ...
و در مقابل اعتراضات بسيار خبرنگاران به تعويض هاي بد ...
و عدم استفاده از مهره هاي خوبش پاسخ در خوري نداد ...
تا خشم هواداران شعله ور بماند ...
و مقصر اصلي را در باخت هاي اخير عملكرد ضعيف و بي انگيزه او بدانند ...
بايد توجه كرد كه يپ گوارديولا هنوز قراردادش را با كاتالانها تمديد نكرده ..
و مي گويند پيشنهادهايي از تيمهاي اروپايي در جيب دارد ...
حالا همه چشم به بازي برگشت در مقابل چلسي دارند ...
شايد كه دوباره انگيزه و اميد و شور و هيجان به اردوي آبي اناري ها باز گردد ...
بازی در جزیره همیشه برای تیمهای فوتبال خارجی سخت بوده ...
به خصوص بازی دیشب در استمفورد بریج ...
با سیلابی که از آسمان می بارید ...
و موج بزرگی از تماشاگران آبی پوش ، که ورزشگاه را به دریایی خروشان بدل کرده بود ...
نبردهای گذشته در زمان مربیگری رایکارد و مورینیو همواره به سود چلسی بوده ..
اما گواردیولا این قانون نانوشته را نقض کرد ...
و در مقابل گاس هیدینگ توانست در سال 2008 و 2009
یک تساوی بدون گل و یک تساوی یک – یک داشته باشد ..
که این نتیجه باعث صعود بارسا به فینال مسابقات شده بود ...
دیدارهایی حساس و نفس گیر برای هر دو تیم ..
اما دیشب مصاف بارسا و چلسی چیز دیگری بود ...
روبرتو دی ماتتو چهل و دو ساله ، زاده سوئیس و اهل ایتالیا ...
که سابقه بازی در تیمهای لاتزیو و چلسی را دارد پس از برکناری آندره ویلاس - بولاس ..
به صورت موقت روی نیمکت مربی گری تیم چلسی ، آرام و خونسرد نشسته بود ..
و گواردیولا مضطرب در کنار زمین ایستاده بود ..
نمائی نه چندان دلچسب برای شروع یک بازی سنگین ..
اما در مستطیل سبز نبرد به گونه ای دیگر بود ...
هجوم همه جانبه و تیکی تیکای اسپانیایی در مقابل فوتبال قدرتی جزیره ..
که این بار با آرایشی همچون دژ در مقابل مهاجمان بارسا صف آرائی کرده بود ...
علیرغم همه تبلیغات و کری خوانی ها ...
چلسی آمده بود تا فقط گل نخورد و سابقه بازیهای بد گذشته را تا حدی جبران کند ...
و امیدش تنها به ضد حملات بود و موقیعتهایی که دروگبا مهاجم نوک تیم باید گل می کرد ...
هشتاد درصد بازی دست بارسا بود ..
هجومهای بی امان و پی در پی ..
پاس بی نظیر اینیستا و ضربه سانچز که به تیر دروازه خورد ...
فابرگاس که یک موقعیت حتمی جلوی دروازه را به بیرون زد ...
باز هم فارگاس که از سد سنگین کهیل گذشت ولی شوتش را پیتر چک دفع کرد ...
و ضربه سر محکم مسی که باز هم با دفاع عالی پیتر چک دور شد ...
و بارسا همه کار کرد ...
از پاس و دریبل و بازی با توپ و شوتهای سنگین ...
ولی گل نزد ..
و چلسی یک نیمه با تمام قوا دفاع کرد و هر مهاجم را با سه بازیکن مهار کرد ..
و شوتها را گرفت ..
و روی ضد حمله دقیقه 2 + 45 ...
این لمپارد بود که پاسی قطری داد و رامیراس رفت توی محوطه جریمه ...
و دروگبا توپ را به تور دروازه دوخت ...
نیمه دوم هم این الکسیس بود که پاس طلایی فابرگاس را با ضربه ای بد هدر داد ...
و بهترین نمایش زمین ...
یک ضربه ایستگاهی از مسی پشت دروازه چلسی ...
و ضربه دیدنی سر پویول و پیتر چک ، که به طرزی باور نکردنی گل حتمی را از دروازه دور کرد ...
و آخرین بخت بارسا در دقیقه 93 که پدرو در هیاهوی جلوی دروازه توپ را به تیر کوبید ..
و بوسکتس در برگشت ...
توپ و آرزوهای تیم و تماشاگر و مربی را به آسمان فرستاد ...
اما برنده اصلی این بازی به حق ..
خط دفاع عالی تیم چلسی به خصوص جان تری و کیهیل ..
و دروازه بان بی نظیرش پیتر چک بود ...
این دروازه بان سی ساله اهل جمهوری چک با 197 سانتیمتر قد ...
که فوتبالش را از تیم ویکتوریا پلزن در پست هافبک و فوروارد شروع کرد ...
اما به علت شکستگی پا در سن ده سالگی در دروازه ایستاد ...
و با درخشش فوق العاده در زمین ، از تیم آ.ث. اسپارتا پراگ به تیم " رن " فرانسه رفت ...
و از تابستان سال 2004 به چلسی پیوست ....
و رکورد 1025 دقیقه دروازه بسته را در لیگ انگلیس برای خود ثبت کرد ..
اگرچه همواره در سایه ادوین فندرسا ، دروازه بان قدر تیم منچستر یونایتد حرکت می کرد ...
مصدومیت شدید در ناحیه جمجمه او را مدتها از میادین دور کرد ...
و حالا یکی از سه بهترین دروازه بانهای دنیا ، ناجی تیم چلسی شد ..
تا بارسا با دست خالی به بارسلونا برگردد ....
و گواردیولا خود را آماده نبردهای سخت پیش رو نماید ...
روز شنبه ساعت 22.30 دقیقه به وقت تهران ...
دربی بزرگ لالیگا در هفته سی و پنجم بین بارسلونا و رئال مادرید ...
و سهشنبه 5 ارديبهشت ساعت 23.15 بازی برگشت بارسلونا و چلسی در نیو کمپ ....
بعد از هفته ها دوری از روال عادی زندگی ...
در یک عصر بهاری خنک و مطیوع ...
تماشای فوتبالهای پر هیجان ...
بهترین هدیه برایم بعد از تعطیلاتی طولانی است ...
تیم استقلال در سومین دیدار مرحله گروهی رقابتهای لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا ..
در مقابل " الجزیره " امارات با مربیگری " کایو جونیور " قرار گرفت ...
حاشیه های درونی باشگاه استقلال در این روزها مثل ابری تیره روی بازی سایه انداخت ..
مربی مضطرب ..
بازیکنان منتظر حقوق عقب مانده و بی انگیزه ..
و مدیران نگران ..
نتیجه خیلی زود رقم خورد ..گل اول " جمعه عبدالله " در دقیقه 6 شوک سنگینی شد و استقلال در این شوک باقی ماند ..
حتی گل دقیقه 67 فریدون زندی نتوانست یخ بازی آبی پوشان را آب کند ....
و گل " ریکاردو باره " در دقیقه 71 تیر خلاص بود ...
تا سکوها ، قلعه نوعی را تشویق کنند و بازیکنان را بی غیرت بنامند ...
و همه تلاش رحمتی در دقایق آخر حتی در نوک حمله بی نتیجه بماند و اولین شکست استقلال رقم خورد ...
زردپوشان فولاد مبارکه سپاهان خوش شانس تر بودند ...
در میان تشویق بی امان تماشاگران در ورزشگاه فولاد شهر اصفهان ...
سید جلال حسینی در دقیقه 10 دروازه تیم " لخویای " قطر را باز کرد ...
بازی گرم و پر هیجان از هر دو تیم ..
و تب و تاب و بی قراری " زلاتکو کرانچار " کنار زمین و فریادهای مداومش ....
و اوج این هیجان وقتی تیم قطری ...
گل تساوی را در دقیقه 55 توسط مهاجمش " علی عفیف " در دروازه سپاهان نشاند ..
همه فریاد می کشیدند و برد می خواستند و تیم قطری مجبور شد همه قدرتش را روی دفاع از دروازه متمرکز کند
و موقعیتها که یکی بعد از دیگری هدر می رفت و آه از نهاد کرانچار در آورده بود ...
تا دقیقه 88 و گل فوق العاده " برونو سزار " برزیلی ....
که با حرکات موزون در کنار زمین ، خوشحالی تماشاگران اصفهانی را به اوج رساند ...
و شیرینی و حلاوتش تلخی باخت استقلال را با خود برد ..
ولی مهمترین دیدار دیشب ..
بازی مرگ و زندگی ...
دیدار برگشت بارسلونا در مقابل آث میلان در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا ...
بارسا تلاش دارد تا همچون رئال مادرید دومین باشگاهی باشد ...
که برای پنجمین بار متوالی در نیمه نهایی رقابتهای باشگاهی اروپا حضور پیدا می کند ..
بازی قبلش با این تیم در سن سیرو به تساوی صفر – صفر انجامید ..
مربی بارسا پیش بینی کرده بود که بازی برگشت لیگ قهرمانان با نمایش گل همراه خواهد بود :
«میلان با وجود نتیجه 0-0 برای بازی آسوده است. ما باید با قدرت بسیاری بازی کنیم و راه خوبی برای حمله به آن ها پیدا کنیم. ما قادر به دفاع از نتیجه برای یک مدت طولانی نیستیم»...
" میلان تیمی است که پتانسیل آن را دارد تا بر بازی ها تسلط یابد. وقتی در دیداری حضور دارند که تحت تسلط قرار گرفته اند، در زمین خود به خوبی دفاع می کنند و در ضد حمله بسیار قدرتمند هستند. آن ها می توانند باعث حذف ما شوند" ...
و نبرد در ورزشگاه نیو کمپ با هیجان هرچه تمامتر شروع شد ...
حضور " ژاوی " آسیب دیده به فریاد تماشاگران افزود ...
و حملات پی در پی از همان ثانیه های آغاز بازی ...
دو موقعیت بی نظیر برای مسی و توپ که به بیرون می رود ..
وقتی تیم بارسا در زمین بازی می کند خبری از آرامش نیست ...
مربیان با چشمان بی قرار در کنار زمین فریاد می کشند ..
تماشاگران بی وقفه و ایستاده بازی را دنبال می کنند تا تماشای موقعیتها را از دست ندهند ...
و پای تلوزیون میخکوب می شوی به مستطیل سبز و نگاهت فقط می شود حرکات جادوئی پاهای آبی اناریها ...
تاکتیک " روسونری " مربی آث میلان و دفاع یک دست و فشرده ایتالیایی و تمرکز روی ضد حمله ها ...
در مقابل تیکی تیکای بارسا و پرواز بازیکنان از روی مهاجمان و بازی با بدن و سر و پا ...
و هجومی بی امان روی دروازه حریف ..
دقیقه 10 بازی روی فرار مسی تا جلوی دروازه و خطای " آنتونیونی " روی مسی و پنالتی ....
همه چشم به پاهای جادوئی این مهاجم کوچک اندام دارند ...
به راست نگاه می کند و به چپ شوت می زند ...
حتی " آبیاتی " باهوش هم که خوب جهت توپ را تشخیص داده نمی تواند این شوت سنگین را مهار کند ..
و گل اول از لای انگشتان آبیاتی توی دروازه آث میلان می نشیند ...
بارسا 54 بازی در خانه را نباخته و امشب بارسای همیشگی توی میدان است ...
جسور ، باهوش و هماهنگ و متعصب و جنگنده ...
چقدر دلم برای این آتش بازی در چمن سبز و این فریادها و تشویقها تنگ شده بود ...
آث میلان سعی می کند در هجوم بی امان راهی برای نفوذ پیدا کند ...
جنگی در زمین در جریان است و خطا و پشت خطا ... ولی مگر می شود این آتش را خاموش کرد ...
آبیاتی همه توانش را امشب رو کرده تا شوتهای سنگین مسی را مهار کند ...
و باید گفت عنوان بهترین بازیکن آث میلان برازنده اش است چرا که چند گل حتمی را از دروازه دور کرده ..
حملات پشت سر هم و حتی یک دقیقه بازی افت ندارد ..
فرصتی برای نفس کشیدن هم نیست و بازیکنان بارسا فقط یک نقطه را می بینند " دروازه حریف "
اولین حمله جدی آث میلان در دقیقه 32 و ماسکرونو که عالی آفساید را پر کرد ...
نوچرینو روی پاس زیبای روبینیو صاحب موقعیت شد و گل تساوی توی دروازه والدز .....
چه بازی شده ..
شوتها و پاسها و دریبل های بی نظیر از هر دو طرف .. جنگی برای شکست یا پیروزی ...
دقیقه 42 بازی جلوی دروازه آث میلان " نستا "پیراهن "بوسکس " را می گیرد و احتمالأ شارژش می کند ..
و کویپرز، داور هلندی پنالتی اعلام می کند و فریادها از هر سو ...
تصمیمی جنجال برانگیز که تا هفته ها سوژه بحث خواهد بود ...
و باز هم مسی در مقابل آبیاتی و این بار بر خلاف جهت حرکت او توپ می نشیند توی تور و گل دوم ..
و ورزشگاه به آسمان می پرد ...
گواردیولا نفسی می کشد تا آرامشی اندک برای بقیه بازی نفسگیر در نیمه دوم ...
نیمه دوم هجوم بی امان آث میلان است برای انتقام و پس گرفتن بازی برده ...
دو برخورد مشکوک جلوی دروازه بارسا روی ابراهیموویچ و روبینیو و داور که عکس العملی نشان نمی دهد ...
خطای بد روی مسی و ژاوی پشت توپ و چه ضربه ای که بیرون می رود ...
و شوتهای سنگین روی دروازه والدز که دستهای او عالی می گیرند ...
دقیقه 52 و پاس خوب مسی و توپی اتفاقی جلوی پای اینیستا قرار می گیرد ...
بازیکن رنگ پریده با لقب " ال آنتی گالاگینو " یا ضد کهکشانی ...
و ضربه ای نرم و عالی و توپی که همه آرزوهای آث میلان را بر باد می دهد ...
گل سوم و گواردیولا ی خوشحال ..
و یک ورزشگاه که به آسمان می پرند ...
و صدای فریادهای ما در خانه که آرامشی برای همسایگان باقی نگذاشته ...
چه اشتهایی دارند این بازیکنان با سه گل زده و بازی برده ..
هنوز با تعصب و غیرت به طرف دروازه حریف می تازند ..
و این مسی نازنین که اگر لحظه ای رهایش کنند فغقط دروازه حریف را می شناسد و بس ...
و این رقص بدن با توپ و پرواز از روی پاها و چه اعجازی است به جای فوتبال ..
انگار رقص باله تماشا می کنی در یک اپرای پر هیجان ...
و علیرغم همه تعویضها و همه تلاشها و همه ترفندهای روسونری و بازیکنانش ...
این بارسا است که پیروز میدان را ترک می کند ...
در مسابقه دیگر هم بایر مونیخ با نتیجه 2 بر صفر المپیک مارسی را شکست داد ..
و امشب نوبت کهکشانی های رئال مادرید است در مقابل آپوئل قبرس ...
و بنفیکا در مقابل چلسی در ورزشگاه استمفوردبریج ..
پخش مستقیم بازی ها از شبکه 3 تلوزیون :
چهارشنبه 16/01/1391 ساعت : 20:05
ليگ قهرمانان آسيا گروه D : الغرافه قطر - پرسپوليس
چهارشنبه 16/01/1391 ساعت : 23:15
ليگ قهرمانان اروپا : چلسي - بنفيکا
پنجشنبه 17/01/1391 ساعت : 01:30
ليگ قهرمانان اروپا (با تاخير) : رئال مادريد - آپوئل نيکوزي
امروز برای اولین بار بعد از مدتها با تاخیر زیاد روز را شروع کردم ....
عصر دیروز دوستی عزیز ، بی خبر مهمانم شد ...
خسته و خرد و خراب از خانه تکانی و خریدها و حجم انبوه کارهای تمام نشدنی انتهای سال ..
آمده بود تا ساعتی را در آرامش خانه ما خلوت کند ...
مشغول به مرتب کردن خانه بودیم ....
و چیدن تنقلات روی میز و شیرینی و عطر چای دارچین دم کرده فضا را پر کرده بود ..
کلی عذرخواهی کرد که نمی دانستم مهمان دارید و ببخشید و از این حرفها ..
که قهقهه پسرم به آسمان رفت که :
خاله جان امروز و امشب مهمانی فوتبال است ...
نشاندیمش روی مبل ...
برایش فنجانی چای خوش عطر داغ ریختیم و دستش را گرفتیم و با خود بردیم به دنیای فوتبال ...
نوار پیروزیهای باشگاههای ایران در مرحله گروهی مسابقات لیگ قهرمانان آسیا ...
که از بازی استقلال و الریان قطر در ورزشگاه احمد بن علی قطر با گل زیبای برکویچ شروع شده بود ...
با بازی عالی و درگیر و مردانه سپاهان در ورزشگاه فولاد شهر اصفهان مقابل النصر امارت ادامه پیدا کرد ...
والتر زنگا سر مربی پر آوازه ایتالیایی تیم النصر امارات ..
که خود بهترین دروازه بان جهان در سالهای 1989 تا 1991 بوده ..
و به همراه تیم ملی ایتالیا به مقام چهارم المپیک ۱۹۸۴ لس آنجلس ...
و مقام سوم جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا دست پیدا کرده ...
با دو بازیکن مشهور ایتالیایی...
لوکا تونی و مارکو برشیانو برای برد آمده بودند ..
اما شاگردان زلاتکو کرانچار ترسی از نامها نداشتند و مردانه در زمین جنگیدند ...
و تا توانستند فرصت حمله به حریف ندادند ...
و با توجه به اشتباه بچگانه فصل گذشته و از دست دادن لیگ قهرمانان آسیا ..
دیگر جایی برای خطای مجدد نبود ...
علیرغم حملات مداوم و موقعیتهای بسیار خوب ...
این برونو سزار مهاجم برزیلی سپاهان بود که چهار دقیقه مانده به پایان بازی روی پاس فوق العاده محرم نوید کیا که تازه به زمین آمده با یک ضربه سریع تیر خلاص را به النصر می زند ..
و خانه ما غرق فریادهای خوشحالی می شود ..
و دوست عزیز که تا این لحظه مات و مبهوت ، حرکات ما و پاهای فوتبالیستها را دنبال می کرد ..
می گوید نمی دانستم تماشای بازی فوتبال اینقدر هیجان دارد ...
با استراحتی کوتاه به ورزشگاه فیصل بن فهد عربستان می رویم ..
و دیدار تیمهای الهلال و پرسپولیس ...
و بازی نه چندان مطلوب سرخپوشهای پایتخت ...
که علیرغم همه تلاش علی کریمی ..
و حضور شیث رضائی و نصرت کریمی ...
به زحمت توانستند در دقیقه چهل روی خطای هند اوسام صاحب ضربه پنالتی شوند ...
و تیم عربستان کاپیتانش را با کارت قرمز از دست بدهد و ده نفره شود ...
و علی کریمی با خونسردی و تمرکز تنها گل تیم را با ضربه چیپ نرم درون دروازه بکارد ...
و نیمه دوم هم ضربه ایستگاهی محمد شلهوپ در دقیقه 53 گل تساوی را برای الهلال رقم زد ..
تا رضایتی نسبی برای هر دو تیم باشد ....
دیدار تیمهای الشباب امارات و الغرافه قطر ...
دیگر تیمهای همگروه پرسپولیس با تساوی بدون گل خاتمه یافت....
اما بهترین بخش مسابقات دیشب ...
بازی درخشان بارسلونا در مقابل بایر لورکوزن بود ..
نیمه های شب چنان آتش بازی به راه انداختند این بازیگران سیری ناپذیر در مستطیل سبز ...
که خواب از چشمها فرار کرد و هیجان در رگها دوید ..
و با هر حرکت لیونل مسی کوچک اندام به سمت دروازه غریوی از شور در زمین راه افتاد ..
هیچ چیز جلوی این کهکشانی را نمی گیرد ...
نه ضربه های سخت مدافعان ..
نه خطاهای پی در پی ..
نه فریاد تماشاگران حریف ..
نه تشویق و نه انتقاد ...
او فقط به دروازه ای می اندیشد که باید بازش کند ..
دقیقه 25 روی پاس چیپ چاپی ، مسی توپ را از روی دستان " لنو " دروازه بان بایر لورکوزن توی دروازه نشاند ..
دقیقه 42 شوت سنگینش در گوشه پایین دروازه نشست ...
شروع نیمه دوم طوفانی بود ...
حملات سنگین پدرو و فابرگاس را لنو گرفت ...
اما مسی در دقیقه 42 هت تریک کرد و ضربه چیپش لنو را کیش و مات کرد و گل سوم ...
دقیقه 53 گواردیولای مطمئن چاپی و اینیستا را تعویض کرد ...
و کریستین تلوی تازه وارد و سیدو کیتا را به زمین فرستاد ...
و این شروعی دیگر شد برای گلی دیگر ..
دقیقه 55 تلوی جوان توپ را از فابرگاس گرفت و یا شوتی زمینی گل چهارم را به نام خودش ثبت کرد ..
عطش مسی هنوز فروننشسته بود ...
دقیقه 58 زمان آتش بازی او بود و گل پنجمش ...
توپی که دروازه بان ابتدا دفع کرد ولی مسی در برگشت توی دروازه فرستادش ...
تلوی جوان پا به پای مسی می دوید ..
و پاداشش گل دقیقه 62 بود ...
باز هم یک پاس خوب و ضربه ای زمینی و گل ششم ...
" روبین دات مربی تیم بایر لورکوزن مجبور شد اعتراف کند :
که بارسا بهترین است ....
و در حضور مسی تیم انگار از کهکشانی دیگر آمده ...
و گل هفتم مسی این قدرت را به رخ همه منتقدان کشید ...
دقیقه 84 ضربه ای از گوشه محوطه جریمه که فقط زده شد تا توی دروازه برود ...
و رکورد پنج گل در یک بازی در لیگ قهرمانان برای مسی ...
البته بایر لورکوزن در دقیقه 90 بوسیله کریم العربی توانست یکی از گلهای خورده را جبران کند ..
ولی این بدترین شکست برای آنها در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان شد ...
حالا بارسلونا برای پنجمین فصل پیاپی به مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان میرسد ....
پپ گواردیولای خوشحال در کنفرانس خبری پایانی بازی به خبرنگاران گفت:
« واقعا خوشحالم که می توانیم به لذت بردن در لیگ قهرمانان اروپا ادامه دهیم، تورنمنتی زیبا و سالم.»
« بارسا تیم بزرگی است.»
" به ثمر رساندن 5 گل کار آسانی نیست. من این را به شما می گویم .
ما واقعا خوش شانس هستیم که مسی را در اختیار داریم و از فوتبال او لذت می بریم.
از حضور مسی و سایرین..آندرس هم همین طور این او و چابی بودند که در بازی مقابل اسپورتینگ دوام آوردند و با تلاش و کوشش به جریان این بازی هم برگشتند.»
" مسی بهترین است و بهتر از این وجود ندارد. من واقعا خوش شانسم که او را مربیگری می کنم.
مسی بی نظیر است و رقابت کردن را به ما نشان می دهد.
مهم نیست که آفتاب باشد یا هوا سرد باشد،
اگر بازیکنان حریف او را بزنند و یا نزنند، او در محوطه جریمه باشد و یا نه،
مسی همیشه با خودش رقابت می کند.
ما بازیکن مشابهی نخواهیم دید: دی استفانو، مارادونا، اسم پله را هم می آورم اگر عصبانی نشود،
و الان نوبت مسی است.امیدواریم که روزهای خوب او دوام داشته باشد. »
بازی دیروز تیم ملی ایران و قطر در نوع خود بازی جالب و به یاد ماندنی شد ...
تیم قطر با سر مربی برزیلی جدیدش " پائولو اوتوری " روی نیمکت ....
و پنج بازیکن خارجی که تابعیت قطر را گرفته اند ...
مارکونه آمارال کوستا از برزيل، لارنس کوآيه از غنا، وصام ريزيک فلسطينيالاصل ....
فابيو سزار از برزيل و سباستين سوريا از اروگوئه ...
ترکیب جالبی بود از یک فوتبال حرفه ای که حتی ملیتش را هم می فروشد ....
و مهم نیست زیر چه پرچمی بازی می کند ...
و تیم ملی ایران به سر مربی گری " کارلوس کی روش " ....
که روی شور و هیجان تماشاگران بیشتر حساب می کند ....
و آرزو می کند ای کاش به جای سر مربی تیم والیبال ایران بود ...
و از همان اوایل بازی نیم نگاهی به سکوها داشت ..
و دلاور مردان مستطیل سبز همه از خاک پاک ایران ...
رحمتی ، پولادی ، کریمی ، نکونام ، خلعتبری ، رضائی ، عقیلی ، حسینی ، نوری ، قاضی ...
و چهره جدید تیم اشکان دژاگه بازیکن 25 ساله ایرانی تبار تیم ولفسبورگ آلمان ....
که برای اولین بار در ایران و تیم ملی بازی کرد ...
کسی که در ایران به دنیا آمده ولی به همراه پدر و مادر و برادرش در آلمان زندگی می کند ..
با بدنی ورزیده و آماده و سرعت و تکنیک های فردی نوک حمله را در اختیار خود گرفت ..
و دو گل زیبا را روی پاس پولادی در دقیقه 5 ...
و در یک ضربه ایستگاهی بسیار زیبا با بغل پا در دقیقه 58 توی دروازه قطر نشاند ..
و در غریو تشویق بی امان تماشاگران غرق شد ...
و شاید برای اولین بار در زندگیش حسی به نام غرور ملی دستهایش را به نشانه شکر به آسمان برد ...
بازی تیم ملی حساب شده تر و منطقی تر از همیشه ولی همچنان کند بود ..
و دو گلی هم که از روی نقطه پنالتی و شوت سنگین محمد کاسوال در دقیقه 85 دریافت کرد ..
باعث شد تا تیم ایران به عنوان تیم اول گروه پنجم صعود کند و تیم قطر به عنوان تیم دوم ..
و جالبتر از اینهمه باخت سنگین عربستان در مقابل استرالیا بود ...
که فدراسیون فوتبالش را به استعفای دست جمعی وا داشت ..
و ده گل عحیب و باور نکردنی تیم بحرین در مقابل اندونزی که فایده ای برایش نداشت و حذف شد..
و سوء ظن فیفا را برانگیخت ...
که قرار است تحقیقات کاملی بشود ...
این بازی نشان داد که علیرغم همه آلودگیهایی که دنیای ورزش تا اندازه ای به آن مبتلا است ...
ولی هیچ رقمی نمی تواند عرق و غیرت ملی بیافریند ...
و غریو شادی بازیکنان و فریاد هزاران هزار تماشاگر را به آسمان بلند کند ....

قهرماني بسيار پر افتخار براي جامعه ورزش ايران ...
كه در سايت فدراسيون دو و ميداني منتشر شد ...
ولي در ساير رسانه هاي خبري ، متاسفانه در سكوت برگزار شد ...
براي اولين بار در تاريخ ورزش كشور ايران ..
خانم مريم طوسي دونده دو سرعت 400 متر ...

در پنجمين دوره مسابقات دو و ميداني داخل سالن قهرماني آسيا در شهر هانگ ژو جين ...
با كسب زمان 53 ثانيه و 85 صدم ثانيه
موفق به كسب مدال طلا در آسيا شد ...
و ركورد ايران را كه قبلأ هم متعلق به او بود ارتقا داد ...
و بدين ترتيب جواز حضور در مسابقات قهرماني جهان را بدست آورد ...
نوزده ساله است ...
اهل بروجرد در استان زيباي لرستان ..

خاك پاكي كه زناني شير صفت و ورزشكار و رزمنده دارد ...
دو قهرمان المپيك و مسابقات قهرماني جهاني در دسته او رقابت مي كردند ..
و پيشي گرفتن از آنها به او انگيزه مضاعف داده ..
اميدوار است فدراسيون امكان شركت او را در اردوهاي مشترك بين المللي فراهم كند ..
هدفش كسب ورودي المپيك لندن است ..
معتقد است دونده هاي ايراني مي توانند بهترين باشند ...
و تنها به اردوهاي متمركز و برنامه درست و منطقي براي تمريناتشان نياز دارند ..
در حال حاضر مربي او عبدالصادق گرگاني است ..
فدراسيون قول داده تا مربي خوبي براي او بياورد كه چند دوره قهرمان جهان بوده ..
تمريناتش را به طور جدي ادامه مي دهد زيرا جدال سخت او با رقيبان بر سر صدم ثانيه ها است ..
او همچنين عضو تيم ملي غريق نجات هم هست ..
ولي دو و ميداني را رشته اصلي خود مي داند ..
خانواده اش در راه موفقيت او از هيچ تلاش و صرف هزينه اي فروگزار نكردند ...
همراهي خانواده و مردمان شهرش و خوشحالي ملتش از موفقيت او ...
انرژي مضاعف او در زمين است ..
جوايز اهدائي به او قابل مقايسه با مردان دونده نيست ..
اگرچه او هيچگاه نظر به اين جوايز ندارد و قهرماني را افتخاري ملي براي خود مي داند ..

براي اين خانم ورزشكار و همه ورزشكاران ايران زمين ...
كه عليرغم همه كمبودها و مشكلات به تلاش خود ادامه مي دهند ....
صميمانه آرزوي موفقيت در همه ميادين رقابت دارم ...

منبع خبر :
موسيقي وبلاگ :
ترانه قدم خير با صداي استاد رضا سقايي
تیم ملی کشتی آزاد ایران در مسابقات کشتی آزاد قهرمانی آسیا در کره جنوبی با کسب پنج مدال طلا ....
حسن رحیمی در 55 کیلو، مهدی تقوی در 66 کیلو، صادق گودرزی در 74 کیلو، احسان لشگری در 84 کیلو و پرویز هادی در 120 کیلو ...
و یک نقره مسعود اسماعیل پور در 60 کیلو و برنز عرفان امیری در 96 کیلو ...
با اقتدار قهرمان آسیا شد ...
در دوره قبل این مسابقات در خرداد ماه سال جاری در ازبکستان ....
تیم ملی با یک مدال طلا و 3 نقره عنوان نایب قهرمانی را بدست آورده بود ..
در 24 دی ماه امسال آقای خطیب سرپرست فدراسیون کشتی ...
رسول خادم را به عنوان مدیر فنی تیم های ملی کشتی آزاد و فرنگی انتخاب کرد ...
او فرزند آقای محمد خادم ازغدی است ..
کشتی گیری قدیمی از خطه خراسان ....
که مدال نقره قهرمانی جهان را در سال 1963 در تولیدو به دست آورد ....
و در المپیک 1960 رم نیز در ترکیب تیم ملی بود که با 2 برد و 2 باخت به روباشویلی از شوروی و ساتو از ژاپن در رده هشتم جهان قرار گرفت .
رسول خادم متولد 1350 است و همراه با برادر بزرگترش امیر رضا خادم کشتی را از همان نوجوانی در کنار پدر و تحت سرپرستی و مربیگری او شروع کرد ..
در سال ۱۹۹۰ در نوزده سالگی برنده مدال نقره بازی های آسیایی در وزن ۶۸ کیلوگرم شد...
و در پنج وزن ( ۶۸، ۸۲، ۹۰، ۱۰۰، ۱۳۰ کیلوگرم ) پیراهن تیم ملی را در رقابت های بین المللی بر تن کرد ..
چهره ای استثنائی در کشتی ایران با 184 سانتیمتر قد و دستهایی قوی و چابک ...
و شهرت بسیارش در فن " بزکش " که با گرفتن مچ پای حریف او را از پشت به زمین می انداخت و ضربه می کرد ..
با کارنامه بسیار درخشان و نادر ...
10 طلا، 2 نقره، 2 برنز (2 مدال المپبک – 6 مدال جهانی – 2 مدال بازیهای آسیایی و 4 مدال آسیایی)
و آخرین باری که روی تشک رفت در وزن 130 کیلوگرم در مسابقه جهانی 1998 تهران بود ....
با زانویی به شدن آسیب دیده و تنها 105 کیلو وزن داشت و حریفش الکسیس رودریگز کوبایی سنگین وزن و قدر ...
و با مدال نقره جهانی تشک را بوسید و با صحنه قهرمانی وداع گفت ..
در سال 2002 که ایران میزبان مسابقات جهانی بود ...
بعنوان مدیر تیمهای ملی در کنار تیم بود و قهرمانی تیم ملی کشتی ایران را رقم زد ....
ولی با کناره گیری برادرش از فدراسیون او نیز از کشتی کناره گیری کرد ...
او در رشته علوم سیاسی تحصیل کرده و فوق لیسانس جامعه شناسی دارد ..
در سال 1381 در انتخابات شورای شهر تهران شرکت کرد و در حال حاضر هم در این شورا مشغول به کار است ..
از دی ماه امسال که رسول خادم به صحنه کشتی بازگشت ...
هجمه عجیب و همه جانبه ای علیه او شکل گرفت ...
غلامرضا محمدی که خود از کشتی گیران با سابقه است حاضر به همکاری با او نشد ...
محسن كاوه، ابراهیم مهربان و مصطفی میرعمادیان که قبلأ به عنوان مربیان تیم ملی در كنار غلامرضا محمدی فعالیت می كردند کنار گذاشته شدند ....
و درانواع و اقسام برنامه های تلوزیونی و مصاحبه های مطبوعاتی و در جراید به او تاختند ....
سیاستهای کاری او را زیر سوال بردند و در همه جا اعلام کردند که رسول خادم با توجه به مسئولیتهای دیگر قادر به مدیریت تیمهای کشتی نیست ....
و شکست تیم حتمی است و هرچه هست فقط حاصل زحمات مربیان قبل بوده ..
بی توجه به همه آمارهایی که نشان از افت شدید تیم های کشتی داشت ....
و نتایج یکی از یکی بدتر و از دست دادن عناوین سابق و قهرمانی ها ...
رسول خادم حاضر به جوابگوئی متقابل و دامن زدن به جنجالها نشد ..
لباس ورزش پوشید و به سالن رفت و با کمک همراهان قدیمی اش در کشتی ...
محمد طلائی و علیرضا رضائی و محمود اسماعیل پور ...
همه تجربه چندین و جند ساله قهرمانی و علم آکادمیک روز را با کشتی گیران سهیم شد ....
ترکیب تمرینات را عوض کرد و فشار بسیار آورد ....
تا امروز همه ملت ایران با لذت و افتخار و غرور به تماشای کشتی گیران جوانی بنشینند ....
که نام ایران را در جهان بار دیگر پرآوازه کردند و پرچم پر افتخارش را در سالنها و میادین جهانی به اهتزار در آوردند ...
این پیروزی بسیار ارزشمند را ...
به این مربی و مدیر لایق و جوان ....
و همه دست اندرکاران ورش کشتی ....
و دوستداران این رشته ورزشی تاریخی در کشور ما صمیمانه تبریک می گویم ....
تیم خوب استقلال در مسیر آسیایی شدن در حالیکه ذوب آهن را از پیش رو برداشته ...
در ورزشگاه آزادی به مصاف تیم الاتفاق عربستان رفت ...
ساعت 17/20 در هوائی سرد و یخ زده و ورزشگاهی که شاهد گرمای پرشور هواداران تیم استقلال ...
و حتی هواداران تیم پرسپولیس بود ..
آقای علی پروین روی سکوها و تشویقهای بی امان آبی پوشان که نام او را فریاد می زدند به نشانه تشکر ..
بازی در مقابل تیمهای باشگاهی عربستان فقط فوتبال نیست ..
آمیزه ای از قدرت نمائی ملی است و در این عرق ملی سرخپوش و آبی پوش و زرد پوش شریکند ..
داور بازی " والنتین والنکو " از داوران خوب ازبکستان است با فیزیک بدنی مناسب و سابقه داوری مورد توجه ..
استقلال خوشبختانه جباری و رحمتی را در اختیار دارد اگرچه زندی و آندو تیموریان مصدوم هستند ..
تیم الاتفاق که با 42 امتیاز در رده چهارم لیگ این کشور است ..
فقط یک بار در سال 2009 در لیگ قهرمانان شرکت کرده ...
ومربی خود برانکو ایوانویچ را روی نیمکت به همراه ندارد ... گویا به علت بدهی مالیاتی !!
سمیر هلال بعنوان جانشین تیم را هدایت می کند و چهار بازیکن مصدوم همراه تیم نیستند ..
تيم برنده اين بازي در گروه اول ليگ قهرمانان آسيا ...
و در كنار تيمهاي نسف قارسي ازبكستان، الجزيره امارات و الريان قطر قرار ميگيرد ...
و تيم بازنده راهي رقابتهاي كم ارزش ايافسي كاپ ميشود...
خط دفاع الاتفاق در 19 بازی تنها 13 گل دریافت کرده ...
و دروازه بانشان مدعی شده هیچ گلی از تیم استقلال دریافت نمی کند ..
بازی با نمایش قدرت از سوی بازیکنان الاتفاق شروع شد ..
بدنهای ورزیده و آرایش هجومی و درگیری با بازیکنان استقلال ..
توپ بین زمینها در رفت و آمد است ..
علیرغم حملات تیم الاتفاق این یرکویچ است که روی پاس زیبای حمودی گل اول را در دروازه تیم عربستان می نشاند و فریاد تشویق تماشاگران آبی و قرمز را به آسمان می برد ..
حتی علی پروین هم شادمان است و چشمهایش برق می زند و خوشحال ..
فریاد " اسقلال قهرمان خلیج فارس ایران " در هوا موج می اندازد ...
تیم الاتفاق عربستان با استفاده از لایه های باز دفاع تیم استقلال به راحتی نفوذ می کند ...
و یوسف سالم با یک ضربه چبپ زیبا توپ را درون دروازه رحمتی جا می دهد ...
او زیر پیراهنش هواپیمای اف شانزده را چاپ کرده و رو به هواداران استقلال کرده و دستانش را به گوشش می گیرد.
که این کری نیشدار او به سرعت در دقیقه 62 ...
با پاس زیبای آرش برهانی و ضربه محکم خسرو حیدری توی دروازه جواب داده شد ....
و اف شانزده الاتفاق به سرعت سرنگون شد ...
اعضای برجسته فدراسیون فوتبال ایران و عربستان در جایگاه ویژه هستند ..
متاسفانه مهاجمان تیم الاتفاق مهار نمی شوند و هیچ یارگیری از سوی دفاع استقلال نیست ..
رحمتی شانس آورده که گل دیگری دریافت نکرده است ..
ولی مهاجمان خوب و با انگیزه و باهوش استقلال این نقطه ضعف را جبران می کنند ...
و در دقیقه 65 آرش برهانی از پشت محوطه جریمه با جا گذاشتن دفاع مستقیم ...
ضربه ای جانانه و محکم به طرف دروازه شوت می کند که توپ و دروازه بان را با خود می برد ..
و غریو شصت هزار تماشاچی آسمان شهر را به لرزه می اندازد ...
متاسفانه زمان بازی ذیل گزارش تلوزیونی ثبت نشده ....
و حتی آقای خیابانی هم نمی داند دقیقه چند بازی را دارد گزارش می کند ...
و آرش برهانی در چند قدمی دروازه خالی با یک بغل پا توپ را با یک متر فاصله به بیرون می زند ..
تا دلمان شدید برای عادل فردوسی پور تنگ شود که بگوید ...
" عجب گل نزنی است این آرش برهانی .. "
تیم الاتفاق هم در چند نوبت آه بلندی کشید و ضربه های خوبش را مهاجمان یکی پس ار دیگری از دست دادند ...
تا این بازی نفس گیر با نتیجه عالی سه بر یک ....
تماشاگران قرمز و آبی و همه رنگ ورزشگاه را به همراه همه ملت ایران خوشحال و راضی به خانه بفرستد ...
این برد شیرین را به همه آبی پوشان و فوتبال دوستان ایران عزیز تبریک می گویم ....
امروز چهار همکلاسی خانه را در قرق داشتند ..
شور و شوق انرژی پسرانه در همه جا موج می زد ..
عرقریزان ، یعد از کلی بازیهای گوناگون پای میز ناهار نشستند ...
و پیتزای خانگی با سوس کچاب مفصل نوش جان کردند ...
و موقع شروع دربی استقلال و پرسپولیس ، کری خوانی در خانه ما به اوج رسید ...
و شور و هیجان ما کم از ورزشگاه آزادی نداشت ..
علیرغم شروع خوب پرسپولیس و انگیزه بسیارشان ...
یازده بازیکن داخل زمین نتوانستند هیچ گلی وارد دروازه حریف کنند ..
و استقلال به خوبی از فرصتها و دفاع باز آنها استفاده کرد و دو گل توی دستشان گذاشت ..
استقلالیهای خانه ما با فریادهایشان سقف را لرزاندند ...
و پرسپولیسی ها دمغ و پکر به صفحه بزرگ تلوزیون خیره شدند و هرچه در دهانشان بود نثار تیم کردند ...
پسرم امروز در باشگاهشان مبارزه تکواندو داشت ..
و ساعت هفت و نیم باید در آنجا حاضر می شد ..
و دوستانش هم برای تشویقش همراه ما بودند ...
مسابقه خوب بود و با دقت و تمرکز و استفاده از نقاط ضعف حریفش توانست مبارزه را ببرد ...
وقتی مسابقه تمام شد فهمیدیم ....
پرسپولیس هم در دقایق آخر با تعویضهای خوب آقای دنیزلی و بازی سازی بادامکی و تلاش فوق العاده مهدوی کیا ...
و هت تریک بازیکن خارجی ایمون زاید ، علیرغم اخراج اولادی توانسته با زدن سه گل بازی باخته را ببرد ...
امروز پسرم دو تجربه عالی داشت ...
اول اینکه در مبارزه باید به همه توان و استعداد و هوشش باور داشته باشد و از همه قدرتش برای پیروز شدن استفاده کند ..
دوم اینکه بازی زندگی را باید تا به آخر ادامه داد و امید به پیروزی را فراموش نکرد ...
به راستی فوتبال شمائی از زندگی است بی کم و کاست ...
برد شیرین و باور نکردنی تیم خوب پرسپولیس را ....
به همه بازیکنان و دست اندرکاران و مربی خوبش آقای دنیزلی ....
و به خصوص هواداران متعصبش که در این سرما از اقصی نقاط کشور به ورزشگاه آزادی رفتند ...
روی سکوها نشستند و نود دقیقه پشتیبان تیمشان بودند از صمیم قلب تبریک می گویم ...
یک ال کلاسیکو ی دیگر ...
نبرد بارسلونا و رئال مادرید ...
که گل اول رونالدو چاشنی جدال را شعله ور کرد ...
و دو گل پویول و آبیدال بازی را به نفع بارسلونا به پایان رسانید ...
تمام مدت تماشای بازی در نیمه های شب ..
با خود فکر می کردم که فوتبال فقط ورزش نیست ...
یک مستطیل سبز و یازده بازیکن و دو دروازه و نود دقیقه فرصت برای فرستادن توپ توی دروازه حریف ...
فوتبال تمرین زندگی است ..
شاید خود زندگی است ..
وقتی که گام به گام شروع می کنی ...
آموختن ...
با هم بودن و با هم ساختن و با هم بردن ...
تمرین و تمرکز و باز هم تمرین و مداومت برای روز جدال ..
و وقتی چمن سبز را زیر پایت حس می کنی ...
دیگر فقط یک نفر نیستی ...
یکی از یازده نفر هستی ...
نیروئی عجیب بین دستها و نگاهها و پاها می چرخد و همچون ریسمانی اعضای تیم را به هم متصل می کند ..
باید هدف داشته باشی و فقط به بردن فکر کنی ..
باید با همه توانت بجنگی و نترسی ..
چشم در چشم حریف بدوزی و همه قوایت را متمرکز کنی تا از سد او بگذری ..
زخم برداری و زخم بزنی ...
این یک جنگ تمام عیار است ..
و این را وقتی می فهمی ..
که غریو هزاران تماشاچی روی سکوها ...
و میلیونها هوادار پای صفحه های تلوزیون ...
مثل هاله ای تو را در میان می گیرد ..
گل می زنی و خوشحال می شوی و گل می خوری و فریادت به آسمان می رود ...
و زیباترین صحنه پایان آن است ...
هنگامی که یاد می گیری بردها و باختها را روی مستطیل سبز رها کنی ...
دست در دست حریفت بگذاری ....
و بردش را تبریک بگوئی ...
و برایش آرزوی موفقیت کنی ...
و این یعنی زندگی ..
یعنی فوتبال ..

بيش از پنجاه سال ، جايزه توپ طلا توسط مجله فرانس فوتبال به بهترين بازيكن اروپا اهدا مي شد ...
تا آنکه مديران فيفا تصميم گرفتند در اين انتخاب نقش پر رنگتري داشته باشند ...
توافقنامه اي با اين نشريه امضاء شد و از سال گذشته مراسم اهدای جوایز به بهترینهای فوتبال جهان با همكاري اين دو ارگان در ساختمان قدیمی و مجلل مقر فيفا در شهر زوریخ سوئيس برگزار ميشود ...
در هواي سرد ماه ژانويه روي فرشهاي قرمز خوشرنگ و در ميان هياهوي هواداران فوتبالدوست ....
شخصيتهاي برجسته دنیای فوتبال ...
مربياني همچون الكس فرگوسن و گوارديولا و بكن باوئر ...
و بازيكناني چون پيكه ، روني ، مسی ، نیمار ، رونالدو ، ویدیچ و علی دایی از ایران ...
و خانمهای فوتبالیست هماره ساوا و مارتا ...
و روساي فيفا سب بلاتر و میشل پلاتینی ...
و پله فراموش نشدنی ...
و خواننده معروف زیبا خانم شکیرا ، در لباس قرمز جذاب ...
پا به ساختمان قديمي و مجلل مي گذارند كه غرق در رنگهاي طلائي شده است ..
رنگ درخشان توپ طلائي ...
كه قرار است امشب در ميان دستهاي بهترين بازيكن فوتبال اروپا در سال 2011 قرار گيرد ...
مسي ، کریستیانو رونالدو و ژاوي كه از سال 2009 رقابت هميشگي براي تصاحب اين جايزه داشته اند کاندیدای امسال هستند ...
اگرچه غيبت رونالدو و مورينيو در اين مراسم به بهانه تمركز روي بازي با مالاگا چندان به مذاق فوتبال دوستان خوش نيامد و تعبیر از قبول شکست در مقابل بارسلونا شد ..
رود گوليت و كي موراي مجريان برنامه بودند ....

لیونل مسی 24 ساله با کت مخمل ارغوانی و قامت کوتاهش ...
که از پنج سالگی با بیماری جنگید و در کنار تیم بارسلونا بهبودی و قهرمانی را به دست آورد ...
هت تریک کرد و برای سومین بار نامش به عنوان بهترین بازیکن فوتبال جهان اعلام شد ...
و او " ژاوی " بازیکن هم تیمی اش را به اندازه خودش مستحق دریافت این جایزه دانست و از همه مربیان و بازیکنان بارسا و تیم ملی آرزانتین تشکر کرد ...
و در مقابل دیدگان اشکبار پدر و مادرش و نامزدش توپ طلا را در میان دستهایش گرفت و بر آن بوسه زد ...

عنوان بهترین فوتبالیست زن جهان را خانم هماره ساوا 33 ساله با سابقه 176 باری ملی و 80 گل ملی ...
از کشور ژاپن در لباس کیمونوی زیبا به رنگ صورتی ملایم و آرایش موهای سنتی همراه با شکوفه های زیبا ...
به خود اختصاص داد در حالیکه رقابت سختی را با مارتای برزیلی پشت سر داشت ...
که پنج سال یکه تاز این جایزه بوده ...
و مربی تیم فوتبال زنان ژاپن نیز جایزه بهترین مربی تیم زنان جهان را به خود اختصاص داد ...

نامش را که به عنوان بهترین مربی فوتبال جهان خواندند اشک در چشمانش حلقه زد ...
یپ گواردیولای جوان در کنار نامهای بزرگی همچون فرگوسن و مورینیو ...
با همان قامت بلند باریک و موهای تنک و نگاه متواضع که اراده ای آهنین را در پشت خود پنهان می کند ...
اراده و انگیزه ای همچون فوران شعله های آتشفشان که بارسلونا را به قهرمانی لالیگا رساند ...
و جام قهرمانی اروپا را در دست بازیکنانش گذاشت ...
و عنوان قهرمانی جام جهانی باشگاههای جهان نیز به آن اضافه گردید ..
تا پشت میکروفن قرار گیرد و جایزه خود را با فرگوسن و مورینیو و همه مربیان خوب جهان که خود را شاگرد آنها می داند و همه هزاران نفری که در بارسلونا زحمت کشیده اند سهیم شود ...
و این است که با تلاش او و بازیکنان قوی و جسور و همراه و همدلش و فوتبال خاصی که او بنیان گذاشت
در بهترین تیم منتخب جهان در سال 2011 پنج بازیکن از بارسلونا و یک بازیکن دیگر از تیم ملی اسپانیا قرار گرفتند تا افتخاری دیگر برای باشگاه ، کشور و میهنشان باشند ...
11 بازیکن برتر جهان که تیم منتخب فیفا را در سال 2011 تشکیل می دهند روی سن رفتند ...
ايكر كاسياس، سرخيو راموس، جرارد پيكه، نمانيا ويديچ، دانيل آلوز، آندرس اينيستا، ژاوي، ژابي آلونسو، كريستيانو رونالدو، وين روني و ليونل مسي ...
فدراسیون فوتبال ژاپن جایزه بازی جوانمردانه را به علت فعالیت زودهنگامش علیرغم زلزله و سونامی در آان کشور به خود اختصاص داد ..
نیمار ، ستار برزیلی تیم سانتوس با آرایش موهای خاص به روی سن رفت تا جایزه پوشکاش 2011 را در دستانش بگیرد .
او در رقابتهای فصل گذشته گل بسیار زیبائی به تیم فلامینگو زد و رقبایی چون مسی و رونی را پشت سر گذاشت ...
بخشهایی از مراسم به صورت فیلم و عکس در سایت فیفا موجود است که عزیزانی که موفق به تماشای مراسم نشده اند می توانند به آن مراجعه کنند ...
http://www.fifa.com/ballondor/
در یکی از پستهای قدیمی ام نیز در باره لیونل مسی نوشته ام ..
http://baharsabz81.blogfa.com/post-205.aspx
داستان زندگی لیونل مسی و خانم شکیرا و وین رونی و کریستیانو رونالدو ...
و همه این جوانانی که از فقر و شرایط سخت زندگی کودکی شان ...
تنها و تنها با تکیه بر استعداد ذاتی و تلاش و پشتکار ، نردبانی ساختند برای رسیدن به اوج آرزوهایشان ...
معجزه قرن ما است ...
دنیای که این امکان را به آنها می دهتد تا رویاهایشان را آن طور که می خواهند نقاشی کنند ...
این موفقیت بزرگ را به همه فوتبال دوستان و طرفداران تیم بی نظیر بارسلونا تبریک می گویم ...
برنامه ای ویژه درباره موضوعی ویژه ...
در زیر تابلوهای باشگاههای فوتبال که نامهای ورزشی و فرهنگی را یدک می کشند چه می گذرد ؟!!!
سوالی که مجری همیشه پرسشگر برنامه 90 به دنبالش رفت ...
در خیابانها و خانه ها و باشگاهها و زمینهای ورزش و پشت تلفن و جلوی دوربین ...
از بازیکن و مربی و مدیرعامل و دلال و کارگزار و مدیر برنامه و رئیس سازمان لیگ ...
هریک روایتی و حکایتی ..
از صنعتی بیمار و فاسد ولی بسیار پولساز به نام فوتبال ...
بدون ارائه سند و مدرک از ارقامی کلان سخن گفته شد ...
وعده ها و برد و باختهای حساب شده و انتقال بازیکنان بی کیفیت و مربیان بی تجربه ....
همه انکار کردند و همه مدعی شدند و همه خود را محق دانستند ....
و هیچ کس حاضر به اذعان به این معضل نشد و باز هم همه چیز به فراموشی سپرده می شود ..
برنامه ای پر بیننده که مسئولان شبکه سه را خوش می آید ...
و تماشاگری که با لذت تخمه اش را می خورد و به تماشای دعوا می نشیند ..
ولی آنها که به ورزشگاه می روند ...
به یاد سرمای جانسوز و صف های طویل و بلیت بازار سیاه و صندلی های یخزده شکسته ....
و نبود آب و امکانات اولیه می افتند ...
و آن همه اشک که بر سر باخت تیم محبوبشان ریختند ..
شاید در همه رشته ها و در همه تجارتها و در هرجایی که بحث در آمد هست تقلب و کلاهبرداری در میان است ..
ولی عدم نظارت و پیگیری و برخورد مناسب ...
و مشکلات اقتصادی روزافزون و نبود شغل مناسب برای بسیاری از جوانان ...
این شکاف و ترگ را در بدنه پاک ورزش تبدیل به آواری خانمان سوز کرده ....
که دیگری هیچ کس زیر سنگینی اش در امان نیست ....
اسکناسهائی که قرار است ماشین آخرین مدل و خانه و یلائی و سفرهای خارجی و لباسهای آنچنانی شود ...
نمی تواند عزت و شرف و آبرو و اعتماد خریداری کند ...
آن گوهر با ارزشی که در مقابل چشمان همه در صفحه تلوزیون به تاراج رفت ....
اولين روز هفته و انبوه گزارشاتي كه بايد بخوانم و نظر بدهم و ايميلهاي كار ي...
فقط ساعت را مي شمارم تا پايان روز و خريد مفصل و تهيه مقدمات جشن آئيني ...
خانه مرتب و پسرك درسهايش رديف و همه خواب راحتي كرده ايم و ميز جلوي تلوزيون پر پر و پيمان چيده شده
دنگ دنگ ساعت و نيمه شب و كري خواني هاي ما و شروع نبرد ال كلاسيكو ...
تازه چشم دوخته ايم به صفحه بزرگ كه صدايي گرم كنيم و ببينيم چي به چي است ...
كه ثانيه 21 و يك دفاع ناقص و پاس اشتباه والدز و شوت كريم بن زما توي دروازه بارسا ...
خداي من اين سريعترين گلي بود كه تا به حال در ال كلاسيكو رقم خورده ...
و خوشحالي تماشاچيان برنابئو كه چه مي كنند ...
و آقاي مورينيو نشسته بر نيمكت و چهره حيران گوارديولا در قاب دوربين ...
هجوم همه جانبه شيرهاي سپيد پوش رئال مادريد و اشتباهات مكرر تيم بارسا ...
و حالا خط حمله بارسا سانچز و فابرگاس با حمايت پاسهاي مسي مي تازد و اشتباه مشابه بارسا اين بار از دفاع رئال ولي كاسياس در دروازه است و توپ را مي گيرد ...
هواي زمستاني و باران ماه دسامبر و چه مي كنند بازيكنان رئال با يك گل پيش بيني نشده و ضد حمله هاي عالي ..
بارسا انگار فلج شده ...
نه از دفاع منسجم خبر ي هست و نه از آن تيكي تيكاي عالي هميشگي ..
ولي حس عجيبي در بازي است ..
دقيقا همانند ميدان جنگ ..
مهم نيست چه تيمي گل زده و چه تيمي گل خورده همه تا آخرين لحظه با همه وجود مي جنگند و منتظر يك اشتباه مرگبار از حريف ...
حملات پشت سر هم روي دروازه والدز و با هر خطائي يك استاديوم بر سر داور فرياد مي كشد و بازيكنان بارسا هم دست كمي ندارند و داور از هر سو تحت فشار است ...
دقيقه 13 و پاي دي ماريو بدجوري پيچ مي خورد و بازي جوانمردانه و تشويق تماشاچيان ..
اشتباهات بارسا باورنكردني است و گوارديولا مدام تذكر مي دهد و آقاي خاص با خونسردي روي نيمكت باري را نظاره مي كند ..
و يك ضد حمله خطرناك و چه شوتي از كريستيانو رونالدو و والدز توپ را مشت مي كند ..
و باز هم ضربه اي ديگر از كريم بنزما و پاس به رونالدو و شوتي كه از كنار دروازه به بيرون مي رود ..
بازي منظم و محكم رئال و دفاع پر اشتباه بارسا و خط حمله اي كه كمرنگ است ...
بازي كمي به خشونت كشيده مي شود و داور دست به كارت مي شود ..
كارت زرد براي ژاوي آلنسو و مسي كه چند بار لايه هاي دفاع را مي شكند و تا دروازه پيش مي رود و حالا خطاي سانچز روي دي ماريو و كارت زرد براي سانچز ..
داور علاقه اي ندارد در اين ال كلاسيكوي حساس كنترل بازي از دستش در برود ..
هيجان بازي بي نظير است ...
انرژي فوق العاده اي از روي سكوها به بازيكنان منتقل مي شود و آتشي در زمين به پا مي كند ..
مسي همه كار مي كند ..
از دفاع توپ را مي گيرد و همه را دريبل مي كند و پاس مي دهد و اين سانچز است كه مي كوبد توي دوازه ...
براوووو مسي .. براووووووو ..
چه گلي و چقدر بارسا نياز به اين روحيه داشت ..
حالا بازي از نقطه تساوي دوباره شروع مي شود ..
چه مي كند اين مهاجم كوچك اندام بارسا سانچز ..
با همه وجود مي جنگد و فرياد مي كشد ...بر سر همه .... حتي داور ...
مسي را همه جاي زمين مي شود ديد حتي در دفاع آخر كه توپ دي ماريو را مي گيرد ..
برخوردها توي زمين بسيار شديد است .. چه داوري مشكلي ..
و خطا روي سانچز و اعتراض شديد مسي هميشه آرام و يك كارت زرد براي او ...
بارسا جان تازه اي گرفته و حملاتش روي دروازه كاسياس شكل مي گيرد ...
توپ بين دروازه ها در جريان است .. چه سرعتي دارد اين بازي..
اعتراضهاي پي در پي سانچز كه مي تواند به اخراجش منجر شود ..
سطح بازي عالي است ..
چه تكنيكهاي نابي ..
دريبل هاي بي بديل و پاس با ضربه سر .. خداي من چه مي كنند اين بازيكنان در فوتبال ..
چه تكلهايي و چه توپ گيري فوق العاده اي ..
اين بازيها مي تواند كلاس آموزشي بي نظيري براي هر فوتباليستي باشد ...
دو تيم با تساوي به رختكن مي روند ...
موزينيو با پرس از جلو و ضد حمله هاي پر سرعت خط حمله بارسا را كنترل كرده ولي بايد ديد گوارديولاي با هوش براي نيمه دوم چه در فكر دارد ..
طوفان شروع مي شود ..
و در همان دقايق اول توپ تا دروازه كاسياس مي رود وباز مي گردد ..
كارت زرد ديگري برا ي پيكه ..
رونالدو پشت توپ و ضربه اي كه بلوكه مي شود و باز يك ضربه آزاد ديگر و باز هم رونالدو و چه ضربه بي جاني و دستهاي والدز كه توپ را به آرامي مي گيرند ..
رئال در زمين بارسا خيمه زده و از چپ و راست حمله مي كند ..
مورينيو برد مي خواهد و يك استاديوم فرياد مي كشند ..
ولي بارسا بارسا است ..
غير قابل پيش بيني و مهار نشدني ..
توپي كه ژاوي مي فرستد و به مدافع رئال مي خورد و دست كاسياس كه به توپ نمي رسد ...
و تير دروازه و توي دروازه ...
گلللللللللللللل دوم براي بارسا ...
تقدير امشب با بارسا است ..
و تماشاگران اقليت بارسا چه مي كنند توي استاديوم .. مرسي كاتالونيا .... مرسي بارسا ..
و اشتباه مرگبار از والدز كه مدافعان توپ را جمع مي كنند .. و ضد حمله سريع رئال و ضربه كريم بنزما كه فايده اي ندارد ..
كاكا به بازي مي آيد و اوزيل بيرون مي رود و بارسا بازي را به دست گرفته و همه پاسهاي خوب دي ماريو را رونالدو خراب مي كند ..
امشب شب مهاجمان رئال نيست ..
باران همچنان مي بارد و تازه تيكي تيكاي بارسا شروع شده .. حالا گرم شده اند .. انرژي گرفته اند و به خود آمده اند ..
كوتاه كار مي كنند و با پاسهاي تك ضرب و ضربه آزاد براي بارسا و اين كاسياس است كه يك تنه از دروازه دفاع مي كند ..
و حالا كارت زرد براي په په و خطاي بدي روي مسي ..
ديارا مي رود و خديرا به جايش مي آيد ..
مورينيو مدام مهاجم اضافه مي كند بلكه طلسم دروازه بارسا باز شود ..
دروازه ها به توپ بسته شده اند ..
موقعيت پشت موقعيت براي هر دو تيم ..
و چه مي كند اين مسي نازنين ..
پاس عالي دني آلوز و ضربه سر شيرجه اي فابر گاس ...
و توي دروازه ... توي دروازه ....
گللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل
نمي دانيد چه خبر است ..
توي استاديوم حريف و هزارها هزار تماشاگر و بازي نفس گير و اين همه فرياد و انرژي و آن وقت شما سه گل توي دروازه اين حريف قدر بكوبي ..
اين يعني عشق ... يعني تعصب ... يعني جنگ تمام عيار ...
رئال پريشان است و بازي به خشونت كشيده شده ...
دي ماريو هم بيرون مي رود و ايگواين داخل مي آيد ..
آخرين كارتهاي مورينيو رو مي شود ..
توپ همچنان بين دروازه ها در رفت و آمد است و چه تكل بدي از راموس روي مسي و كارت زرد و نگاه معنا دار مورينيو ..
مهاجمان رئال هرچه دارند رو مي كنند از حمله و پاس و شوت ... ولي بي فايده است ..
و اينيستا اين شواليه رنگ پريده چه مي كند در اين اواخر بازي ..
دني آلوز محشر است .. و ضربه كريم بن زما كه بيرن مي رود ...
بدشانسي پشت بدشانسي براي رئال ...
نه امشب شب رئال نيست .. زمين و زمان با بارسا است ..
فابرگاس بيرون مي رود و كيتا به داخل كمي آيد ...
گوارديولا توفان به پا كرده ..
در اين ورزشگاه 4 بار برده و يك بار مساوي كرده و آيا اين پنجمين برد است ؟
باز هم بارسا و اينيستا آتشبازي مي كند با پاهايش ..
مورينيو به شدت عصباني است ...
داويد ويا به جاي سانچز كوچك مي آيد .. عالي بوده امشب اين مكزيكي جنگنده تند خو ..
و آخرين حمله عالي رئال و پاس محشر رونالدو به كاكا و چه ضربه اي و چه مي كند اين والدز ..
جايي كه كسي انتظار ندارد مي درخشد ...
توپي را كه هيچ كس فكر نمي كرد از روي خط دروازه دفع مي كند ..
و باز هم مهاجمان بارسا به طرف دروازه كاسياس ...
فقط مي روند .. فارغ از نتيجه بازي ... انگار بايد اين دروازه را فتح كنند ..
و چه پاسي از ژاوي كه مي توانست گل چهارم باشد .. اينيستا بيرون مي رود و تماشاگران بي وقفه تحسينش مي كنند ...
رئال خلع سلاح شده و ديگر رمقي ندارد ... بازي تاخيري و ثانيه هاي آخر ...
و آخرين ضربه براي رئال و يك ضربه بد ديگر از رونالدو ....
و بازي با نتيجه 4 بر يك به نفع بارسا به پايان ميرسد ..
امشب در نیم بامداد ال کلاسیکوی دیگری رقم می خورد ...
نبرد آبی اناری ها در زمین مادرید ...
بارسا و مادرید به ترتیب با 20 و 19 گل زده در مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا بیشترین گل را در بین تیم ها به ثمر رسانده اند. 17 سال است که ال کلاسیکو های برنابئو حداقل دو گل را در بر داشته است.
جدول لیگ این را نشان می دهد که بارسا و رئال قوی ترین رقبا در این تورنمنت می باشند. این دو تیم در مجموع 96 گل به ثمر رسانده اند که در بین این گل ها 49 گل از آن رئال است و بارسا نیز 47 گل به ثمر رسانده است. چهار تیم والنسیا، لوانته، سویا و مالاگا که در رده های بعدی قرار دارند، در مجموع 15 گل کمتر از این دو تیم به ثمر رسانده اند.
هر دو تیم دارای یک بازیکن با آمار گلزنی فوق العاده هستند؛ مسی و کریستیانو هر کدام 17 گل به ثمر رسانده اند و اساس استراتژیهای هجومی تیمهایشان را تشکیل می دهند.
سفید پوشان مادریدی با یک بازی کمتر، سه امتیاز بیشتر دارند. برای تیم میزبان کاروالیو و برای تیم مهمان آفلای مصدوم هستند و نمی توانند در بازی حاضر باشند.
امسال مادرید با سه امتیاز بیشتر از بارسا در صدر قرار دارد و یک بازی کمتر نیز انجام داده است. شرایط نسبت به سه فصل گذشته که تیم گواردیولا با پیروزیهای 6-2 و 2-0 و تساوی 1-1، تا حدودی قهرمانی خود را تضمین کرد، کاملا متفاوت است؛ گواردیولا همچنان در برنابئو شکست ناپذیر بوده است و در فصل 2010/11 در چارچوب لیگ قهرمانان به نتیجه 2-0 و در فصل 2011/12 در چارچوب سوپرکاپ اسپانیا به تساوی 2-2 دست یافته است.
تنها چیزی که سرمربی بارسا از بازیکنانش می خواهد این است: «با شجاعت بازی کنند و بازی را خوب بررسی کنند». وی همچنین گفت که دستیاران فنی حداکثر توان خود را بر روی بررسی بازی مادرید متمرکز کرده اند و آنها ممکن است تاکتیک های خود را تغییر دهند.
24 ساعت قبل از بازی ال کلاسیکو در برنابئو، پپ گواردیولا پیش از مسابقه در کنفرانس مطبوعاتی در نیوکمپ حضور داشت و درباره ی چگونگی رویارویی بارسا با رئال مادرید توضیحاتی داد: «من نمی خواهم چیزجدیدی درباره بازیکنان بگویم». در ادامه گفت: «من انتظار خاصی از آن ها ندارم. من تنها از آنها خواستم که با شجاعت بازی کنند و بازی را خوب بررسی کنند. ما همیشه با هدف پیروزی در مسابقه پیش رفته ایم. شما نمی توانید بدون شجاعت، امیدی به خوب انجام شدن آن داشته باشید».
گواردیولا در همان زمان، نشان داد که این تیم باید تلاش های خود را در برنابئو به حداکثر برساند: «ما باید به خوبی دفاع کنیم، انتقال خوبی داشته باشیم، توپ را به خوبی در اطراف جا به جا کنیم و در پیدا کردن فضا ها، دقیق و سریع باشیم. با تمام این ها، ما باید تیزبین باشیم». گواردیولا گفت که کادر فنی متمرکز بر روی «بررسی بازی های مادرید هستند و بارسا ممکن است تاکتیک خود را تغییر دهد». گواردیولا همچنین درباره تیتو ویلانووا گفت: «در صورتی که تمایل داشته باشد با تیم به مادرید سفر کند تصمیم خواهیم گرفت».
برادران آلکانتارا از اینکه در بارسای گواردیولا همبازی هستند٬ بسیار راضی اند. تیاگو و رافینیا آلکانتارا پس از آخرین بازی بارسا در مرحله گروهی لیگ قهرمانان در استادیوم ال مارکادور حضور پیدا کردند. هم تیمی بودن و بازی در کنار یکدیگر در زمین نیوکمپ٬ برای آن ها آرزویی بود که به حقیقت پیوست.
شادی رافینیا٬ به دلیل حضور در بازی لیگ قهرمانان با بارسا، درحالی که تنها 18 سال دارد٬ تعجب آور نیست: «اینکه اولین بازیم برای تیم در نیوکمپ٬ در سطح اروپا و در کنار برادرم باشد٬ برایم غیرقابل تصور بود. چنین واقعیتی خارق
به گفته ی تیاگو: «فوتبال همیشه در زندگی ما حاضر بوده است. از وقتی کوچک بودیم٬ او دروازه بان می شد و من شوت می زدم. سپس جایمان را عوض می کردیم. هم تیمی بودن در تیم اول بارسا چیزی بود که هیچ وقت فکر نمی کردیم به حقیقت بپیوندد٬ اما در نهایت اتفاق افتاد». فوق العاده است؛ هر دویمان بسیار خوشحالیم».
پی نوشت : با سپاس از مطالب عالی وب سایت http://www.fcbarcelona.ir
من و برادرم عاشق ورزش بودیم ....
به خصوص فوتبال و مجله مورد علاقه ما " کیهان ورزشی "
با کلی مطلب و عکسهای زیبا و به خصوص عکس وسط مجله که قطع پوستر داشت ...
قرار گذاشته بودیم از پول توجیبی هفتگی هرکدام یک در میان هزینه خریدش را پرداخت کنیم ...
و پوستر وسط مجله مال او بشود که پولش را داده ...
و بعدها بود که فهمیدم بسیاری از این تصاویر زیبا که تزئین اتاق هامان شده بود ...
کار آقای اسماعیل زرافشان عکاس هنرمند بوده ...
متولد 1307 در تهران و کودکی خردسال بود که دوربین جعبه ای خرید ...
و اولین عکس را از پدرش در میدان سرچشمه تهران گرفت ...
حتی وقتی به اجبار همراه برادرش برای تامین معاش بنایی می کرد دوربین را زمین نگذاشت ...
و این عشق با او ماند تا لحظه آخر ..
سال 1317 شاگرد عکاس شد و همزمان با تاسیس روزنامه کیهان ورزشی در سال 1334 به عنوان عکاس ورزشی مشغول به کار شد ..
سالهای عکاسی ورزشی اش به اندازه تاریخ ورزش نوین در ایران قدمت دارد ...
وقتی کارش را شروع کرد حتی برق در تهران نبود ...
ورزشکاری نبوده که حرکاتش شکار دوربین او نشود و شهری روی نقشه ایران که گذر او به مسابقات ورزشی اش نیفتاده باشد ...
بیشترین تعداد دربی را از لنز دوبین به تماشا نشسته و صحنه های جاودانی از غم و شادی و غرور و تاسف را به تصویر کشیده ...
پیشکسوت و با اخلاق و مهربان بود و شاگردان بزرگی همچون باقر زرافشان و علی کاوه را به جامعه عکاسی ورزشی معرفی کرده ..
به همت مجله کیهان ورزشی کتابی از او به نام " خاطرات حاجی زرافشان " منتشر شده ...
که خود تصویری با لنز ابژکتیو از ورزش ایران است ...
و بسیار بزرگان همچون ناصر حجازی در آن کتاب از خاطرات خود با این شکارگر لحظه های ورزششان سخن گفته اند
موی سپید یکدست و لبخند همیشه گرمش و جلیقه فرم عکاسی و دوربین مخصوص ...
حتی تا هشتاد سالگی او ، برای همه ورزشکاران در همه میادین آشنا بود ...
در بخشی از این كتاب ناصر حجازی گفته :
وقتی نام 'زرافشان' را میشنوم همه عكسهای دوران جوانیام از مقابل چشمهایم رژه میرود....
و سیف الله ترابی خبرنگار پیشکسوت از توان و فعالیت همیشگی او سخن گفته ....
و اینکه هیچگاه مسائل و نارحتی های شخصی را در کارش دخالت نمی داده ...
و آنقدر به عکاسی عشق داشته که در سالهای آخر زندگی حتی پس از مرخصی از بیمارستان روانه پیست اسب سواری ورزشگاه آزادی شده ...
مانعی در کار نمی شناخت و اگر بلیط قطار و اتوبوس نبود سوار کامیون و تریلی می شد تا به مقصد برسد و عکسش را بگیرد ..
ورزشکاران را همچون فرزندانش دوست داشت و آنها هم همین علاقه پدرانه را به او داشتند ..
عشقش به امام حسین باعث تا هم تصاویری زیبا از مراسم عزاداری در کارنامه اش ثبت کند ..
و هم در همین ایام عزیز در سن هشتاد و سه سالگی دنیای فانی را ترک کند و در جوار امامش به آرامش برسد ..
روحش شاد و یادش باقی ....

كميته انضباطي بعد از هفته ها تاخير در اعلام راي ..
شيث رضائي را به 30 ميليون تومان جريمه و 20 ماه محروميت (چهار ماه براي ارتکاب عمل زننده و 16 ماه براي جريحهدار نمودن اخلاق عمومي) ...
محمد نصرتي را به 30 ميليون تومان جريمه و 10 ماه محروميت (چهار ماه ارتکاب عمل زننده و 6 ماه براي جريحه دار شدن اخلاق عمومي) ...
و باشگاه پرسپولیس را نیز به دلیل سهل انگاری مسئولان این باشگاه در انجام امور فرهنگی که موجب بروز رفتارهای زشت توسط بازیکنان این تیم شده، به ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی محكوم كرده است ...
اين در حالي است كه باشگاه پرسپولیس نيز شیث رضایی را ۳۰۰ میلیون تومان جریمه و از همراهی تیم فوتبال این باشگاه تا پایان فصل جاری محروم و برای محمد نصرتی جریمه ای ۲۵۰ میلیون تومانی و محرومیت تا نیم فصل را در نظر گرفته بود...
حالا سایت رسمی باشگاه پرسپولیس مي نويسد ...
مدیر عامل باشگاه پرسپولیس در انتقاد از رای کمیته انضباطی مبنی بر جریمه باشگاه به دلیل مسامحه گفته است :
باشگاه پرسپولیس قاطع ترین تصمیم را در مورد این بازیکنان اخذ کرد و اگر قرار است جریمه ای انجام شود، باید کمیته انضباطی و سازمان لیگ جریمه شوند نه باشگاه پرسپولیس ...
و متاسفانه کمیته انضباطی در گذشته در زمینه تخلفات انجام گرفته در بازی ها هیچ گونه برخورد قوی از خود نشان نداده و حالا یک باره تحت تاثیر جو رسانه ای باشگاه پرسپولیس را که قاطع ترین تصمیم را در زمینه برخورد با بازیکنانش گرفته است متهم به مسامحه کرده و جریمه می کند و من یقین دارم که حکم این کمیته بر اساس اصول شرعی و اخلاقی نبوده و تنها تحت تاثیر جو رسانه ای اخذ شده است....
آقاي اسماعيل حسن زاده رئيس كميته انضباطي فدراسيون فوتبال در پاسخ به اين مصاحبه اعلام كرده اند :
راي ما به تشخيص اعضاي کميته انضباطي بوده و همه افراد اين اختيار را دارند که به تجزيه و تحليل آن بپردازند.
بالاخره پس از مدتي تاخير که در ابلاغ حکم بازيکنان خاطي به وجود آمد و اين موضوع مورد اعتراض رسانهها قرار گرفته بود به دنبال امضاي راي توسط دبير کل محترم فدراسيون فوتبال در اولين فرصت ممکن اعلام شد و اين موضوع که روز اعلام راي معمولا در زمان برگزاري چه مسابقاتي و در چه ردهاي است، مورد توجه ما نيست...
آقاي سردار رويانيان از سال ۱۳۶۱ وارد کمیته شهرستان نور شد و بعد فرماندهی کمیته و از آن پس با ادغام کمیته و شهربانی به عنوان فرمانده نیروی انتظامی نور و سپس به عنوان فرمانده نیروی انتظامی مازندران منصوب شد. وی به عنوان اولین فرمانده پلیس تازه تاسیس ۱۱۰ منصوب شده و تا ۱۳۸۰ رییس مرکز فوریتهای پلیسی بودهاست. پس از آن در جایگاه فرماندهی پلیس راه قرار گرفت و تا سال ۱۳۸۴ در این سمت بود تا در سال ۱۳۸۴ با جایگزینی اسماعیل احمدی مقدم به جای محمد باقر قالیباف وی نیز جایگزین انصاری رئیس راهنمائی و رانندگی کشور شد. از سال ۱۳۸۶ با حکم محمود احمدی نژاد رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور شدو در اواخر شهريور عامل پرسپوليس شد ...
آقاي اسماعيل حسن زاده قاضي است و مي گويد 20 سال است در فوتبال است و سالها رياست كميته انضباطي هيات فوتبال تهران را بر عهده داشته است ...
بازيكنان به ميدان مي روند و تصوير شهدا را بر پيراهن حمل مي كنند ...
و آئين نامه هاي جديدي تدوين مي شود ...
و همه اميدوارند كه در اين فضاي فرهنگي و بسيار مودبانه فيمابين مسئولين ...
حركات غير ورزشي از فضاي فوتبال رخت ببندد ...

تا نزدیک به صبح نشستن پای بازی عالی تیم بارسلونا و میلان ...
تماشای یک فوتبال قدرتی زیبا و نفس گیر و برد شیرین تیم محبوبم بارسلونا ...
و امروز صبح زود بیدار شدن و میز صبحانه را چیدن تا بتوانیم بازی تیم ملی والیبال ایران در مقابل تیم سوم جهان لهستان که در این دوره مسابقات باختی نداشته و حریفان را با اختلاف امتیاز عجیب پشت سر گذاشته را به تماشا بنشینیم و چه بازی درخشانی ..
ست اول بازی حتی برای لهستان هم شوک بود ..
جدالی از سوی آناستازی شاگرد سابق آقای ولاسکو و تیم لهستان که ایران را حریف قابلی نمی دانست ولی بازی پایاپای و مردانه بچه ها نتیجه 25 – 23 را رقم زد و اگرچه لهستان با برد زمین را ترک گفت ولی سخت در فکر فرو رفت تا آرایش جدیدی در مقابل این تیم ایرانی قدر به خود بگیرد ..
ست دوم نبردی جانانه و در سالن تقریبا خلوت ، صدای ایران ایران تعدادی ازهموطنان پرشور می پیچد ..
لهستان تیمی جوان و قوی با میانگین قدی بالا است ولی در مقابل تیم ایران کمی دستپاچه به نظر می آید و عصبانی و اشتباهات مداومش روی دریافت توپ و سرویس ...
و چه ضربه ای از بازارگرد عزیز و امتیاز 15 – 15 و کورک (KUREK ) بازیکن خوب لهستان که سرویس را بیرون می زند و حالا امیر غفور که به بازی می آید ، جوان با دستهایی همچون شلاق بر توپ و نواووفسکی بازیکن لهستانی قد بلند که امتیاز بازی را 21 – 21 می کند ..
نفس در سیته ها حبس می شود و جاخالی فیاضی و بازهم 22 – 22
فیاضی هیجده ساله است و اولین باری بین المللی اش است و ولاسکو گفته برو توی زمین و فقط امتیاز بگیر و به هبچ چیز فکر نکن و او آمده برای این کار ..
کمالوند که عالی است و بازهم 23 – 23 .. تایم اوت درخواست می شود ..
جنگ مربیان و استراتژی و هوش و طراحی حمله تا آخرین ثانیه ها و تعویض و بازهم 24 – 24 ..
خدای من ! ... سرویس لهستان بیرون می رود و 25 – 25
کمالوند پشت سرویس و بازارگرد موفق است و امتیاز 26 و حالا مربی تیم لهستان آقای آناستازی تایم اوت می گیرد .. نگران و عصبی هستند ..
آدم لذت می برد از مربیگری آقای ولاسکو .. توانست نقص بچه ها را روی توپهای برگشت یادآوری کند و تعویضهای عالی و روحیه تا آخرین ثانیه و عزم برای برد ..
سرویس کمالوند توی تور و امتیاز برای حریف 26 – 26 و حالا فیاضی جوان جایی را هدف می گیرد که توپ توی زمین بنشیند 26 – 27 و بازهم فیاضی و ما بردیممممممممممم ....
عالییییییییییییییییی 28 – 26 یعنی برد مردانه مقابل تیم سوم چهان ..
ست بعد خیلی بد شروع شد ..
هرچه در گیم قبلی مربی بزرگ پنبه کرده بود ، بچه ها رشته کردند و بی توجه امتیاز از دست دادیم و بازی بی رمق و تیم لهستان پر روحیه و عصبانی که از این فرصت نهایت استفاده را کرد و تا توانست اختلاف را زیاد کرد و حتی ولاسکو هم این ست را باخته می داند و بازیکنان خوبی مثل موسوی را بیرون می کشد تا استراحتی باشد برای ست بعدی و 25 – 8 بدترین نتیجه ممکن برای تیم که خطر این را هم دارد که در مجموع ، یک امتیاز بازی را هم از دست بدهیم و تا به حال هیچ تیمی زیر پوئن ده نباخته ..
و ست سوم لهستان تیم پیروز میدان است ..
ایران در حال حاضر در مکان هشتم جدول است ..
گیم چهارم با سرویس امیر حسینی شروع می شود و امتیاز برای لهستان و امتیاز دوم را ما می گیریم و بعدی را تیم مقابل و این بعنی شروع مبارزه ای قدم به قدم ..
ولاسکو حتی یک قدم هم عقب نگذاشته و دفاع عالی لهستان و امتیاز 4 به یک و حالا توپ سرعتی نادی و امتیاز دوم و فیاضی امتیاز بعدی و اشتباه زاگونی از لهستان ما را به تساوی 4 – 4 می رساند ..
و کورک و دو مدافع دیگر توپ بازارگرد را می زنند و 5 – 4 و سرویس کورک توی زمین و 6 – 4 و وقتی امتیاز لهستان به 8 می رسد تایم اوت برای ایران ..
کورک عالی بوده و حالا یک دفاع جانانه و امتیاز برای ایران و امتیاز بعدی توسط موسوی و اشتباه لهستان و کار عالی سرعتی موسوی و 8 – 8 و حالا بارتمن در رفت و برگشت یک امتیاز برای تیمش می گیرد و توپ بازارگرد بلوک شده به تور می خورد و نتیجه 13 – 11 و بازی نفس گیر و چشمها خیره بر صفحه تلوزیون وبا هر توپ ایران توی زمین حریف ، خانه ما آتشفشانی از فریاد می شود ...
اشتباه وبی دقتی بچه ها و 5 امتیاز اختلاف 16 – 11 ...
و حالا بازارگرد امتیاز 12 را می گیرد و حمزه زرینی امتیاز 13 را در سرویس و دفاع بد لهستان امتیاز بعدی و 17 – 14 و رفت و برگشتهای عالی و امتیاز برای ما و بهترین روش برای دفاع در مقابل بازیکنان قد بلند لهستان استفاده از توپهای سرعتی و موسوی عالی این کار را می کند ...
کورک به زمین می آید و چه دفاع خوبی و بارتمن چه خوشحال است از امتیاز گرفته شده و حالا 18 – 16
بچه ها عالی اند و اشتباهات تیم خیلی کمتر و این زرینی عزیز که به بازی آمده با روحیه خوب و حالا کورک در سرویس یک امتیاز به ما می دهد و توپ خوب نواووفسکی 20 - 17 به نفع لهستان ..
و امتیاز زرینی اختلاف را کم می کند و حالا فیاضی هجده ساله و امیر غفوری جوان که توی زمین لهستاان می کوبند و 20 - 19 .... فقط یک اختلاف و دستپاچگی آقای آناستازی و تایم اوت ..
امتیاز بعدی از آن حریف است 21 – 19 و مرسی زرینی ....
چقدر خوب شده این بازیکن و به بازی برگشته و حالا 21 – 20 و سرویس موسوی امتیاز به حریف می دهد و چه دفاعی از زرینی و 22 – 22 و باز هم امیر غفور و 23 – 22 .... ما به جلو می تازیم ..
و دفاع عالی ما را لهستان جمع می کند و 23 – 23 ..
نمی دانید چه لحظاتی است ... نفس یالا نمی آید ..
این یک نبرد است و بچه ها عالی می جنگند ..
لهستات امتیاز سرویس را از دست می دهد 24 – 23 و زرینی هم سرویس خراب می کند 24 – 24 و بارتمن توی تور می زنذ 25 – 24 ...
عجیب است .. سالن نیم خیز شده و مربیان با اضطراب تمام بازی را دنبال می کنند ..
و حالا سرویس عاقلانه و حساب شده نادی و ضربه تمام کننده موسوی و ما بردیممممممممممممم ..
26 – 24
حالا ایران و لهستان هرکدام دو گیم را برده اند و ست نهایی یک بازی 15 امتیازی است ..
خیلی خیلی حساس ..
ست آخر با سرویس امیر حسینی و امتیاز برای لهستان توسط کورک و امتیاز بعدی را زرینی برای ما می گیرد 1-1
سرویس محکم و دفاع عالی و چند رفت و برگشت و امتیاز برای لهستان ..
حالا بارتمن توی تور می زند و 2 – 2 ...
نادی باز هم سرویس کنترل شده و دفاع بی نظیر فیاضی و 3 – 2 به نفع ما و حالا ضربه محکم بارتمن و 3 – 3
و سرویس کورک توی تور 4 -3 و آناستازی با حیرت به بازیکنانش نگاه می کند ..
تیمی که کوبا و آرژانتین را به راحتی برده و حالا دستپاچه و عصبی با اشتباهات مکرر بازی را ادامه می دهد ..
باز هم کورک توپ را توی تور می زند و 3 – 5 و تایم اوت لهستان و عصبانیت فوق العاده مربی شان و بچه ها خیلی خوب توپ گیری کردند و به خصوص زرینی که محشر بود و همین تمرکز حریف را به هم ریخت و اشتباه پشت اشتباه
و حالا باز هم زرینی و چه می زند توی زمین لهستان با حرکت پایپ 6 – 3 به نفع ایران و امتیاز بعدی را کورک جبران می کند و 6 -4 و سرویس نووافسکی و زرینی و بازار گرد چه می کنند روی تور و 7 – 3 ایران پیش می تازد و دفاع لهستان به بیرون می زند و 8 – 4 و تیمها زمین را عوض می کنند ..
حتی خوشبین ترین هواداران ایران هم چنین نتیجه ای را پیش بینی نمی کردند ..
به خصوص تیم لهستان که کیش و مات شده و حیران به بازی عالی بچه ها نگاه می کند ...
سرویس خوب فیاضی و دفاع عالی بارتمن که توی زمین می کوبد و 8 – 5 و توپ بازارگرد به اوت می رود و 8 – 6 و حالا خود بازارگرد جبران می کند و چه ضربه ای و پاس عالی امیر حسینی از یک توپ مرده امتیاز می سازد و 9 – 6 و کورک توپ را به بیرون می زند و 10 – 6 و حالا بارتمن که به تلافی آمده 10 – 7 و سرویسی که توی زمین ما می خوابد 10 – 8
حالا نوبت ولاسکو است تا بچه ها را به کنار زمین بیاورد و نکات مهم را یادآوری کند و آخرین توصیه ها ..
روی سرویس لهستان زرینی قدرت نمایی می کند و 11 – 8 و چه اشتباهی ار دفاع لهستان روی سرویس امیر حسینی که توپ را به هم می کوبند و 12 – 8 و آناستازی اصلا راضی نیست و مدام سر تکان می دهد و زیر لب غرغر می کند و حالا ولاسکو لبخند می زند .. اولین لبخند ..بعد از دقایق طولانی و نفس گیر در این بازی ...
و حالا ضربه محشر بازارگرد ... حتی ولاسکو را هم به پرواز در می آورد 13 – 8 ....
حمله لهستان 13 – 9 و حالا سرویس آنها که در تور می نشیند و 14 – 8 و کشاورزی به جای زرینی می آید و کورک امتیاز می گیرد 14 – 10 ...
چند تن از دوستان مدرسه پسرم مهمان ما هستند و نمی دانید چه فریادهایی می کشیم همه با هم در این ثانیه های آخر ...
و بارتمن امتیاز بعدی را می گیرد 14 – 11 ...
ولاسکو درخواست تایم اوت می کند و اصرار دارد که ضربات را از بالا توی رمین بزنند و فقط یک امتیاز مانده و اصلا جای اشتباه نبست ....
سرویس لهستان و دفاع عالی فیاضی
و ما بردیممممممممممممممممممم
هورا و درود به همه بچه های بی نظیر تیم والیبال ...
به مربی خوش فکر و لایق و جنگنده ....
به همه دست اندرکاران و کادر فنی ....
به همه اعضای فدراسیون خوب والیبال و به آقای داورزنی که متاسفانه از فدراسیون رفت ....
و به همه مردم خوب ایران ..
پیروزی عالی و برد شیرین و مردانه را به همه شما تبریک می گویم ....
مهدی بازارگرد هم به عنوان بهترین بازیکن میدان شناخته شد ..
هفتاد و نهمين دوره رقابتهاي جهاني وزنه برداري در شهر زيباي پاريس ..
آخرين بار در مسابقات جهاني سال 1999 آتن شاهين نصيري نيا
با مهار وزنه هاي 175 كيلوگرم در يكضرب و 215 كيلوگرم در دو ضرب قهرمان جهان شده بود ...
و حالا دلاور مردي از خطه زيباي كرمانشاه ...
كيانوش رستمي در وزن 85 كيلوگرم با زانوي ضرب خورده و تلاش پزشكان كه زير وزنه نرود ..
ولي غيرت و همت اين جوان مصمم همه رقبا را مبهوت كرد ..
او كه در حركت يك ضرب با مهار وزنه 173 كيلوگرم برنز جهان را از آن خود كرده بود
حالا در حركت دو ضرب با وزنه 209 كيلو گرم شروع كرد و بالاي سر خود آورد ..
بعد از او رقبايش " گابريل سينكرايان " از روماني و " آبتي آكادوف " از روسيه و " بنجامين هنكورين " از فرانسه و " هرناندز " كوبايي شانس خود را براي وزنه 210 كيلوگرم امتحان كردند كه ناكام ماندند ..
ولي اين جوان والا همت وزنه 219 كيلوگرم را انتخاب كرد
و نفسها در سينه حبس شد و سالن در سكوت فرو رفت ..
هيچ وزنه برداري در دسته 85 كيلوگرم چنين وزنه سنگيني را روي سينه نبرده بود
و كيانوش رستمي دو بار اين وزنه روي سينه برد
و اگرچه در بالاي سر نبرد و ركورد را نشكست
ولي دلاوري و غيرت جوان كرمانشاهي باعث تحسين همگان شد ..
او توانست در يك سال قهرمان جوانان جهان و هم بزرگسالان جهان شود ..
موفقيت او را به همه ايرانيان و بالاخص مردمان مهربان و غيرتمند كرمانشاه از صميم قلب تبريك مي گويم
در پایان رقابتهای دسته 85 کیلوگرم این نفرات روی سکوی قهرمانی ایستادند:
1- کيانوش رستمي از ايران: يک ضرب 173، دوضرب 209، مجموع 382 کيلوگرم
2- بنجامين هنکوين از فرانسه: يک ضرب 170، دوضرب 208، مجموع 378 کيلوگرم
3- آدريان زيلنسکي از لهستان: يک ضرب 174، دوضرب 202، مجموع 376 کيلوگرم
منبع
: وب سايت فدراسيون وزنه برداري ايران
http://www.iriwf.ir

بازي برگشت مسابقات مقدماتي تيم ملي ايران و بحرين از همان ابندا منحصر به فرد شد ..
فوتبالي كه به شدت عطر سياست داشت ..
شش خبرنگار و عكاس ايراني
بدون ذكر دليل و علت و عذرخواهي و رعايت موازين ورزشي و بين المللي در فرودگاه ديپورت شدند
تا خوشامدي مهربانانه باشد براي تيم ايران ..
و بعد بازي در ورزشگاهي كه انگار تماشاچي ندارد و سكوهاي خالي نظاره گر تيم ملي كشورشان هستند ..
و زمين چمني كه انگار سنسوري مخصوص استوكهاي فوتباليستهاي ايراني را داشت تا نقش زمينشان كند
و داوري بينابين و محافظه كارانه و با گوشه چشمي به ميزبان از سوي آقاي مالك عبدالرشيد سنگاپوري
كه بايد نگاههاي خشمگين بازيكنان و هياهوي ورزشگاه را در سوتهاي خود لحاظ مي كرد..
بحريني ها با خاطره شش گل خورده خشمگين و در پي انتقام هجومي شروع كردند
و عقب نشيني تيم ايران در محوطه خود هم جري ترشان كرد ...
خلاء تشويقها و نبود روحيه لازم ، سياسيون ميدان و ورزشگاه را وادار به عقب نشيني كرد
و تماشاچيان اجازه پيدا كردند تا روبروي دوربين ها بنشينند و بر طبل بكوبند
اگرچه با كلي عكس و پوستر و شعار هاي خاص كه به گوش خاندان بحريني همه چيز مطلوب باشد
و زمين و زمان را به كار گرفتند تا توپ دفع شده رحمتي ، گل دقيقه 1 + 45 محمد العجمي شود ..
نيمه دوم كمي بهتر بود و تعويق قاضي به جاي انصاري فرد و آمدن كاظميان و ميداودي جاني به حملات داد
و روحيه جنگندگي كه بايد از همان ابتدا مي بود دوباره به تيم بازگشت
دستور كي روش حملات روي توپهاي هوايي شد و چند موقعيت كه توي تور ننشست
و كاسه صبر ما را لبريز كرد و فريادهامان را به آسمان برد
تا دقيقه 93 و ضربه سر قاضي و بغل پاي جباري و گل نفس گير توي دروازه
كه خيال همه را تا حدي راحت كرد كه حداقل با تساوي ميدان را ترك كنند
و آقاي كي روش آن را منصفانه دانسته ..
تيم ملي فوتبال ايران عاقلانه تربازي مي كند و برنامه دارد
و مربي هوشمند و دلسوزي كه لحظه اي كنار زمين آرامش ندارد و با دقت كار را دنبال مي كند
و ارنج نسبتأ خوب است
ولي چيزي كه به چشم مي آيد پايين بودن سرعت و قدرت جنگندگي و انرژي روحي و انگيزه گل زدن است
بعني فوتبال با چنگ و دندان و تا آخرين نفس ..
همان چيزهايي كه خمير مايه يك فوتبال جاندار و لذتبخش و قوي است ..
ايران به لطف اين تساوي مقابل بحرين با 8 امتياز بالاتر همچنان صدرنشين اين گروه است
و سهشنبه هفته آينده در جاكارتا به مصاف اندونزي ميرود
تیم ها در پنج گروه چهار تیمی قرار دارند که دو تیم از هر گروه صعود می کنند و 10 تیم صعود کرده به مرحله بعدی در دو گروه 5 تیمی تقسیم می شوند که تیم های اول و دوم گروه ها مستقیم به جام جهانی برزیل صعود می کنند.
خيلي كوچك بودم ..
سه يا چهار سال ..
خاطره اي محوي است از يك صبح خيلي زود و هوا هنوز تاريك و مادر كه صبحانه آماده مي كرد
و پدر كه مشتاقانه به صفحه تلوزيون سياه و سپيد چشم دوخته بود ...
بيدار شدم و در بغلش نشستم ..
مادر كلي غر زد و پدر وساطت كرد و فقط شمايي از دو مبارزي يادم هست كه به هم مشت مي زدند
و فرياد هاي پدر ..
بزن .... كلي ... بزن ...
هشت مارس 1971 در مديسون اسكوئر گاردن نيويورك و " مبارزه قرن " بين جو فريزر و محمد علي كلي
از روزها قبل كلي تبليغات در راديو و روزنامه و تلوزيون بود
محمد علي را همه دوست داشتند ..
جوان بود و خوش قيافه و سياهپوستي شجاع كه تن به تبعيض نداده و به جنگ ويتنام نرفته بود
به خاطر همين يكسال زندان بود و تازه آزاد شده بود و اجازه داده بودند در مسابقات شركت كند
و مسلمان شده بود ..
نماد اعتراض به آپارتايد در دهه شصت و همينها كافي بود تا در قلب مردم ايران جاي بگيرد ..
در مديسون اسكوئر غوغائي بود ...
جمعيتي عظيم فرياد مي كشيدند ...
بسياري از هنرپيشهها و افراد معروفي چون نورمن ميلم و وودي آلن در آنجا بودند
فرانك سيناترا كه به عنوان عكاس مجله لايف حضور داشت و برت لنكستر يكي از گزارشگران مسابقه بود
قیمت بلیت صندلی های جلویی 150 دلار (قیمتی هنگفت در آن زمان) تعیین شده بود، که سرانجام 2 برابر این قیمت فروخته شدند
بلیت ها به سرعت نایاب شدند، به طوری که «فرانک کاستلو» رئیس خانواده مافیایی «لوچانو» که همیشه 4 بلیت می خرید، این بار تنها 2 بلیت گیرش آمد
محمد علي قد بلندتر بود و فريزر سنگينتر ..
سه راند اول دست كلي بود با رقص پاي زيبا و سرعت فوق العاده و اين فريزر را ديوانه كرد
راند چهارم ضربان آهنين هوك چپ فريزر شروع شد
و مبارزه تا راند يازدهم ..
نفسها در سينه حبس و با هر ضربه خروشي به آسمان مي رفت
راند يازدهم كلي پايش سر خورد و به طناب هاي رينگ كويبده شد و نقش بر زمين شد
تا راند پانزدهم اين مشتهاي آهنين فريزر بود كه پي در پي فرود مي آمد
در آخرين دور هوك چپ فرود آمد و فك راست محمد علي شكست و تعدادي از دندانهايش را به روده هايش فرستاد و اگرچه برخاست ولي ديگر تواني نداشت
و جو فريزر برنده مسابقه شد ..
" اد شویلر" نویسنده بازنشسته " آسوشیتد پرس" که در آن مسابقه کنار رینگ نشسته بود می گوید:
" علی باخت، ولی بازهم این یکی از بزرگ ترین لحظات حرفه ایش بود ! او پس از بازگشتش تنها دو مسابقه داده بود و توانست 15 راند جلوی حریفی که کاملا در اوج بود، دوام بیاورد"
جو فريزر با اين پيروزي با صداي بلند اعلام كرد:
" من از امروز به او ميگويم محمدعلي... باور كنيد او بزرگترين مشتزن جهان است "

ويليام جوزف فريزر يا جو فزيزر مشهور كه به او Joe smoking ( جو سيگاري ) هم مي گفتند
در 1944 در بيوفورت كاليفرنياي جنوبي به دنيا آمد ..
از همان كودكي به همراه پدر و برادرانش به تماشاي مسابقان بوكس مي نشست
جنگجو بود و دوست داشت از پس پسرهاي ديگر بر آيد و پوزه شان را به خاك برساند
در مزرعه كار مي كرد و بازوي چپش آسيب ديد ، همان بازوئي كه بعدها كابوس حريفان شد ..
15 ساله بود و ديگر تاب تبعضها را نياورد و خانه را ترك گفت و نزد برادرش به نيويورك رفت
بوكسوري آماتور شد و در 18 سالگي در مسابقات سنگين وزن سال 1962 دستكش طلائي را از آن خود كرد
المپيك 1964 مدال طلا به گردن آويخت و در سال 1970 جيمي آليس قهرمان آن روزها را شكست داد
و نشان قهرماني را از آن خود كرد و تا سال 1973 مرد اول بوكس حرفه اي جهان در سنگين وزن بود
در سال 1973 در مسابقه اي از محمد علي شكست خورد و بعد شكست از جو فورمن
و سال 1974 در مانيل مسابقه اي طوفاني كه 12 روند طول كشيد و محمد علي كلي دوباره پيروز شد
فريزر گفته است كه چيزي نمانده بود در آن مسابقه بميرد ..
در سال 1976 از دنياي بوكس خداحافظي كرد و به فيلادلفيا رفت و باشگاه مشتزني راه انداخت
در سال 1981 براي آخرين بار روي رينگ رفت
سال 2009 مصاحبه اي با سي ان ان داشت و بچه ها را آينده فرداي كشوري دانست كه به آن عشق مي ورزيد و خوشحال بود تجربياتش را به آنها منتقل مي كند
مردي كه بزرگترين قهرمانان دنيا را با ضربه هاي هوكش از پاي در آورده بود
در مقابل بيماري سرطان كبد ناك اوت شد و در سن 67 سالگي از دنيا رفت ...
محمد علي کلي ساعتي پس از اعلام مرگ جو فريزر اين واقعه را لطمهاي به ورزش خواند
و گفت :
" از مرگ جو فريزر متاسفم. به نظرم جهان يکي از قهرمانان بزرگ و پرآوازهاش را از دست داد. من هميشه از او با احترام فراوان ياد خواهم کرد "
کلي که چهار دهه قبل رقابت چشمگيري با اسطوره درگذشته و نيز جورج فورمن داشت ، هنگام بيان اين جملات اشک ميريخت و افزود:
" مرگ او ضايعهاي در بوکس جهان است. از صميم قلب مراتب تاسف و همدردي خود را با با خانوادهاش و دوستان او ابراز ميکنم "

پي نوشت : منبع ويكي پديا

كيهان ورزشي در 23 دي ماه 1346 يك هفته بعد از مرگ شادروان تختي ويژه نامه اي چاپ كرد ..
آقاي مهدي دري سردبير كيهان دوست مرحوم تختي بود و قبل از مسابقات جهاني 1956 در سال 1338 از او خواست تا خاطراتش را براي كيهان بنويسد ..
آقاي دري مي گويد :
"تختي روزنامه نگار و نويسنده نبود.
او ده بار چرك نويس و پاک نويس کرد تا اين نوشته را نوشت. مي گفت: هر عيبي داره ببخشيد."
هشت سال بعد وقتي تختي ديگر نبود ..
اين تيتر بالاي كيهان ورزشي آمد :
دوست داريد مرا بشناسيد ؟
نوشته هاي تختي بسيار صادقانه و صميمي و زيبا هستند ..
ولي به جهت طولاني بودن متن بخشي از آن را در اين پست مي گذارم ..
و آدرس متن كامل در پي نوشت است تا اگر علاقه داشتيد همه نوشته هايش را بخوانيد
كمي حوصله كنيد و با مردي آشنا شويد كه او را جهاني " پهلوان " خواندند
و دوست و دشمن شيفته مرامش بودند
اين منم غلامرضا، فرزند درد و رنج
من بيشتر وقت ها با کتابهاي پليسي و يادداشتهاي فاتحين و مغلوبين جنگهاي گذشته، خود را سرگرم مي کردم و خواندن آنها هميشه اثر خوبي در روحيه من باقي مي گذارد به خصوص اينکه هيتلر را با تمام حماقتش دوست داشتم، اينکه مي گويم دوست داشتم نه اينکه خيال کنيد او را آدمي لايق مي دانم، نه، من به او احترام مي گذارم به واسطه اينکه او بزرگترين درس زندگي را به من ياد داد که چگونه بايد با دشمنان ستيز کرد و در هر راه مشکلي به هدف رسيد.
در يکي از کتابهاي سردار مغلوب ژرمني خواندم که او هميشه تصاوير رقباي خود از قبيل مونتگمري، آيزنهاور و استالين را به ديوار مي کوبيد و حتي در کتاب ديگري متوجه شدم که سردار آلماني اين عکس ها را همه جا وقتي که براي غذا خوردن، اتاق کار خود را ترک مي گفت با خود مي برد. من قبل از اينکه متوجه اين موضوع شوم از شنيدن نام کشتي گيران سنگين وزن جهان وحشت داشتم و در هر روزنامه و يا مجله يي که عکسي از آنها مي ديدم از ترس اينکه تنم نلرزد آن نشريه را به دور مي انداختم و هيچ مايل نبودم اعصابم را بدين ترتيب خرد کنم.
اما پس از آن من هم مثل او، آن مرد لاغر آلماني شدم! من که هميشه حتي از تصوير "پالم" سوئدي مي ترسيدم از فرداي آن روز به دنبال آنها گشتم و آن عکس هاي سفيد و سياه لخت را در پوششي از طلا جاي دادم و هميشه مقابل چشمانم قرار مي دادم.
من با آن چشمان رنگارنگ و پوست هاي مختلف چنان خوي گرفتم که امروز پس از اينکه چندين سال از ديدار من و حيدر ظفر (کشتي گير ترکها در المپيک هاي گذشته) مي گذرد هنوز لبخندش، کينه اش و آرزويش که هميشه در چشمانش خوانده مي شد، مي بينم، بعدها که "حيدر" از تشک و حريف خداحافظي کرد "پالم"،"کولايف" و آخر از همه "آلبول" پسر موطلايي شوروي ها که امروز حتي يک خال از آن موهاي طلايي که من در مسکو بر سرش مي ديدم نيست جاي او را گرفتند اما حيدر با آنها تفاوت فراواني داشت، نه خيال کنيد که حيدر بيشتر و با کمتراز آنها بود نه اينطور نيست بلکه من فراوان عوض شده بودم .
من اين عکسها را هنوز مثل هيتلر در مقابل چشمانم قرار مي دهم و با آنها راز و نياز مي کنم، با اين تفاوت که بي نهايت به آنها علاقه مندم و هيچ مايل نيستم مانند هيتلر به آنها بنگرم. هيتلر آنها را مي نگريست و آرزو داشت با خونشان آشاميدني گوارايي بنوشد اما من چنين خيالي نداشتم و ندارم. من به خونشان تشنه نيستم، من فقط از هيتلر آموختم که بايد شمايل آنها را مدنظر قرار داد، دندان به روي جگر گذارد و براي پيروزي بر آنها تلاش کرد، من چنين کردم هر چند به موفقيت نهايي خود نرسيدم.
با اين ترتيب در سرما و گرما در روي تشکي که حتي حيوانات هم حاضر نمي شدند بر روي آن تمرين کنند فعاليت خود را آغاز کردم. شايد شما هيچ باور نکنيد اما اين حقيقت محض است که من و امثال من مثل حيوان تمرين مي کرديم و اين ادعاي مرا اهالي خيابان شاهپور که هميشه در ساعت معيني مثلاً دو بعدازظهر مرا مشاهده مي کردند، تصديق مي کنند.
اما پس از يک سال تمرين کوچکترين موفقيتي به دست نياوردم و علاوه بر اينکه گل نکردم حتي ضعيف تر هم شدم!
در اينجا و در همين موقع بود که باران استهزا و تمسخر بر سرم باريدن گرفت و همه به من مي گفتند: "تو خود را بي سبب شکنجه مي دهي، برو دنبال کارت. تو اصلاً به درد کشتي نمي خوري".
اين گفتارها، اين تهمت ها، اين ناسزاگويي ها آن هم در آن محيط که نه نشريه يي بود و نه دستگاهي مرا کاملاً از پاي در آورد، حتي ديگر نصايح دوستانم را هم فراموش کردم. جواني مايوس و دل شکسته بودم که لباسهاي تمرينم را به دوش مي کشيدم و با موتور سيکلت برادرم به خانه مي رفتم، ديگر هيچکس وجود نداشت که قلب مرا از آن همه استهزا پاک کند.
هيچکس حاضر نبود مرا به کارم تشويق کند، همه مرا با ديده ترحم مي نگريستند و مي گفتند:
اينوببين که لخت مي شه و تمرين مي کنه".
من يک سال در زير اين باران استقامت بيهوده يي کردم و پس از اينکه متوجه شدم قادر نيستم و اين باران هم هيچگاه بند نخواهد آمد راه خوزستان را پيش گرفتم، در آنجا يک سال زندگي کردم. مبارزه با خود و مبارزه با ناسزاهاي مردم که رنج فراواني بر دوش من باقي گذارد اما من طاقت اين را نداشتم که بيشتر از يک سال اين رنج را بر دوش خود بکشم.
پس از اينکه به تهران آمدم آن پسر70 کيلو را ديدند که هشت کيلو چاق شده بود اما اين چاقي دليل آن نشده بود که در هر دقيقه ده مرتبه از کشتي گيران زمين نخورم!
اولين باري که در يک مسابقه شرکت کردم چهارم شدم. خوب يادم هست که آن مسابقه يک مبارزه داخلي باشگاه بود.
کفش و لباسمم همان بود، اسمم عوض شده بود، اما هيچکس ديگر به من بد نمي گفت.
در يک مسابقه پهلواني شرکت کردم اما کاري از پيش نبردم، فقط بعضي از کشتي گيران سنگين به من احتياج داشتند. آنها به من احترام مي گذاردند، راست هم مي گفتند چون من فقط به درد زمين خوردن مي خوردم و بس!
وقتي که 23ساله شدم به غفاري باختم البته اين باخت اميدوار کننده بود که نظر همه را براي قضاوت کردن در باره من برگرداند. براي اولين بار نامم در يک مجله کوچک چاپ شد، من هنوز آن مجله را در کمد خود دارم و بيشتر از همه نشريات آن را دوست خواهم داشت. براي اولين بار روزنامه يي از حق من دفاع کرد و من هميشه از آن ممنونم. کاري ندارم، روده درازي نمي کنم فقط مي گويم آنقدر از وفادار و ديگران زمين خوردم که پشتم بوي جرم تشک گرفت.
من فرزند درد و رنج بودم و با اين درد خو گرفتم، من هميشه مردمي را که مرا دوست مي داشتند دوست مي داشتم و امروز به دوستي آنها بي حد افتخار مي کنم اما در همين زمان يک حرف، يک کنايه ديگر که در لفافه گفته مي شد مرا شکنجه نمي داد، چون من راه خود را مي ديدم. راهي بود روشن که در آن مي شنيدم:
رضا! تو کاري با اين حرف ها نداشته باش راه خود را بگير و برو آينده مال توست، متعلق به کسي است که بيشتر از همه رنج برده است.
هميشه پيش خود فکر مي کردم اگر روزي در کشور خود قهرمان شوم به آرزوهايم رسيده ايم. اوضاع و احوال به قدر واضح و آشکار بود که همه مي توانستند به خوبي تشخيص دهند که من در چهار سال گذشته در يک قوس صعودي حرکت کرده ام. صعود اين قوس مخصوصاً از سال 1950 به بعد شديدتر شده بود.
علت اين قوس خيلي واضح است. من مدتها بود گوشتي در جهت رسيدن به انتهاي اين قوس و در جهت حفظ موازنه قواي خود معمول مي داشتم و حقم بود که پله آخرين نردبان را در کشور خود لمس کنم، در آن شرايط خواه ناخواه مجبور بودند وزنه را به نفع من متمايل کنند.
من خود درک مي کردم آن مرد لايقي هستم که همه شرايط به نفع من دگرگون گردد. فکر اينکه روزي قهرمان کشور و يا احتمالاً قهرمان جهان شوم، خجالتم مي داد. اصلاً من در اين مورد کمتر فکر مي کردم چون جرات آن را نداشتم فکر کنم و پس از آن نتيجه بگيرم که فکر بچگانه يي بود و نبايد با ياد آن دلخوش بود. 9 سال پيش در يک مسابقه تقريباً با اهميت دوم شدم من هنوز براي وزن ششم دو کيلو کم داشتم.
من فاصله ما بين عنوان دومي و قهرماني را رقم بزرگي مي دانستم يک راه بسيار دشوار و طولاني، تقريباً مثل تفاوت مقام وزارت و رتبه مستخدم جزء. اما وقتي که در سال 1329 صاحب مقام "وزارت!" شدم متوجه شدم که هيچ کاري نکرده ام و چيزي هم به من اضافه نشده و فقط بر تعداد رفقايي که به من سلام مي کردند، اضافه گرديده است. "
يکي از خادمين حرم امام رضا (ع) مي گويد: آخرين باري که تختي به مشهد آمد از خادمين حرم خواهش کرد پس از خلوت شدن حرم به او اجازه دهند چند دقيقه درحرم باشد. مسئولان با درخواست تختي موافقت کردند و آن شب شاهد صحنه اي بودم که واقعا مرا متأثر کرد. مرحوم تختي تنها وارد حرم شد و حدود 15 دقيقه کنار ضريح به راز و نياز پرداخت.
چراغ هاي حرم خاموش بود و من گوشه اي منتظر بودم که تختي کارش تمام شود و در را ببندم. آن مرحوم در حاليکه دو دست خود را محکم به پنجره ضريح داشت و صورتش را به آن چسبانده بود به شدت مي گريست، ناله مي کرد و مي گفت:
يا امام رضا ، من ، غلامرضا، غلام تو هستم. هر چه دارم از تو دارم، کمکم کن. درمانده شدم تا حالا آبروي مرا حفظ کردي نگذار در ميان مردم بي آبرو شوم. به من روحيه و توان بده تا بتوانم هميشه در خدمت مردم باشم. تو خيلي چيزها به من دادي. باز هم به کمکت نياز دارم، نااميدم نکن.
پي نوشت :
موسيقي وبلاگ ترانه حكم با صداي رضا يزداني
دانلود کنیدمنبع :

برنامه نود هفته پيش ..
برنامه نود اين هفته ..
برنامه ويژه نود هفته آينده ..
ديگر چيزي مانده كه برايمان بگويند و تصويرش را نشان دهند ..
و بعد بگويند اصلا چيزي نبوده يا مهم نبوده و دستور مي دهيم نبينيد و فكر نكنيد و قضاوتي نداشته باشيد ...
سجده بر زمين سبز و دسته گلهاي زيبا و مراسم افتتاحيه و نواي مقدس قرآن ...
لبخند هاي گشاد چند كيلومتري و عكس دست جمعي و لباس ماركدار و كفش برند ...
بازيهاي بي رمق و نبود تكنيك و تاكتيك و شور و اشتياق جمعي و همكاري و هماهنگي و ..
گلهاي نزده و گلهاي خورده و فرياد يك ورزشگاه همه فحش و فضاحت ..
آبروي خانواده ها در دست عده اي كه سر بندهاي اين خيمه شب بازي بزرگ را در دست دارند و مي چرخانند
باشگاههاي خصوصي دولتي شبه دولتي رفته در بورس دوباره دولتي شده هميشه محتاج بودجه فدراسيون
مديران پروازي براي يك نيم قصل و يك فصل و يك سال و يك دوره و ..
مربيان و بازيكنان و مسئولين همه در فكر آن ماشين و اين خانه و آن ويلا و آن پورسانت و اين كمسيون
قوانين و منشور و راي شديد موقت يك روزه و يك ماهه و چند ساله بي ضمانت اجرا ..
مدير باشگاه كتك خورده و مربي له شده و بازيكن سر تراشيده در ميدان و هوادار كشته شده در درگيري بين دو تيم رقيب
ورزشي كه در اين ميانه بي سامان هر كس چنگي بر او مي اندازد ...
و گاهي بر اوج افتخار است و گاهي بر حضيض ذلت ..
اخلاق و مردانگي و غيرت و تعصبي كه به راحتي سر بريده شده در اين مسلخ دروغ و ريا و تزوير ..
ورزشكاري كه امروز حسرت چند بسته كوچك اسكناس دارد و فردا سوداي آن مدل ماشين و پس فردا در گوشه بساط دوستان نادوست و روزي ديگر پشت ميله هاي زندان و چك هاي برگشت خورده و گاهي هم روي تخت بيمارستان بدون دسته گلي و يادي
دلم براي زمينها ي خاكي تنگ است و توپ لاستيكي و كودكان پس كوچه هاي غيرت و تعصب و ناموس..
براي آقاي دهداري و فكري و " تا ياد نگيري مرد باشي و چشم و دل و دهنت پاك باشه جات تو زمين نيست .. "
براي همه بسته هاي اسكناسي كه تختي توي ساكش ميذاشت بدون اينكه بشمره هرچي رفقا مي خواستن مي رفتند برمي داشتند ...
براي همه اون تماشاچيايي كه غيرت تيم پرسپوليسو به افتخار خريداري شده تاج ترجيح مي دادن ..
دلم براي ايراني تنگ شده كه شعار نمي داد و پرچم نمي زد و منشور نداشت و صورتش با سيلي سرخ بود..
ولي دلش براي پاكي و غيرت و تعصب و مردونگي غنج مي زد ..

هفتاد و پنج هزار تماشاگر در ورزشگاه اولترافورد شهر منچستر
با حيرت به مستطيل سبز خيره شدند
براي اولين بار در تاريخ اين باشگاه نتيجه اي باور نكردني در مستطيل سبز رقم خورد ...
مانچيني و بازيكنان خوب تيمش آمده بودند تا ببرند
اگرچه پيش بيني بازي سختي را داشتند و نيمه اول را با تك گل بالوئلي به رختكن رفتند ..
ولي در نيمه دوم همه شاهد عجيب ترين بازي از تيم قدر منچستر يونايتد شدند ..
اشتباهات مكرر در خط دفاع و غيبت گلزنان باهوش و مهاجم در خط حمله
و روني بي روحيه با كلي دغدغه شخصي در ذهنش و دروازه بان متزلزل و اخراج جاني اوانس در دقيقه 47
بازي عالي سيلوا و پاس بي نظير جيمز ميلنر و دروازه خالي و گل دوم دقيقه 60 بالوئلي ..
گل سوم آگرو و تماشاچياني كه از دقيقه 75 با سري افتاده ورزشگاه و تيمشان را ترك مي كردند ..
و گل دارن فلچر در دقيقه 81 تسكيني نبود
و گل چهارم ادين ژكو رمق تيم را گرفت
سيلوا گل پنجم را در دقايق تلف شده به بدن بيجان منچستر كوبيد
و ژكو در آخرين دقيقه تير خلاص را با گل ششم شليك كرد ..
فرگوسن بدترين روز زندگيش را تجربه كرد
و تيمش بدترين نتيجه تاريخ زندگي اش را رقم زد
او حتي به ياد نمي آورد در زماني كه بازيكن هم بود با اين نتيجه عجيب به رختكن رفته باشد ..
همه شرمنده هستند ...
مديران و مربي بزرگ تيم و بازيكنان ...
يك بار ديگر ثابت شد كه فوتبال همچون ديگر ورزشها به صنعتي بدل شده
كه سرمايه گذاري و مديريت مناسب مي تواند بهترين نتيجه ها را رقم بزند
و نبود مهاجمان خوب و قدر و بازيكنان مناسب و دروازه بان عالي
لطمه بزرگي به پيكر تيم منچستر يونايتد وارد كرد
حتي مربي بزرگي همچون سر الكس فرگوسن نيز بدون مهره هاي مناسب نمي تواند كار ي از پيش ببرد
در حاليكه تيم منچستر سيتي با تزريق به موقع سرمايه و خريد هاي خوب و مربي گري مانچيني بزرگ
به جلو تاخته و همينطور تيم بار سلونا و يا رئال مادريد با كهكشاني از ستاره ها و مربيان قدرتمند
مستطيل سبز را از آن خود كرده اند ...
Sacrifice
Its a human sign
When things go wrong
When the scent of her lingers
And temptations strong
Into the boundary
Of each married man
Sweet deceit comes calling
And negativity lands
Cold cold heart
Hard done by you
Some things look better baby
Just passing through
And it's no sacrifice
Just a simple word
Its two hearts living
In two separate worlds
But it's no sacrifice
No sacrifice
Its no sacrifice at all
Mutual misunderstanding
After the fact
Sensitivity builds a prison
In the final act
We lose direction
No stone unturned
No tears to damn you
When jealousy burns
دانلود ترانه " ايثار " از التون جان

خبري كه در هياهوي بازي تيم فوتبال آقايان در مقابل بحرين گم شد ..
ولي افتخار آفريني خانمهاي فوتباليست ايران ..
با همه كمي ها و كاستيها و بدون هيچ پوشش خبري مناسب ...
مثل بمب در خبرگزاريهاي ديگر جهان به صدا در آمد ...
تیم ملی فوتبال بانوان ايران ...
در مرحله نیمهنهایی مسابقات غرب آسیا ....
به مصاف اردن رفت و با نتیجه 3 بر 2 به برتری رسید و فینالیست شد.
گلهای ایران را مریم رحیمی در دقایق 56، 73 و 82 به ثمر رساند.
گلهای اردن نیز در دقایق 2 و 86 به ثمر رسید.
حدود 70 تماشاگر ایرانی و 40 تماشاگر اردنی در ورزشگاه حضور داشتند.
همچنین مشاور سفیر ایران در امارات به همراه دیگر مسئولان سفارت در ورزشگاه بودند.
فریده شجاعی، نایبرئیس فدراسیون و رئیس کمیته بانوان نیز در جایگاه VIP ...
به همراه مسئولان فدراسیون فوتبال امارات بازی را از نزدیک نظاره کردند.
در دیگر بازی ضربدری، امارات با 4 گل از سد بحرین گذشت.
بر همین اساس ایران و امارات در فینال ساعت 20 روز چهارشنبه به وقت تهران به مصاف هم میروند.
قابل توجه است كه تيم امارات قهرمان مسابقات دوره قبل است و از بازيكنان خارجي استفاده مي كند .
بحرین و اردن نیز برای کسب عنوان سوم و چهارمی در ساعت 17:15 به وقت محلی به رقابت میپردازند.
ملیپوشان پیش از این نیز در مرحله مقدماتی مقابل تیمهای لبنان، امارات و سوریه به برتری رسیده بودند.
اسامی تیم ملی در بازی مقابل اردن به شرح زیر است:
زمرد سلیمانی، آذر موسوی، کویستان خسروی، افسانه اقبال،
فرشته کریمی، فاطمه ارژنگی، ندا عبداللهزاده، نیلوفر اردلان، سارا قمی، مریم رحیمی و وحیده ایثاری
تیم ملی ایران در مقابل اردن با لباس یک دست سفید وارد زمین شد.
خانم مريم ايراندوست سر مربي لايق اين تيم قهرمان هستند ...
پيروزي اين دلاور زنان ايران زمين را ....
به همه دوستداران ورزش به خصوص خانمها تبريك مي گويم ..

کی روش که آمد ..
همه یا راجع به سوابقش در تیم منچستر یونایتد صجبت کردند و دستیاری الکس فرگوسن ..
یا در باره رقم نجومی قراردادش ...
ولی او کار خود را کرد ..
مثل یک مربی حرفه ای بزرگ ...
بازیهای لیگ را به دقت دنبال کرد ...
و حتی رفت در ورزشگاهها نشست روی سکو و بازیکنان را رصد کرد ...
و با خلق و خویشان آشنا شد و با جراید مودبانه و محافظه کارانه و با احتیاط روبرو شد ..
و هر جا که لازم بود با قاطعیت ایستاد و بنا به مصلحت هم نرمش به خرج داد ...
و با همه مشکلات ریز و درشت فدراسیون بی بدیل ایران ساخت ..
و سعی کرد با مربیان لیگ ارتباط خوبی داشته باشد و جلسه مشورت گذاشت ...
که از 18 مربی حاضر فقط 7 نفر آمدند ..
و جالب اینکه آقای دایی و آقای استیلی از مربیان جوان که می توانستند بیشترین استفاده را ببرند نبودند ...
تا مثل همیشه ثابت کنیم که نه به بزرگان اعتقاد داریم و نه به کار جمعی و گروهی و نه به مشورت ...
و فقط برای شرکت در جلسات و کلاسهایی سر و دست می شکنیم ...
که باید خرج کنیم و پول بدهیم و خواهش کنیم تا راهمان دهند ...
و امروز در ورزشگاه آزادی نزدیک به هشتاد هزار تماشاگر ...
و بزرگانی روی سکوها همچون آقای پروین و عابدزاده و کریم باقری ..
شاهد تیمی یکدست و هماهنگ بودند که عاقلانه و منطقی تر بازی می کرد و سعی می کرد استراتژی مربی را در زمین دنبال کند و روی هر آرایش حمله ای حساب شده جلو می رفت ...
و نتیجه این شد که یک بازیکن تیم حریف با سوت داور استرالیایی روی یک خطای بد از زمین اخراح شد و بحرینی ها حساب دستشان آمد و بچه ها هم عزمشان را جزم کردند و تماشاگران هم بی امان تشویق کردند و گلهای زیبا بود که پی در پی وارد دروازه بی دفاع حریف شد ..
جلال حسینی و جباری و عقیلی در نیمه اول تیم را با سه گل به رختکن بردند و تعویض خوب آقای کی روش در نیمه دوم و حضور ماهینی بازیکن جوان و با استعداد تیم ذوب آهن باعث شد تا سانترهای خوب بیشتری در جلوی دروازه حریف ارسال شود و سه گل دیگر در نیمه دوم توی دروازه بحرین نشست ..
آنهم چه گلهایی ..
شوت سرکش آندو تیموریان و گل زیبای کریم انصاری فرد و باز هم غلامرضا رضائی و شیرجه با سر روی سانتر ارسالی ماهینی و دروازه بان تیم بحرین .... کیش و مات ...
البته فرصتهای عالی دیگری هم بود که اگر گل می شد مربی انگلیسی تیم بحرین که قبل از مسابقه کلی کری خوانده بود برای کی روش به جای بحرین مستقیم باید بر می گشت ولایتشان در انگلستان ..
این برد شیرین و عالی و پر گل را ...
به همه شما عزیزان و فوتبال دوستان ....
و مربی شایسته تیم ملی آقای کی روش و همه بازیکنان و دست اندر کاران تیم ملی فوتبال کشور ...
از صمیم قلب تبریک می گویم ...

تیم ملی تکواندوی کشور به تورنمنت منچستر رفته بود ....
و با قهرمانی پر افتخار برگشت ....
و حلقه های گل و کلی بوق و کرنا در صدا و سیما و تبریک ....
و سرود و احساس غرور ملی ....
و ناگهان خبر از رادیو تلوزیون و روزنامه ها و وب سایتها سرازیر می شود ....
که آقای رضا مهماندوست سر مربي تيم ملي تكواندو استعفا داده اند ...
و رئیس فدراسیون هم پذیرفته .....
و کاندیداها هم انتخاب شده اند و فدراسیون مشغول بررسی است و ....
همه و همه فقط در چند روز ...
واقعا ماجرائی است این مدیریت ورزشی و از نوادر تاریخ .....
و ای کاش تکواندو هم برنامه 90 داشت و عادل فردوسی پوری ...
تا همه چیز را بریزد روی دایره و لااقل کمی دلمان خنک شود ...
متولد 1344 در تهران است ....
و تکواندو را از سال 1358 در سالن بادی شهید شیرودی شروع کرد ...
و مدال طلای تورنمنت بین المللی بلژیک را در سال 1365 گرفت ...
و دوباره طلا در قبرس سال 1366...
و برنز آسیا در مالزی 1367 ....
از سال 2002 تا 2004 سر مربی تیم ملی چین تایپه بوده آنهم با نتایج درخشان زیر :
بازيهاي آسيايي سال 2002 كره جنوبي مقام دوم
قهرماني جهان سال 2003 آلمان مقام سوم
دانشجويان جهان سال 2003 كره جنوبي مقام دوم
پليسهاي جهان سال 2003 اسپانيا مقام دوم
قهرماني آسيا سال 2003 كره جنوبي مقام سوم
المپيك سال 2004 يونان مقام اول
و از سال 1388 سر مربی تیم ملی ایران شد .....
و افتخارات پي در پي براي كشور ايران و فدراسيون تكواندو ...
كسب سهميه المپيك ساال 2008 ويتنام 2 طلا
قهرماني آسيا سال 2008 چين مقام اول بعد از 36 سال
المپيك سال 2008 چين كسب مدال طلا هادي ساعي
قهرماني جهان 2009 دانمارك مقام دوم
قهرماني آسيا 2010 قزاقستان مقام اول

و همه اينها با آخرين حقوق ماهيانه دو و نيم ميليون تومان ....
براي مدت 4 سال زندگي تقريبا شبانه روزي در كنار ورزشكاراني همچون يوسف كرمي و باقري معتمد كه به گفته آقاي مهماندوست ماهيانه 500 هزار تومان با كسر 10 درصد ماليات حقوق مي گيرند تا در مسابقات متعدد و رقابتهاي سنگين شركت كنند و ريسك هر نوع خطري را براي سلامتي خود بپذيرند و قهرمان جهان در سال 2011 و نايب قهرمان در سال 2010 شوند و دو دوره مقام قهرماني آسيا را كسب كنند .
و همه ماجرا به ظاهر بر سر پرداخت مبلغ 5 ميليون تومان پاداش ماهيانه امسال است كه رياست محترم كميته ملي المپيك آقاي افشارزاده تقبل كرده بود كه به مربيان تيم هاي قهرمان كشور بدهند و همه تيمها گرفته اند و جمعش مي شده 30 ميليون تومان براي شش ماهه اول سال..
ولي آقاي محمد رضا پولادگر با استناد به قراردادي كه با آقاي مهماندوست دارند حقوق ماهيانه دو و نيم ميليوني را كه در شش ماه به او تعلق مي گرفته كسر كرده اند و مابقي را كه هفده ميليون است پرداخت نموده اند و حق به جانب در مصاحبه تلوزيوني برگه قرارداد تكان مي دهند و لبخند مي زنند ...
به فرض صحت همه مطالب گفته شده از سوي آقاي پولادگر در رابطه با قرارداد آقاي مهماندوست ...
جاي اين پرسش براي همه ورزشكاران و ورزش دوستان و آحاد ملت ايران باقي است كه آيا اين تيم قهرمان و زحمتكش و سر مربي موفق و جوانش استحقاق دريافت مبلغي اضافي بعنوان جبران زحمات و تشويق براي پيشرفت و قهرماني هاي آينده را نداشت ؟!!!
آيا نمي شد دوستانه تر و محترمانه تر برخورد كرد ؟!!!
آيا بايد همواره قهرمانان اين مرز و بوم را به دنبال حق و حقوقشان از اين درب به آن درب كشاند ؟!!!
و فريادشان رابه آسمان برد ؟!!!...
و وزير و معاون وزير واسطه شوند براي حل موضوع ؟!!!..
اي كاش صدا و سيما صحنه هاي آسيب هاي ورزشي اين عزيزان و ساير عزيران ورزشكاري را كه در نتيجه كوچكترين صدمات ورزشي براي همه عمر سلامتي خود را از دست داده اند پخش مي كرد تا شايد مسئولين محترم با سعه صدر و تأمل بيشتري دست به كار تسويه حسابهاي اين چنيني مي شدند و احترام و قدر شناسي را الگوي جوانان اين مرز و بوم قرار مي دادند .
برنامه 90 این هفته همچون همیشه آینه بود ...
آینه ای که عادل فردوسی پور در برابر ما می گیرد ...
و البته گاهی هم شیطنت می کند و کج و معوج می شویم ...
دوئل لفظی آقایان غلامحسین حسینی و محمد رضا ساکت ...
که عادل در برپائی اش تخصص ویژه دارد و با سوالهای معنادار هیزم به آتشش می ریزد ...
و تماشاگران را تا پاسی از ساعتهای صبح روز بعد پای تلوزیون نگاه می دارد ...
و شاید همین خاصیت است و فروش آگهی های تلوزیونی و بینندگاان بی شمار ...
که متلک های آقای فردوسی پور و جنگ روانی اش و حرفهای معنا دارش نادیده گرفته می شود ..
اگرچه دیشب چیزی در برنامه بود که خیلی مرا به فکر برد ...
آقای محمد رضا ساکت بدون پیشینه فوتبالی در یکی از بخشهای وزرات دفاع فعالیت می کردند و در زمان سردار ترکان که رئیس هیات فوتبال اصفهان بودند معاون مالی - اداری هیات شدند و در سال 1375 که آقای ترکان به تهران رفتند به سمت نایب رئیس و سپس رئیس هیات فوتبال اصفهان منصوب شدند .
در سال 1381 به دستور مهندس اسلامیان ، مدیر عامل وقت شرکت فولاد مبارکه سپاهان به عنوان مدیرعامل باشگاه سپاهان انتخاب شدند و با درایت و پشتکار و پشتگرمی به مهندس اسلامیان به کار پرداختند و تیم فوتبال سپاهان را در مقابل حریفان قدر پایتخت نشین مطرح کردند و تا به امروز دو عنوان قهرمانی لیگ برتر ، سه قهرمانی جام حذفی و یک نایب قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا را با تیم سپاهان در کارنامه دارند .
و بدون شک دوران بسیار درخشانی برای مدیریت ایشان بوده ، اگرچه ماجراهائی مثل ثبت خارج از موعد قرارداد عماد رضا در هیات فوتبال اصفهان و شکایت باشگاه پرسپولیس و بعضأ مسائلی در باره داوریها نقاط کوچک تیره این کارنامه هستند ولی نباید زحماتشان را نادیده گرفت ...
و حالا آقای دکتر سمیعی نژاد مدیرعامل شرکت فولاد مبارکه اصفهان هستند و آقای غلامحسین حسینی را که عضو هیئت مدیره فولاد مبارکه و مدیرکل استاندارد استان اصفهان هستند را به عنوان رئیس هیئت مدیره باشگاه فوتبال فولاد مبارکه سپاهان انتخاب کردند و ایشان هم با تصمیم هیئت مدیره آقای علیرضا رحیمی را جایگزین آقای ساکت نمودند ...
تا اینجا مشکلی نیست و مدیری رفته و مدیر دیگری آمده و لابد مراسم معارفه و تعاریف معمول ...
اما در برنامه نود چهره دیگری از این رفت و آمدها رقم خورد ...
و آقای حسینی بدون ارائه هیچ مدرک مستندی ...
اتهاماتی از قبیل حیف و میل اموال باشگاه و اختلاف در حسابها و ذینفع بودن خانواده آقای ساکت از محل باشگاه و .... را وارد کرد و البته آقای ساکت هم در مقابل برای اولین بار با خونسردی و آرامش پاسخ مقتضی داد و دلایلی بر شمرد و همه چیز را قانونی و بر اساس مصوبه هیئت مدیره دانست ...
به چرا و چگونگی و درست و غلط بودن این اتهامات کاری نیست ...
چراکه جای طرح آن در تریبون تلوزیون نیست و باید در محکمه مناسب و با مدارک صحبت شود و در برنامه ورزشی باید مدیریت ورزشی و موفقیت ها و ناکامیها به بحث و چالش گذاشته شود نه خرید گوسفند برای ذبح ...
و این همان نکته بود که از آقای فردوسی پور و دوستان ایشان در برنامه نود انتظار می رفت ظرافت مسئله را حفظ کنند و بحث را مدیریت کنند و رنگ زرد بر برنامه نپاشند ...
که متاسفانه نشد ....
و جای سوال از آقای عادل فردوسی پور است که این تسویه حساب با آقای ساکت بود یا ؟!!
متاسفانه فرهنگ عدم سپاسگزاری از مدیران موفق و پاس نداشتن زحمات افراد ، ریشه در بنیان روابط درون اجتماعی ما دارد ..
همان نقطه درون ذهن پنهانمان که از موفقیتهای دیگران به ظاهر می خندیم و تعریف می کنیم ولی در باطن دلشاد نیستیم و حسادت می کنیم و هر کس که بر بالای پله ها ایستاد سعی در پائین کشیدنش داریم و همه را همقواره خود می خواهیم و بلندتر ها همیشه مغضوب هستند ...
ای کاش تقدیرها و تابلوها و فرشها و مجالس خداحافظی کمی هم رنگ و بوی صداقت داشته باشد تا به کوتاه زمانی همه آبرزوی چندین ساله افراد در برابر چشم میلیونها انسان حراج نشود ..
که این میزها به کسی وفا نکرده و روزی آقای حسینی هم باید پاسخگوی مدیر بعدی باشد ...
پی نوشت :
خواندن کتاب " جامعه شناسی نخبه کشی "
با تالیف آقای رضا قلی را به همه دوستان توصیه اکید می نمایم .
امروز ورزشگاه 12 هزار نفری آزادی لبالب از جمعیت به رنگ سرخ و سپید و سبز در آمده بود .....
به گفته گزارشگر بیش از 5000 نفر هم پشت دربهای بسته بازی را دنبال می کردند ...
فینال جام ملتهای آسیا ..
و تیم ملی کشورمان در مقابل تیم چین یکی از حریفان مقتدر که آمده بود تا ببرد ...
آقای " خولیو ولاسکو " مربی آرژانتینی تیم ما که به خوزه مورینیوی ورزش والیبال شهرت دارد ..
و با قراردادی دو ساله با فدراسیون والیبال روی نیمکت نشسته است ...
خولیو ولاسکو در سال 1952 در شهر لایلانا در آرژانتین به دنیا آمده است ...
و از سن 15 سالگی والیبال را در تیم دانشگاه شهرش شروع کرد و به همراه این تیم در سالهای 1969 و 1970 قهرمان جوانان آرژانتین شد و بهترین بازیکن مسابقات شناخته شد ...
و همزمان سر مربی تیم سوم دانشگاه هم بود و در سال 1981 مربیگری حرفه ای را شروع کرد و در سال 1983 به ایتالیا رفت و مربی باشگاه تره والی شد و در سال 1985 سر مربی باشگاه مدنا که 4 بار قهرمان شد ...
و این موفقیتها باعث شد تا ولاسکو سر مربی تیم ملی ایتالیا شود که این بهترین فرصت برای تیم ایتالیا شد تا در مسابقات قهرمانی اروپا مدال طلا را کسب کند و نایب قهرمان جهان شود و در سالهای 1993 و 1995 دو بار دیگر قهرمانی اروپا و ایتالیا قدرت بلا منازع والیبال جهان شد ...
تا سال 1996 که در فینال المپیک آتلانتا دوم شدند و بعد ولاسکو به تیم ملی زنان ایتالیا رفت و مدال طلای بازیهای مدیترانه را کسب کردند و بعد در 2001 تیم چکسلواکی و دوباره ایتالیا و نهایتأ سر مربی تیم اسپانیا و دیگر همه به دنبال این مربی به نام بودند که خوشبختانه فدراسیون والیبال توانست قراردادی دو ساله با وی منعقد کند . امری که تقریبا محال به نظر می آمد ..
آقای داورزنی رئیس فدراسیون والیبال به همراه آقای سجادی معاونت وزارت ورزش و آقای عباسی وزیر ورزش و جمعی از مسئولین در جایگاه ویژه هستند ...
آقای کی روش سر مربی تیم فوتبال کشور هم به همراه آقای گاسپار و سیموئز و نمازی به ورزشگاه آمده اند و مبهوت به 12 هزار تماشاگر پر شوری می نگرند که موجی از هیجان و انرژی به راه انداخته اند ...
لحظه ای آرامش نیست ...
طبلها کوبیده می شود و تماشاچیان بی وقفه تشویق می کنند ..
هر دو تیم رقابت تنگاتنگی دارند و ست اول را چینیها بهتر شروع کردند ...
و بازی با نتیجه 25 – 22 به نفع چین به پایان می رسد ..
ولاسکو اصلأ راضی نیست و به شدت تذکر می دهد و راهنمائی می کند و فقط برد می خواهد ..
ست دوم با درخشش آرش کمالوند آغاز می شود و چه می کنند این جوانان غیور ...
و فریاد تماشاگران ..
ایرانی با غیرت .. ایرانی با غیرت ....
و نبرد جانانه و سرویسهای عالی و آبشارهای کوبنده و دفاع خوب ...
سرعت بازی عالی است ...
و امیر غفوری بازیکن جوان تیم باریج اسانس به زمین می آید و چه می کند این بازیکن ...
هوشیار و پر توان و با تاکتیک عالی توپ را هرجا که می خواهند می کوبند ...
و چینی ها توان دفاع از دست می دهند ...
امیر غفوری از هر روزنه کوچکی توپ را مثل شلاق بر سر چینی ها فرود می آورد ..
و فریاد و غریو خوشحالی بازیکنان و تماشاگران به هم می آمیزد ..
ست دوم با نتیجه خوب 25 – 18 به نفع ایران به اتمام می رسد ...
ولاسکو آرامتر است اما هیج نکته ای از چشمان تیزبینش دور نمی ماند ...
و همه ایرادهای تیم را تذکر می دهد ...
ست سوم هجومی تر و بسیار بهتر از ستهای قبلی ولی با امتیازهای نزدیکتر شروع می شود ..
چین هرچه در چنته دارد روی دایره می آورد ..
تعویضهای خوب ولاسکو مربی چین را سردرگم کرده ..
او روی بازیکنان اصلی تسلط بهتری داشت ولی بازیکنان تعویضی جوان او را گیج کرده اند ..
مبارزه ای سخت در می گیرد و چه می کند این کمالوند و آبشارهای آتشینش ...
و امتیاز پشت امتیاز ....
مسئولین چشمانشان برق می زند و نیم خیز می شوند ..
ای کاش می توانستند این وقار رسمی را کنار بگذارند و فریاد بکشند و از جایشان بلند شوند ..
و کولاکی می کند این امیر غفوری و توپ چینی ها را بر می گرداند ...
و می خواباند توی زمینشان .. اختلاف بیشتر و بیشتر می شود ....
مربی چین کلافه و عصبی است ...
صدا به صدا نمی رسد و غوغائی در ورزشگاه است ..
چین امتیاز می گیرد ...
و ولاسکو در تایم اوت به بازیکنان تذکر می دهد و راهنمائی می کند ..
و این است حسن داشتن یک مربی عالی روی نیمکت ..
یک مدیر لایق و ناخدای ماهر کشتی در طوفانهای خروشان و سهمگین ...
و امتیاز نهائی را باز هم امیر غفور ی می گیرد ..
و ست سوم با نتیجه 25 – 19 تمام می شود ..
ورزشگاه به آسمان می رود و فریادهای .... ما می بریم .......ما می بریم ......
تلوزیون کی روش را نشان می دهد که با دوربین موبایلش از مردم عکس و فیلم می گیرد ..
این همه استقبال و انرژی و حمایت ...
براوو به مردم خوب و مربی عالی و بازیکنان با غیرت ....
و ست آخر ...
با هر توپ تماشاگران هم صدا می شمارند ....
1 – 2 – 3
تا توپ در زمین حریف می نشیند ...
انگار 12 هزار نفر همراه با بازیکنان در زمین باز ی می کنند ....
این انرژی بی نظیر است و موجش بچه ها را در زمین به جلو می برد ..
هرچه قدرت دارند در بازوانشان جمع می کنند و بر سر توپ می زنند و امتیاز پشت امتیاز ...
مربی چین مغموم صورتش را میان دستانش گرفته و حتی با بازیکنان صحبت هم نمی کند ....
چه می تواند بکند .....
با این تیم قدر .. و مربی بی نظیر و ....
و تماشاگرانی پر شور ...
باز هم امیر غفوری با 2 متر و سه سانت قد و دستهای بلند و کشیده ....
شلاق بر سر و روی چینیها می کشد ...
چین نزدیک می شود هبجان بازی به اوج می رسد ..
ولاسکو با همه وجود کنار تیم است ، لحظه ای آرامش ندارد و تیم را به جلو می راند و تعویضهای عالی ...
و بجه ها زمین را به شور و هیجان در آورده اند و چینیها فقط تماشا می کنند و لب به دندان می گیرند ...
همه هماهنگ و محکم و با اعتماد به نفس و با هوش و موسوی چه دفاعی می کند ...
مهاجمان چین در مانده شده اند ....
حمزه زرینی بیرون می رود و آرش کشاورزی داخل می شود ...
پاس کوتاه و آبشار کوبنده موسوی ...
و چه نتیجه ای 25 – 16 ...
بازی به نفع تیم مقتدر ایران به پایان می رسد ..
همه خوشحالند .. موج انرژی و هیجان در ورزشگاه بیداد می کند ..
بازیکنان درست در گردن مربی و یکدیگر می اندازند و در زمین می چرخند ...
پرچمهای ایران در دستهای تماشاگران به اهتزاز در می آید ...
این پیروزی پر افتخار را ...
به همه مردم به خصوص شما خوانندگان عزیز وبلاگ تبریک می گویم.
در پايان رقابتهاي قهرماني واليبال آسيا ....
سه واليباليست ايران در پست تخصصي خود عنوان بهترين بازيكن آسيا را به دست آوردند. ...
آرش كمالوند به عنوان با ارزشترين بازيكن ....
امير حسيني به عنوان بهترين پاسور ....
و فرهاد ظريف هم به عنوان بهترين ليبرو اين مسابقات انتخاب شدند .....
تا ايران در اين بخش هم اكثر عناوين را از آن خود كرده باشد.
تیم ملی والیبال کره جنوبی هم با شکست استرالیا .....
در دیدار رده بندی شانزهمین دوره مسابقات قهرمانی آسیا به مدال برنز این رقابتها دست یافت .
تيم ايران با قهرماني در اين رقابتها آذرماه در مسابقات جهاني ژاپن شركت مي كند ...
وقتی بازی بین منچستر یونایتد و چلسی باشد ....
و عادل فردوسی پور گزارشگر ...
دیگر می شود با خیال راحت نشست پای تلوزیون و از یک فوتبال پر هیجان لذت برد ...
و چه کرد تیم سر الکس فرگوسن در یک بازی فوتبال ناب چزیره ...
با درگیری فیزیکی سنگین و سرعت بالا و حرکت مداوم رو به جلو ...
و باز کردن دروازه حریف با چنگ و دندان ...
و پاسهای تک ضرب و در عرض و سانترهای بلند و استوپ سینه های عالی ..
دانشکده تکنیک و تاکتیک فوتبال است مستطیل سبز لیگ انگلیس ...
و گل زودهنگام منچستر ..
و شادی هواداران سرخپوش در اولترافورد ...
و حضور خوب دخیا در دروازه منچستر که خیلی از موقعیتهای گل چلسی را نقش بر آب کرد ...
و غیبت محسوس دروگبا در نوک حمله چلسی ...
و چه می کند این عادل فردوسی پور و پیش بینی های فوتبالی اش بر اساس آمار ..
و گل زده اول منچستر را نشانه برد بازی می داند که در بیست بازی اخیر این طور بوده ..
و همزمان نگاه تیزبینش ..
پیتر اشمایکل دروازه بان اسطوره ای و پدرش را در بین تماشاگران می یابد ..
و حافظه فوق العاده اش که تاریخ زندگی همه را روی دایره می ریزد ...
و همزمان نتایج لیگ انگلستان و لیگ ایران و بازی کشتی را گزارش می کند ..
بدون آنکه لحظه ای از بازی غافل شود و حتی از موهای تازه کاشته شده وین رونی ...
و توپی که عرض زمین را طی می کند و می نشیند توی پاهای نانی و دریبل ها ی بی نظیرش ..
و شوت سنگین با چشم باز و از پشت هیجده قدم و توی دروازه ...
و پیتر چک و الکس فرگوسن هردو متعجب و متحیر از گل ...
و یک ورزشگاه که به آسمان می پرد ...
و حتی مادربزرگهای 80 ساله سرخپوش می رقصند ...
موقعیتهای چلسی یکی بعد از دیگری از دست می رود ...
و رامیرز و تورس ناامید کننده ظاهر شدند ..
و آندرس ویاس باس پرتغالی از روی نیکمت چلسی در فکر آرایش دیگری است ..
که حمله فیل جونز روی دروازه چلسی ...
و همه هجوم می برند و دفاع چلسی به هم می ریزد ..
و وین رونی نهمین گلش را در دقیقه 44 می کوبد توی دروازه پیتر چک ...
و نیمه اول با سه گل عالی تمام می شود ...
و این نتیجه بغضی می شود در گلوی چلسی تا در همان دقیقه اول نیمه دوم ..
آنلکای تازه وارد پاسی بدهد و تورس بزند توی دروازه ...
و دل آبی پوشان خنک شود از گل اول ...
و حملات مداوم و سخت روی دروازه منچستر و موقعیتهای گل عالی ...
و خدای من !! ...
امشب فقط توپ و بازیکن حرف نمی زند ...
و شانس و تقدیر و زمین و زمان وارد مسابقه شده اند ...
تا توپها بیرون بروند و به تیر بخورند و دروازه خالی گل نشود ...
و حتی رونی پنالتی را زمین بخورد و عادل مقایسه اش کند با بکام در ترکیه ...
و تورس دروازه خالی را بزند بیرون تا عادل فردوسی پور فریاد بکشد ...
Miss of the season
و چقدر بد بود ....
چقدر بد بود ....
برای تورس ...
و هواداران چلسی دود از سرشان بلند شد و وا رفتند روی صندلی های اولترافورد ...
و شیاطین سرخ با سه گل زیبا ...
شبی رویایی را به تماشاگران در سراسر دنیا هدیه می دهند ...

ديشب چه كرد اين تيم آبي اناري سرزنده و شاداب و جوان و باهوش ....
همه خستگي بازي دربي را از تنم بيرون برد ...
و چه لذتي داشت تماشاي 90 دقيقه سمفوني پاهاي رقصان بازيكنان بارسا ...
و چه مي كردند ..
تيم اوساسونا 5 بازيكن اصلي خود را در اختيار نداشت ...
و با شروع طوفان گلهاي بارسا ديگر ته مانده بازيش هم بخار شد و به آسمان رفت ...

و مستطيل سبز بود و بارسا يود و يورشهاي كاتالونها ، پي در پي به دروازه ...
تيمي كه گفته اند اگر در مقابلش دفاعي بازي كني مي بازي و اگر حمله كني باز هم مي بازي ...
گوارديولا قبل از بازي گفته بود باز هم هجومي باز ي خواهند كرد و اين بار آرايش عجيب ..
3 – 4 – 3 – 1

دفاع كم تعداد و همه توان تيم متمركز براي حمله و نتيجه اش ...
شوت مستقيم و ضربه چيپ و روي پاي نرم و پاس هاي عالي و دريبل ها و فرارهاي مسي ...
جادوي بارسا شيوه بازي و اركستري هماهنگ است ....
كه حتي تازه وارداني همچون فابرگاس نيز در آن حل مي شوند ...
و چشم بسته پاس مي دهند و گل مي زنند ...
ديگر از فوتبال چه مي شود خواست كه در اين تيم نباشد ...
يك بازي پر هيجان و روبه جلو تا ثانيه آخر ...
و 8 گل زيبا و ماندگار در تاريخ فوتبال ...

آتش بازي مسي ، فابرگاس ، ويا ، روين ، ژاوي درون دروازه ...
اين پيروزي بي نظير را به همه دوستداران بارسا تبريك مي گويم ...
پي نوشت : براي آن دسته از دوستان كه بازي ها را دنبال مي كنند :
نتایج سایر مسابقات شنبه شب لالیگا
گرانادا 1 – ویارئال 0
گل: اوچه (55)
اسپورتینگ خیخون 0 – والنسیا 1
گل: سولدادو (29)
مایورکا 0 – مالاگا 1
گل: کاسرس دقیقه 39 با گل خودی
رقابتهای هفته چهارم لالیگا
امشب
با دیدار سویا در مقابل رئال سوسیداد
و فردا
با برگزاری دیدار
ختافه –رایو،
ساراگوسا –اسپانیول،
آتلتیکو مادرید –راسینگ سانتاندر،
لوانته –رئال مادرید
و آتلتیک بیلبائو –بتیس
ادامه مییابد.
یکصد هزار نفر به ورزشگاه آمده اند ..
بعضی ها از چند روز قبل ..
از صدها کیلومتر دورتر تا تیم محبوبشان را تشویق کنند ...
و دو تیم با پیراهنهای قرمز و آبی با راه راه های پهن به زمین می روند ...
تا دربی شبیه به جدال دو تیم اینتر و آث میلان شود ...
تیم پرسپولیس را دوست می دارم و این علاقه قدمت بسیار در خانواده ام دارد ...
ولی تیم پرسپولیس امشب شبیه به جوان رعنائی بود که سالها قبل می شناختی ...
زیبا و خوش اندام و نیرومند و باهوش و چست و چالاک ...
و حالا که دوباره دیده ای ....
پیر شده و چالاکی اش را از دست داده و چشمهایش بی فروغ است و می ترسد ...
و ترس در میدان نبرد یعنی پذیرش باخت به حریف در همان ابتدای کار ...
و آنچه امشب پرسپولیس را از پای در آورد ترس بود ...
مربی می ترسد چون با میانبر های خاص روی نیمکت آمده ...
و تماشاچیان مترصد باختش هستند و موقعیتش متزلزل ..
و فریادهای تشویق علی دائی که در ورزشگاه می پیچد ...
دروازه بان می ترسد چون تجربه کافی برای بازی در دربی پر هیجان و پر استرس را ندارد ..
و هرچه توپ شوت می شود یا از دستش در می رود ...
و یا در دو ضرب می گیرد و حنما گل می خورد که خورد ...
خط دفاع آنقدر نامنسجم و بی نظم است ...
که اتوبان مهاجمان استقلال شده و هر چه دوست دارند در زمین حریف می تازند ..
و خط میانی قدرت پشتیبانی و رساندن توپ به مهاجمان را ندارد ....
و خط حمله شده علی کریمی که همه کار می کند و از جان مایه می گذارد ..
ولی تک و تنها است و موقعیتها یکی بعد از دیگری از بین می رود ..
و حتی پنالتی که محمد نوری نمی زند ...
و دریبل ها و پاسها و سانترهای خوب که به هدر می رود ..
و دیگر چه باید کرد توی نیمه حریف ...
و حریف قدر است و جنگنده و با روحیه عالی ...
و دروازه بانی تیزبین و آماده توی دروازه که شیرجه هایش مجال به توپهای مهاجمان نمی دهد ...
و خط دفاعش می دود و می جنگند و تک به تک دفاع می کند ...
و حتی تا نیمه حریف می تازد و پاس می دهد ...
و خط میانی به خوبی پشت مهاجمان را پر می کند و سه مهاجم عالی جلوی دروازه ...
مثلث طلائی جباری و جاسم کرار و فرهاد مجیدی ...
و چه گلهایی که زدند ..
و چه گلهایی که نزدند ...
و تعویض خوب مظلومی که گل دوم را با آرش برهانی رقم زد ...
و تعویضهای بد آقای استیلی که هیچ فایده ای نداشت ..
و بازی را باختیم ...
بد هم باختیم ...
پیروزی مردانه و زیبای تیم استقلال را به همه طرفدارانش صمیمانه تبریک می گویم ...
پی نوشت :
نمی خواستم بگویم ولی تا کی گزارشگر محترم جناب آقای خیابانی ..
می خواهد عذرخواهی کند که اشتباه کرده و این بازیکن را آن بازیکن معرفی کند ...
و باز هم نام بازیکنان را فراموش کند و هی بگوید :
یکی از یاران تیم استقلال اوت می زند و یکی از یاران تیم پر سپولیس به زمین افتاده ...
بعد نوشت :
ای کاش یکی از آقایان محترم مسئول در باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس ...
از هوادارانی که از همه جای ایران آمدند و ورزشگاه را پر کردند و فریاد کشیدند ...
و نا امید و خسته ، با سر پایین آنجا را ترک کردند عذر خواهی کند ...
فدراسیون فوتبال ایران در سال 1325 تأسیس گردید...
ولی 14 سال طول کشید تا برای اولین بار مسابقات باشگاههای کشور برگزار گردد.
اولین دوره این مسابقات در سال 1339 با تلاش تیمسار مکری، رئیس فدراسیون وقت برگزار شد. بنابر تصمیم فدراسیون در 6 منطقه ایران مسابقاتی به صورت مقدماتی برگزار شد و سپس 6 تیم برتر از 6 منطقه در رقابتهای نهایی حضور یافتند و در نهایت تیم جم (شاهین) آبادان با 10 امتیاز از 5 مسابقه قهرمان ایران شد.
با کنار رفتن مکری، مسابقات لیگ نیز به فراموشی سپرده شد و تا سال 1346 دیدارها به صورت منتخب استانها انجام میپذیرفت . در همین سال، یک دوره مسابقات شبیه به لیگ در کرمان انجام شد که پاس تهران عنوان قهرمانی را از آن خود کرد.
از سال 1347 که مکری برای بار دوم رئیس فدراسیون فوتبال شد،فوتبال قهرمانی ایران دوباره شکل گرفت که در نهایت در این رقابتها تیم پاس تهران به لطف پیروزی بر ملوان انزلی در تهران و توقف حریف در انزلی با بیشترین امتیاز برای دومین سال پیاپی قهرمان شد.
در سال 1349 مسابقات شکل واقعیتری به خود گرفت. در این سال کشور به چهار منطقه تقسیم شد و 20 تیم با هم پیکار نمودند که در نهایت تیمهای اول و دوم هر گروه به دور نهایی راه یافتند و در پایان تیم تاج تهران با غلبه بر پاس تهران به مقام قهرمانی رسید،
تا اینکه در سال 1352 اولین دوره مسابقات باشگاههای ایران تحت عنوان جام تخت جمشید با حضور 12 تیم در روز جمعه 15 تیرماه آغاز گردید. مسابقات جام تخت جمشید به این شکل تا سال 1357 انجام شد.
پیشینه رقابت دربی سرخابی به رقابت دو باشگاه شاهین و تاج باز میگردد. هسته اول هواداران با باشگاه شاهین شکل گرفت و سپس باشگاه تاج هم هواداران خود را یافت. در آن شهرآورد شاهین سفیدپوش و تاج آبی پوش بود. بعدها با جابجایی دسته جمعی بازیکنان شاهین به پرسپولیس، بازیهای تاج و شاهین حساسیت خود را از دست داد و شهرآورد تاج - پرسپولیس و پس از انقلاب استقلال - پرسپولیس (پیروزی) جایگزین آن شد.
اولین دربی پایتخت در سال 1347 و در استادیوم امجدیه بین دو تیم محبوب تهران یعنی تاج (استقلال) و پرسپولیس برگزار شد که با تساوی بدون گل خاتمه یافت و جالب اینکه آخرین بازی این دو تیم با یکدیگر در ورزشگاه آزادی نیز با همین نتیجه به پایان رسیده است.
دو تیم استقلال و پرسپولیس تاکنون هفتاد بار با یکدیگر روبرو شدهاند که حاصل آن، ۲۲ برد برای استقلال، ۱۷ برد برای پرسپولیس و ۳۱ تساوی بودهاست. اولین بازی دو تیم در 16 فروردین سال 1347 بودهاست که با نتیجه مساوی بدون گل خاتمه یافت.
این دو تیم تا کنون 60 مرتبه در چارچوب رقابت های مختلف نظیر جام تخت جمشید ، لیگ قدس ، جام آزادگان ، جام حذفی ، باشگاه های تهران و لیگ برتر باشگاه های کشور به مصاف هم رفته اند که حاصل آن، 26 تساوی ، 20 برد برای آبی پوشان و 14 برتری برای قرمز پوشان پایتخت بوده است.
تاج 60 بار دروازه پرسپولیس را گشوده و قرمزها نیز در مقابل 55 بار دروازه آبی ها را باز کرده اند.
بیشتر دربی های تهران در ورزشگاه آزادی تهران انجام شده اما ورزشگاه هایی چون (امجدیه سابق) ، بندرعباس و تبریز هم شاهد برگزاری این دیدار بوده اند.
اکنون چند بازی استقلال و پرسپولیس به جنجال کشیده شده از این چند بازی سه بازی سه بر صفر به سود استقلال اعلام گردیدهاست که از آن جمله:
در سال ۱۳۴۸ بازی تاج و پرسپولیس در حالی که تا دقیقه ۸۲ با نتیجه یک بر صفر به سود تاج در جریان بود که در همین لحظه محمود خوردبین بازیکن تیم پرسپولیس گل تساوی را وارد دروازه تاج کرد اما داور این گل را نپذیرفت و اعلام کرد که قبل از ضربه خوردبین خطای وی را بر روی قلیچخانی گرفتهاست. که این امر با اعتراض پرسپولیسیها و ترک زمین از سوی آنها منجر شد و بازی در نهایت سه بر صفر به سود استقلال اعلام گردید.
در سال ۱۳۴۹ دو تیم تاج و پرسپولیس در ششمین بازی تاریخ خود در حالی که یک بر یک مساوی بود در دقیقه ۷۵ و به علت اعتراض بازیکنهای پرسپولیس به قضاوت داور و در نتیجه ترک زمین از سوی فدراسیون سه بر صفر به نفع استقلال اعلام شد.
در سال ۱۳۷۳ در حالی که نتیجه بازی تا دقیقه ۸۸ دو بر دو مساوی بود به علت هجوم طرفداران تیم پرسپولیس به داخل زمین و درگیری بازیکنهای دو تیم با یکدیگر نیمه کاره پایان یافت و نتیجه این دیدار نیز ۳ بر صفر به نفع استقلال اعلام گردید .
پرسپولیس باشگاهی بود که در سال 1342 بدست علی عبده بناشده بود .
و در آن رشته های بولینگ ، والیبال و بسکتبال فعال بود . عبده از آمریکا به ایران آمده بود و در جامعه ورزشی آمریکا در رشته بوکس صاحب عنوان قهرمانی بود .
پس از انحلال شاهین با درایت امیر مسعود برومند و رایزنی های مرحوم دهداری ، چند تن از بازیکنان قبلی شاهین در ترکیب تیم دسته دومی پرسپولیس قرار گرفته و ترتیب یک مسابقه با تیم جم آبادان ( که در آن زمان تیم صاحب نامی بود ) را دادند و پس از آن تمامی اعضای شاهین به پرسپولیس پیوستند و محبوبیت شاهین بلند پرواز را به پرسپولیس هدیه نمودند .
پرسپولیس بهار خود را در آغازین روزهای سال 1347 با مربیگری دهداری ( کاپیتان پیشین شاهین ) و سرپرستی دکتر برومند آغاز کرد . مطابق مقررات این تیم می بایست کار خود را در فوتبال از دسته سوم و یا حداکثر از دسته دوم باشگاه ها شروع کند . اما انحلال چند تیم در این زمان باعث گردید تا به جای مسابقات لیگ یکسری مسابقات رده بندی در سطح باشگاه های پایتخت برگزار شود .
در آن مسابقات 44 تیم به رقابت پرداختند که 4 تیم پرسپولیس ، تاج ، عقاب و پاس سرگروه گردیدند . از آن پس پرسپولیس رسماً وارد مسابقات باشگاهی ایران گردید . این تیم در سال 1347 قدرت نمی کرد و تمام رقیبان را پشت سر گذاشت و به عنوان قهرمان باشگاهی تهران ، جهت شرکت در در مسابقات آسیایی تایلند عازم بانکوک گردیدند .
در سال 1348 کارخانه ایران ناسیونال با مدیریت خیامی ( از طرفداران تیم شاهین ) تازه تاسیس گردیده بود و تیم فوتبال ضعیفی هم داشت ، ( علی پروین هم از جمله بازیکنان این تیم بود ) .
فکر تبلیغ محصول این شرکت ( پیکان ) با استفاده از محبوبیت تیم شاهین ، خیامی را بر آن داشت تا مذاکراتی با چند تن از شاهینیهای سابق انجام داده و آنان را به تیم پیکان دعوت نماید .
با رفتن آنها افراد باقی مانده نیز راهی جز پیوستن به ایشان ندیدند . لذا تمامی بازیکنان شاهین ( به جز عزیز اصلی ، دروازبان شاهین ) به پیکان مهاجرت کردند و در این سال عنوان قهرمانی باشگاهی ایران را از آن پیکان نمودند و در همین سال پیکان به جای تیم ملی در تورنمنت جام دوستی نیز شرکت کرده و در بین 5 تیم مقام نخست را از آن خود کردند .
لازم به ذکر است که در این زمان پیکان در برابر پرسپولیس با تک گل علی پروین و با نتیجه یک بر صفر پرسپولیس را شکست داد .
پرسپولیس در غیاب شاهینیها با تصاحب 12 امتیاز در رده یازدهم قرار گرفتند . حضور در پیکان بیشتر از 1 سال به طول نیانجامید و مجدداً بازیکنان در سال 1349 به خانه خود برگشتند و قهرمانی اولین دوره لیگ تخت جمشید در سال 1350 را از آن خود کردند .
پرسپولیس در 5 دوره برگزاری لیگ تخت جمشید ، با کسب دو قهرمانی ( لیگ اول و سوم ) و سه نائب قهرمانی ، به عنوان پرافتخارترین باشگاه کشور شناخته شد . لازم به ذکر است که طبق لیستی که از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا ارائه شد ، پرسپولیس به عنوان پرطرفدارترین تیم آسیا انتخاب شد .
شانزدهم شهریور یک تاریخ ماندگار در قلب هر پرسپولیسی است.
سال 1352 زمانی که جام معروف تخت جمشید متولد شد هیچ کس فکرش را نمی کرد پرسپولیس رقم زننده ی حادثه ای باشد که بعد از گذشت 34سال هیچگاه از ذهن طرفدارانش خارج شود.
در 16شهریور 1352 بر تاج چه گذشت؟دو گل از 6 گل را در نیمه دوم ناصر حجازی دریافت کرد. هیچ دوربین تلویزیونی این مسابقه را پوشش نداده و معدود تصاویر موجود در آرشیو صداو سیما نیز معدوم شده است!
پرسپولیس همه چیزش مقتدر بود .
پرسپولیس در ان سال آلن راجرز انگلیسی رابه عنوان سرمربی در خدمت داشت که پرسپولیس را به قهرمانی لیگ منطقه ای باشگاه های ایران در فصل 50رسانده بود. درست یک ماه مانده به بازی حساس پرسپولیس و تاج ،راجرز ایران را به مقصد کشورش ترک می کند تا مدتی را در کنار خانواده اش باشد.
در این ایام همایون بهزادی کاپیتان پرسپولیس هدایت تیم را بر عهده می گیرد.خودش تیم را جمع و جور می کند و منتظر بازگشت راجرز می ماند.درست شب قبل ازبازی بهزادی شخصا به فرودگاه مهر آباد می رود و اورا به منزل می رساند. فردا که تیم جمع می شود راجرز هدایت تیم را بدست می گیرد. بعد از یک مشورت با بهزادی ، ارنج را انتخاب می کند.
پرسپولیس با این ترکیب پا به میدان می گذارد:
بهرام مودت ، مسیح مسیح نیا ، ابراهیم اشتیانی ، رضا وطن خواه ،جعفر کاشانی ،اصغر ادیبی ،ایرج سلیمانی ، علی پروین ، اسماعیل حاجی رحیم پور ، حسین علی کلانی و همایون بهزادی با پیراهن سرخ به میدان رفتند. راجرز هم هدایت تیم را بر عهده داشت.
رایکوف در ابتدای کار منصور رشیدی ، نصرالله عبد اللهی ، مرحوم عزت جانملکی ، اکبر کارگر جم ، جواد الله وردی ، جواد قراب ، علی جباری ، کارو حق وردیان ، رضا عادلخانی ، غلام حسین مظلومی و حسن روشن را به میدان فرستاد ، اما رایکوف برخلاف راجرز مجبور شد در نیمه دوم سه تعویض انجام دهد و ناصر حجازی ، ومسعود مژدهی و هادی نراقی را به میدان فرستاد.تعویض هایی که هیج کمکی به نجات تاج نکرد. 35دقیقه بازی پایاپای وگل مردود تاج !
باری با سوت نیکلای پتریچیانو رومانیایی آغاز می شود. در آن روز محمود خوشخوان و اکبر حق بین ماموریت داشتند این داور را همراهی کنند 35 دقیقه ابتدای بازی همه چیز پایاپای بود.هیچ کس احتمال نمی داد که پرسپولیس به یکباره تبدیل به گلوله آتشین شود و کار را به گونه ای عجیب به پایان ببرد.
در دقیقه 32 سانتر تند وتیز ابراهیم آشتیانی با دفع ناقص منصور رشیدی همراه میشود و کلانی مو طلایی کار را تمام می کند. گل اول رقم می خورد ، اما تاج بلافاصله گل را جواب می دهد. در دقیقه 16غلام حسین مظلومی آقای گل آن فصل فوتبال گل تسوی را می زند ، اما پرچم داور حکایت از افساید بودن موقعیت مظلومی دارد. آن یک گل هم پذیرفته نمی شود تا به قول جواد الله وردی مدافع آن روز تاج ، زلزله بر سر آبیها خراب شود
چه کسی باور می کرد؟ تاج بعد از این گل از هم پاشید. هر توپ سرخ که به سمت دروازه آبییها می آمد بدون هیچ مقاومتی وارد دروازه می شد. سلیمانی در دقیقه 45 حساب کار را دو بر صفر می کند همایون بهزادی در دقیقه 50 گل سوم را رقم میزند و سلیمانی در دقیقه 56 نتیجه را چهار بر صفر می کند.
تاج تسلیم محض می شود . ناصر حجازی جای رشیدی را می گیرد ، اما او هم 2 باردروازه اش باز می شود یک بار در دقیقه 86 و یکبار در دقیقه 90و هر دو گل توسط بهزادی. می گویند بعضی از طرفداران پرسپولیس گل آخر را ندیده اند و برای سریع رسیدن به منزلشان زودتر ورزشگاه را ترک کرده اند.
روز آرام برای داور رومانیایی ، پتری چیانو روز راحتی را سپری میکرد تا قبل از این بازی بارها کارت زرد و قرمزبه بازیکنان دو طرف داده شده بود.تا قبل از این دیدار رضا وطنخواه ، عزیز اصلی ، همایون بهزادی وحسین کلانی از پرسپولیس ومهدی لواسانی ازتاج از زمین مسابقه اخراج شده بودند ، اما در این بازی و در فشار حملات پرسپولیس هیچ اتفاقی نیفتاد و داور رومانیایی یک روز راحت و خوب را پشت سر گذاشت وبا خیال آسوده ایران را به مقصد کشورش ترک کرد.
فردای آن روز دو هفته نامه ی مشهور کشور یعنی دنیای ورزش و کیهان ورزشی بخشی از مطالب خود را به این بازی اختصاص دادند.کیهان کمی برای تفاوت از رقیب تیتر زد : «این 3تن شش بار دروازه تاج را لرزاند» و عکس بازی دو تیم راروی جلد خود چاپ کرد.
اما دنیای ورزش نوشت :«معجزه سرخ پوشان»در مطلب مربوط به این بازی آمده بود :
«اگر پرسپولیس دیشب را با آژاکس قهرمان نامدار اروپا مقایسه کنیم ره به خطا نرفته و سخنی به گزاف نگفته ایم. مگر اینکه درمیان صحبت از ارزشهای مادی در میان باشد که در این میان مشخص است که هیچ کدام از بازیکنان بزرگ آژاکس هم مقدار نیستند .»
می گویند بعد از پایان بازی تاجی ها بر روی زمین افتاده بودند و توانایی حرکت کردن نداشتند. پرسپولیسی ها وقتی این صحنه را دیدند به سمت یاران آبی پوش رفتند و زیر بغل آنها را گرفتند و کمک کردند تا آبی پوشان زودتر غم را از دل بیرون کنند و راهی رختکن شوند.حرکاتی که گفته می شود زیر بارش شدید تشویق طرفداران پرسپولیس صورت گرفته بود.
بعد از بازی همه ی تاجی ها به دنبال مقصر بودند. در این میان تیمسار خسروانی مدیر وابسته این باشگاه دو روز بعد از حادثه با حضور در جمع بازیکنان تاج همه را مورد شماتت قرار داد. خسروانی که به شدت عصبانی بود به بازیکنان گفت: این تیم را منحل می کنم و عکس شما را بر سر در باشگاه می زنم و زیرش می نویسم که شما مایه ننگ این باشگاه هستید.
جواد الله وردی در میان بازیکنان تاج بلند شد و به رئیس با نفوذ تاج گفت : اگر ما ننگ باشگاه هستیم شما رئیس ننگها می باشید. همین حرف باعث شد الله وردی مقصر آن باخت شناخته شدو بعد ها برای گرفتن رضایت نامه وپیوستن به پرسپولیس سختی های زیادی بکشد. در آن ایام مجله دنیای ورزش قصد داشت به نحوه ارتباط الله وردی با باشگاه تاج بهبود ببخشد. حتی جلسه ای هم با این مدافع داشتند ، اما او هیچگاه حاضر نشد ننگ فوتبال لقب بگیرد.
بازی تصویر برداری شد؟! در این مورد حرفهای ضدو نقیض زیادی گفته شد. عده ای می گویند خسروانی از سر ناراحتی زیاد فیلم بازی 6تایی ها را در مرکز صدا و سیما نابود کرده است اما بازیکنان اکثرا می گویند این بازی اصلا فیلم برداری نشده است.
در همان روز که دیدار دو تیم انجام می شد مسابقات جام جهانی کشتی به نام آریامهر و با حضور محمدرضا پهلوی شاه ایران در سالن حیدرنیا برگزار می شده است. البته عده ای مکان بازی ها را سالن 12هزار نفری آزادی عنوان می کنند.
حضور شاه در محل این بازی ها باعث شد دوربینهای ورزشگاه به محل این بازی ها انتقال یابد و عملا هیچکس به فکر تهیه فیلم بازی نباشد. گفته می شود چند دوربین خصوصی فیلم بازی را تهیه کرده اند. ضمن این که می گویند اکیپ فیلم برداری دو فیلم فارسی در محل حضور داشته اند و تصاویری از بازی را برای فیلم خود ضبط کرده اند که هیچکدام از این گفته ها به شکل رسمی و دقیق نبوده است.
در آن دیدار همایون بهزادی در دقایق 50، 86، 90 و ایرج سلیمانی در دقایق 45، 56 و حسین کلانی در دقیقه 32 زننده 6 گل سرخپوشان پایتخت بودند.قضاوت این دیدار بر عهده «نیکولای پتری چیانو» از رومانی بود و پرسپولیس با ترکیب ثابت و بدون تعویض به مصاف حریف سنتی خود رفته بود.همایون بهزادی در دقیقه پنجاه از فاصله 40 متری دروازه حجازی را فرو ریخت و در دقیقه 86 از پشت هجده قدم و از بالای دستان حجازی توپ را وارد دروازه حریف کرد و دومین گل خود را به ثمر رساند و در صحنه دیگر با دریبل چند مدافع تاج، به سومین گل خود در این دیدار دست یافته و تنها هت تریک تاریخی و به یاد ماندنی دربی سنتی پرسپولیس و تاج را به نام خود به ثبت رساند.
پرسپولیسی پر افتخار " حمید شیرزادگان" در باره آن روز می گوید :
فوتبال در همه جا زیباست و زیبایی آن وقتی کامل می شود که در آن گلهای زیادی زده شود و زیباتر از آن رقابت دو رقیب مثل پرسپولیس و تاج است.
در روز 16 شهریور سال 1352 , که یک تیم بدون مربی که تمام بازیکن های آن هم قسم شده بودندتا بتوانند خواسته های مردم را برآورده کنند , به میدان رفتند . خواسته مردم چه بود ؟ آنها که صد هزار نفر بودند خواسته ای نداشتد جز پیروزی تیم مورد علاقه خود یعنی پرسپولیس .
همه در هیجان بودند پرپولیس با آرایش همیشگی خود که منهم آرزو میکردم یکی از یاران آن می بودم دلم مثل سیر و سرکه می جوشید که این بچه ها موفق شوند یا نه ؟ در رختکن همه از پیروزی حرف می زدند . رادیو و تلویزیون و جراید همه درباره این بازی حرف می زدند و تمام دست اندر کاران بازی را مساوی یا یک بر صفر به نفع تاج یا پرسپولیس تخمین می زدند .
سالهای گذشته تیم تاج اینقدر تماشاگر نداشت.
از 100 هزار نفر شاید 5 تا 10 هزار نفر طرفدار تاج بودند و شما حدس بزنید که 90 هزار نفر چه جوش وخروشی برای پیروزی پرسپولیس به پا می کنند.
بازی شروع شد تاج سعی داشت از منصور رشیدی گلر با انگیزه خود استفاده کند و ناصر حجازی به عنوان مر ذخیره وارد میدان شد . هر چقدر بچه های پرسپولیس با انگیزه بودند در عوض بچه های تاج بی انگیزه بودند . در سمت راست تیم پرسپولیس , ابراهیم آشتیانی و علی پروین و حسین کلانی و همایون بهزادی غوغا به پا کرده بودند .
گل اول , دوم , سوم , چهارم استادیوم را منفجر کرد . هیچ کس فکر نمیکرد تیم پرسپولیس تا این حد موفق عمل کند . همایون بهزادی و حسین کلانی در این روز ستاره بودند. تیم تاج که شوکه شده بود ناصر حجازی را وارد زمین کرد اما دیگه خیلی دیر بود و او هم گل پنجم و ششم را نوش جان کرد.
فلسفه 6 تایی ها در این روز به اوج رسید . مردم از خوشحالی نمی دانستند چه بکنند . کرکری ها به حد اعلا رسیده بود و همه خوشحال , همه راضی بودند وتنها کسانی نا راضی بودند که مسئولان و تعداد 10 ,11 هزار نفری تاج بودند .
باور کردنی نبود اما انسجام و همدلی و یکرنگی دوستی بچه های پرسپولیس که من هم که بازی نمی کردم , تحت تاثیر قرارگرفتم و این روز یکی از روزهای شاد من بود .
با سپاس از وب سایت http://jamejahani.blogfa.com
مسابقه ای سخت و پر تنش و مبارزه ای مردانه ....
و بردی شیرین ...
و حالا حذف ناباورانه ...
نشست اضطراري براي بررسي محروميت 'رحمان احمدي' دروازه
بان تيم سپاهان در بازي چهارشنبه شب با تيم السد قطر در مرحله يك چهارم نهايي ليگ
قهرمانان باشگاه هاي آسيا در محل باشگاه سپاهان ، برگزار شد.
به گزارش گل به نقل از ايرنا، در اين نشست كه
صبح روز پنجشنبه برگزار شد، 'عليرضا رحيمي' مديرعامل جديد باشگاه
سپاهان و 'مجيد بصيرت' سرپرست تيم فوتبال اين باشگاه موضوع محروميت رحمان احمدي
دروازه بان تيم فوتبال باشگاه سپاهان مقابل السد قطر را بررسي كردند.
تيم سپاهان ايران چهارشنبه شب در مرحله يك چهارم نهايي مسابقات فوتبال ليگ قهرمانان باشگاههاي آسيا مقابل السد قطر با نتيجه يك بر صفر به برتري رسيد اما در تركيب خود از رحمان احمدي كه در مرحله قبلي اين مسابقات دو اخطاره شده بود، استفاده كرد .
رحمان احمدي دروازه بان فصل جاري تيم فوتبال سپاهان اصفهان در فصل گذشته براي تيم پرسپوليس بازي كرده بود.
بر اساس گزارش كنفدراسيون فوتبال آسيا، اين دروازه
بان در فصل 2011 ليگ قهرمانان آسيا كه دور رفت از مرحله يك چهارم نهايي آن
چهارشنبه شب به اتمام رسيد در بازي رفت مقابل الاتحاد عربستان و هر دو ديدار رفت و
برگشت مقابل الوحده امارات براي سرخپوشان به ميدان رفته بود.
اين دروازه بان باتجربه براساس آنچه در آرشيو سايت
كنفدراسيون فوتبال آسيا درج شده در ديدار رفت مقابل الاتحاد عربستان در دقيقه 47
از داور مسابقه كارت زرد گرفت و در دقيقه 66 ديدار برگشت مقابل الوحده امارات كه
آخرين بازي پرسپوليس در مرحله گروهي ليگ قهرمانان آسيا بود نيز دومين كارت زرد خود
را دريافت كرده است.
بنا بر اعلام باشگاه سپاهان، استفاده از رحمان
احمدي در حالي انجام شد كه سپاهاني ها پيش از اين مسابقات و در جلسه هماهنگي (
منيجر ميتينگ ) موضوع دو اخطاره بودن رحمان احمدي را به ناظر مسابقه و نماينده
اعزامي كنفدراسيون فوتبال آسيا اعلام كردند و نمايندگان كنفدراسيون فوتبال آسيا
حضور رحمان احمدي در تركيب تيم فوتبال سپاهان را بلامانع اعلام كرده اند.
پس از حذف عجيب تيم فوتبال اميد ايران از گردونه مسابقات فوتبال انتخابي المپيك 2012 لندن به دليل استفاده از يك بازيكن محروم (كمال كاميابي نيا)، حالا دوباره حذفی عجیب انتظار نمایده ایران را می کشد.
منبع خبر سایت گل است
عشق به فوتبال ..
یعنی همه شب تا را تا سحر بنشینی ..
به تماشای رقص آبی اناری ها در مقابل حریف قدرشان تیم میلان در ورزشگاه نیو کمپ ...
و شوک شوی از گل دقیقه اول پاتو که دروازه ویکتور والدس را باز می کند ..
و حظ کنی از فرار ماتادورها ازچنگال دفاع سنگین و خطاهای خشن و بیرحمانه ..
و کیف کنی از گل پدرو رودریگز ..
و نیمه دوم را با گل محشر داوید ویا آغاز کنی ...
و ثانیه های آخر تیاگو سیلوا همه خوشحالیت را به هم بریزد با گل تساوی میلان ...
و همزمان از چند کانال ورزشی دیگر بازیهای دیگر را دنبال کنی ...
در حالیکه چشمهایت پلیسه شده و نمی شود بازشان نگاه داشت ..
و چلسی را تحسین کنی که با دو گل بایر لورکوزن را درهم ریخت ..
و تساوی آرسنال و بورسیا دورتموند در زمین آلمانی ها ...
و برای آنها که بازیها را دنبال می کنند نتایج تا دیشب به قرار زیر بوده :
گنک بلژيک صفر - والنسيا صفر
المپياکوس صفر - مارسي يک
نيکوزيا 2 - زنيت يک
پورتو 2 - شاختار يک
ويلتوريا پلازان يک - باته يک
و صبح که بشود اولین کارت برنامه ریزی باشد برای یک بعداظهر کاملا فوتبالی ...
و کلی تنقلات و آب میوه بخری و بزنی زیر بغل و زود بروی خانه ..
و پاهایت را دراز کنی و روی مبل بزرگ جلوی تلوزیون ولو شوی ...
و همه چیز بشود یک توپ گرد خوشگل ..
و همراه بازیکنان روی چمن ورزشگاه بدوی و فریاد بکشی و حرص بخوری ...
و یک متر بالا بپری وقتی تیم مورد علاقه ات گل می زند ...
بازیهای امشب :
گروه A:
ويارئال اسپانيا – بايرنمونيخ آلمان
منچسترسيتي انگليس- ناپل ايتاليا
گروه B:
ليل فرانسه- زسکا روسيه
اينترميلان ايتاليا- ترابوزان ترکيه
گروه C:
بنفيکا پرتغال – منچستريونايتد انگليس
بازل سوئيس – اوتل گالاتي روماني
گروه D:
ديناموزاگرب کرواسي- رئالمادريد اسپانيا
آژاکس هلند – المپيک ليون
ضمنآ تیم ذوب آهن با سامسونگ کره در شهر سوان بازی دارد ...
که شبکه 3 مستقیم پخش می کند و تا این لحظه ...
مقتدرانه و مردانه بازی کرده و الان بازی تمام شد ...
با تساوی یک بر یک ..
و آقای ابراهیم زاده توانست یک امتیاز در زمین حریف بگیرد و تبریک به همه اصفهانی ها و ایرانی ها ...
و امشب شیاطین سرخ آتش به پا می کنند ...
و بی صبرانه منتظرم برای دیدن برق چشمان الکس فرگوسن به هنگام گلزنی سرخپوشان ..
پی نوشت :
/**/
سر الکس فرگوسن تیم منچستر یونایتد را با ترکیبی از بازیکنان با تجربه و بازیکنان جوان به میدان فرستاد ..
ولی تیم خسته به نظر می رسید و دوندگی و جنگندگی همیشگی را نداشت ..
و سرعت بازی خیلی پائین بود و هردو تیم سعی در نفوذ به خط دفاع تیم مقابل را از گوشه ها داشتند..
و مربی تیم بنفیکا خورخه خسوس لحظه ای آرامش نداشت و کنار زمین می دوید ..
و فریاد می کشید و دستهایش را در هوا تکان می داد و ظاهرش لحظه به لحظه آشفته تر می شد ..
و آقای فرگوسن با نگاهی دقیق از روی نیمکت بازی را دنبال کرد و با دستیارانش مشورت کرد ..
و یک تساوی حاصل 90 دقیقه بازی بی هیجان ..
و تنها نکته مثبت حضور دروازه بانی جوان و قلدر با موهای بلوند به نام لیندگارد بود ..
که به تنهائی تعداد زیادی از شوتهای گلزنهای بنفیکا را مهار کرد و خوش درخشید ..
و این هم صحبتهای سر الکس فرگوسن بعد از بازی :
" درابتدا 0-1 عقب افتادیم ولی در زمان خوبی به جریان بازی بازگشتیم. فکر می کنم در نیم ساعت اول نیمه دوم واقعا خوب بودیم و شاید حتی می توانستیم در آن زمان کار را تمام کنیم. لیندگارد، دروازه بان تیم ما مهار های خیلی خوبی داشت ولی به نظرم این تساوی عادلانه بود .
ما در نیمه دوم کنترل بازی را در دست داشتیم و خوب بازی کردیم و چند فرصت هم داشتیم. رایان گیگز بدشانس بود ولی در کل عملکرد خوبی را از یونایتد دیدیم ."
نتایج بازی های دیشب به قرار زیر است :
گروه A
منچسترسیتی 1 – ناپولی 1
گلها: ادینسون کاوانی (69) برای ناپولی و الکساندر
کولاروف (75) برای من سیتی
ویارئال 0 – بایرن مونیخ 2
گلها: تونی کروس (7)، رافینیا (76)
..................................................................................
گروه
B
اینتر 0 – ترابوزان 1
گل: اوندرج چلوستکا (76)
لیل 2 – زسکامسکو 2
گلها: موسی سو (45)، بنوا پدرتی (57) برای لیل و سیدو
دومبیا (72، 90) برای زسکا
...................................................................................
گروه
C
بازل 2 – اوتلول گالاتی 1
گلها: فابین فری (39)، الکساندر فری (84، پنالتی) برای
بازل و ماریوس پنا (58) برای اوتلول گالاتی
بنفیکا 1 – منچستریونایتد 1
گلها: اسکار کاردوسو (24) برای بنفیکا و رایان گیگز
(42) برای منچستریونایتد
...................................................................................
گروه
D
آژاکس 0 – لیون 0
دیناموزاگرب 0 – رئال مادرید 1
گل: آنخل دی ماریا ( 53)

در اينجا خبري از ماشينهاي آخرين مدل و صف كشيدن مديربرنامه ها ...
و چك و چانه ها برا ي چند صد ميليون بيشتر نيست ..
اينجا آفتاب داغ و سوزان است و شنهاي ساحل ...
و بازيكناني كه هريك از سر كاري مي آيند و ديگر هيچ ...
برنامه 90 دو شنبه شب اين هفته دو مهمان ويژه داشت ..
آقاي علي رضا علي رئيس كميته فوتبال ساحلي و آقاي بهزاد داداش زاده سر مربي تيم ملي فوتبال ساحلي ايران ..
برنامه اي تكان دهنده با مصاحبه ها و فيلمهاي مسابقات و مسائل پشت صحنه ...
و اين بار حاشيه نبود و هرچه بود واقعيت بود واقعيتي برهنه و غير قابل انكار ...
فريد بلوك باشي از بازيكنان كليدي تيم در حالي كه در نانوائي چانه خمير مي گرفت ..
و بازيكناني كه حتي مجبور به حمل كيسه هاي سيمان هستند براي تامين معاش ...
و بي تو جهي و بي احترامي و زد و بند كه دردش از هر كمبودي بيشتر و عميقتر است ..
مرتضي دهرويه و ايمان فرزين و آقاي مرفاوي و همه و همه سخن گفتند ...
و ما چشم به مهماناني دوختيم كه انتظار داشتند با سبد گل از آنان تقدير شود ..
و حالا بايد پاسخگو مي شدند و هيچ پاسخي نداشتند و همه چيز انكار شد ...
و تلفنها زنگ خورد و فريادها كشيده شد و همه چيز ريخت روي دايره ...
و عادل فردوسي پور كه نمي دانست كدام يك از اين شوتها را بگيرد و به كجا پاس بدهد ..
و خنده تلخش بدجوري به چشم مي آمد و مهمانان خشمناك كه روي صندلي هي جابجا مي شدند ..
و هيچ كس از مسئولين محترم فدراسيون فوتبال تلفن را برنداشت ..
و ناگهان برنامه قطع شد ..
بدون خداحافظي ..
بدون توضيح ...
و بدون هيچ احترامي براي ميليونها تماشاگر مخاطب عزيز و محترم در صدا و سيما ...
تيم فوتبال ساحلي ايران در سال 2006 شكل گرفت .
مربي اش فرشاد فلاحت زاده بود و بهزاد داداش زاده و رضا حسن زاده هم در آن تيم بودند ...
و در اولين حضورش در مسابقات كاپ فوتبال ساحلي آسيا در سال 2006 به مقام سوم رسيد ..
و يكي از سه سهميه حضور در دومين دوره جام جهاني فوتبال ساحلي جهان را گرفت ..
آقاي بهزاد داداش زاده مي گويد پنج سال با دست خالی در مسابقات آسیایی شرکت کردیم که حاصلش 3 بار دستیابی به عنوان سوم آسیا و راهیابی به جام جهانی بود. ما مشکلات زیادی داشتیم اما با وجود تمام این کاستیها سهمیه جام جهانی را کسب میکردیم .
مشکلاتی که داداشزاده از آن یاد میکند، مهمترین آن نبود زمین ساحلی استاندارد، عدم برپایی اردو در شهرهایی است که با محل برگزاری رقابتهای آسیایی و جهانی تطابق آب و هوایی دارد، نداشتن توپ استاندارد و ... که ظاهرا هنوز هم این مشکلات پا برجاست.
تیم ملی فوتبال ساحلی ایران با این شرایط و دست به گریبان بودن با این مشکلات به جام جهانی صعود میکرد. جام جهانی فرانسه آخرین رویداد جهانی بود که تیم ملی ایران در آن شرکت کرد.
ناکامی در این مسابقات و شکست برابر تیمهای اروگوئه، سنگال و فرانسه (در ضربات پنالتی) مسئولان آن دوره کمیته فوتسال و فوتبال ساحلی را برآن داشت که دست به تقویت این تیم بزنند. در همین راستا گزینههای مختلفی برای هدایت تیم ملی فوتبال ساحلی ایران مطرح شدند که اصلیترین آن "اوکتاویو" برزیلی بود.
در سال 87 ماركو اوكتاويو از برزيل سر مربي شد و ايمان فرزين مترجمش و مرتضي دهرويه و محمد مرفاوي روي نيمكت مربيان نشستند و تيم شكل گرفت ..
سايت فيفا از اين تيم تقدير كرده و صعودش را در جام جهاني 2007 ريودوژانيروي برزيل با پيروزي 5 بر 4 در مقابل حريف مدعي اسپانيا قابل تحسين دانسته و تيم ملي ايران را با اصطلاح جالب غول كش خطاب كرده ...
کمیته فوتبال ساحلی و فوتسال فدراسیون فوتبال بیش از 7 ماه پس از ناکامی در جام جهانی فرانسه از کمیته تیمهای ملی مجوز عقد قرارداد با این مربی برزیلی را دریافت کرد اما اتلاف وقت بیهوده و تعلل بیجا باعث شد تا اوکتاویو برزیلی به جای ایران با تیم ملی کاستاریکا به توافق برسد.
فدراسیون فوتبال فرصت همکاری دوباره با این برزیلی را از دست داد تا فوتبال ساحلی همچنان در کما باشد.
روزها میگذشت و این رشته ورزشی مهجور مانده و زیر سایه فوتبال و حواشی بی شمارش بود. تا اینکه علی کفاشیان تصمیم به تفکیک و جداسازی فوتبال ساحلی از کمیته فوتسال و فوتبال ساحلی گرفت تا این رشته ورزشی احیا شود.
او در اقدامی دور از انتظار کمیته فوتبال ساحلی را مستقل اعلام کرده و مسئولیت آن را به رضاعلی سپرد. رضاعلی چهرهای ناآشنا در فوتبال ساحلی ایران بود و با اتکا به دوره مدیریت در هیئت فوتبال سمنان مسئولیت کمیته این رشته را پذیرفت.
اینکه چرا برخلاف اساسنامه فدراسیون فوتبال عمل شد و فردی به نام علی رضاعلی برای کنترل کمیته فوتبال ساحلی انتخاب شد، بحثهایی مجزا از ناکامی تیم ملی فوتبال ساحلی در مسابقات انتخابی جام جهانی 2009 امارات است اما نمیتوان از تاثیر آنها بر این ناکامی به سادگی گذشت.
کمیته فوتبال ساحلی که طی یکسال گذشته روزهای پرفراز و نشیبی را پشت سرگذاشته بود تقریبا با همان ترکیب آشنا گذشته چند ماهی را بدون سرمربی گذارند
تجربه اندک دست اندرکاران این کمیته در فوتبال ساحلی و نبود مربیان مجرب در کشور باعث شد تا به ناگاه رضا صادقپور سرمربی تیم ملی فوتبال ساحلی ایران شود.
صادقپور که تجربهاش در فوتبال ساحلی برمیگردد به همراهی تیم ملی به عنوان سرپرست در یکی از مسابقات آسیایی سرمربی تیم ملی شد و مسئولیت تیمی را پذیرفت که داداشزاده چند ماهی آن را برای مسابقات انتخابی جام جهانی آماده کرده بود.
داداشزاده از تیم ملی فوتبال ساحلی رفت . خودش مي گويد:
" من تا مهرماه 88 با فدراسیون فوتبال قرارداد داشتم اما دیدم به تیم ملی توجهی نمیشود، از سوی دیگر تمایلی برای ادامه همکاری با من نبود به همین خاطر به همکاری خود با تیم ملی فوتبال ساحلی خاتمه دادم."
و از آنجائیکه تمایلی برای همکاری با کادر فنی پیشین این تیم نبود، مسئولان کمیته فوتبال ساحلی بدون آنکه بدانند صادقپور توانایی هدایت تیم ملی را دارد، او را انتخاب کردند و هدایت تیمی را به او سپردند که قرار بود با مربیان بزرگ جهان به بالاتر از موفقیت در آسیا بیندیشد.
تیم ملی فوتبال ساحلی ایران با این شرایط به امارات رفت و توانست شروعی خوب در رقابتهای انتخابی جام جهانی 2009 داشته باشد اما در نهایت بازهم این تیم مقابل ژاپن شکست خورد،
بهزاد داداش زاده سر مربي تيم ملي شد و در در رقابتهاي مقدماتي جام جهاني كه به صورت مجتمع با رقابتهاي قهرماني آسيا در اسفند ماه 89 در عمان برگزار شد توانست با هدايت تيمش ايران را به مقام سوم برساند و به جام جهاني صعود كند.
يم ملي تا بازي نيمه نهايي درخشان عمل كرد و همه حريفان حتي ژاپن را هم شكست داد اما در نيمه نهايي در ضربات پنالتي مغلوب عمان ميزبان شد. ايرانيان در بازي رده بندي اماراتي را شكست دادند كه پيش از آن در بازيهاي ساحلي عمان توانسته بود ميزبان رادر فينال شكست دهد و مدال طلاي بازيهاي آسيايي را بگيرد.
فيفا اذعان كرده كه ايراني ها بازيكناني جنگجو هستند كه شكست دادنشان كار آساني نيست و مي توانند حتي قويترين قدرتها را به زانو دربياورند و تحقير كنند. در حالي كه روياي ايرانيها اين است كه با صعود به 8 تيم پاياني ، قدرتشان را نشان دهند و به جمع چهار تيم برسند ، هدف كوتاه مدتشان اين است كه نمايش خوبي داشته باشند وبتوانند در مقابل حريفان سخت گروهشان به پيروزي برسند.
ستارگان فوتبال ساحلي ايران كه با سابقه هستند و در حال حاضر هم در تيم ملي ايران حضور دارند حامد قربانپور و محمد احمدزاده هستند كه يكي دروازه بان است وديگري بازيكن تاثير گذار و همه كاره ميانه زمين.همچنين فريد بلوك باشي يكي از بازيكنان كليدي ايران است.
ايران در مسابقات مقدماتي جام جهاني كه در آن به مقام سوم رسيد 23 گل به ثمر رساند كه اين بهترين نمايش اين تيم در رقابتهاي آسيايي بوده است.
تیم ملی فوتبال ساحلی ایران با پیروزی مقابل تیم ملی فوتبال امارات در دیدار رده بندی انتخابی جام جهانی فوتبال ساحلی، ضمن کسب مقام سوم به جام جهانی 2011 ایتالیا صعود کرد.
متاسفانه تيم ملي ايران هر سه ديدار خود را واگذار كرد ..
5 بر 4 به ايتاليا باخت ...
6 بر 4 به سوئيس ...
و 5 بر 2 به سنگال ...
بهزاد داداشزاده در گفتوگو با خبرنگار ورزشی باشگاه خبری فارس توانا عنوان کرد: متاسفانه در هر 3 بازی خود در جام جهانی شکست خورديم، در صورتی که هدفگذاری ما بر این اساس بود که بتوانیم به مرحله یک چهارم نهایی صعود کنیم.
در تمام دیدارها در وقت اول شکست خوردیم و در وقتهای دوم و سوم میتوانستیم به برتری دست یابیم، اما به علت اینکه شروع خوبی نداشتیم بازیها را واگذار کردیم. از نتایج به دست آمده راضی نیستم، اما از عملکرد بازیکنان رضایت دارم.
پي نوشت : با سپاس از سايت http://beachsoccer.ir
امروز تلوزیون به طور مداوم در اخبار ورزشی و لابلای برنامه مختلف ...
در باره مسابقه امشب تیم ملی ایران در مقابل اندونزی تبلیغ کرد ....
و از تماشاگران عزیز و محترم خواست که به ورزشگاه آزادی بروند و جایگاهها را پر کنند ...
ساعت 20 همه منتظر به شبکه سوم سیما که معمولا بازیهای فوتبال را پخش می کند چشم دوختیم ...
ولی سریال تلوزیونی ستایش در اولویت بود و تماشاگران محترم باید از شبکه دوم مسابقه را تماشا کنند ...
شبکه ای که متاسفانه مجریان مجرب و گزارشگران حرفه ای در فوتبال ندارد ....
و مجری امشب هم که با هیکل سنگین و موهای ژل زده و صدای بم و ستبر ...
بیشتر مناسب مسابقات وزنه برداری بود ...
و خلاصه با سردرگمی تماشای فوتبال شروع شد ...
تیم اندونزی آمده بود که گل نخورد و امتیاز بازی را با خود به کشورش ببرد ...
و آقای کی روش می داند که باید ببرد و پر گل هم ببرد تا اعتبار نامش و تجربه اش در این میدان به خوبی محک بخورد ...
نیمه اول کند و کشدار شد ...
دفاع سنگین و یار به یار اندونزی ...
و بازیکنان تیم ملی ایران که انگار همه دچار کشش عضلانی شده اند و قادر به دویدن نیستند ...
و چند موقعیت به هدر رفته و پاسهایی که نمی رسد و در نیمه راه بلوکه می شود ...
و ضربات سر نکونام که در دروازه نمی نشیند ...
استراتژی کی روش در نیمه اول بیشتر حمله از جناحین بوده و ارسال پاسهای بلند و ضربات سر ...
ولی به علت سرعت پائین دوندگی بازیکنان و دقت کم این امر میسر نشد ...
مربی تیم اندونزی راضی بود ...
و مجری مسابقه که روی آقای خیابانی را هم سفید کرد و کلی تاریخ و جغرافیا به هم بافت و اسامی بازیکنان تیم اندونزی را عجیب و غریب دانست و اسامی تعویض شده ها را اعلام نمی کرد و مدام حواسش به آمار تماشاگران بود و خوشحال که 70 هزار نفر به ورزشگاه آمده اند و صدای بی حالش رمق تماشای بازی کند و کشدار را تقریبا ناممکن می کرد ....
و جالبترین بخش گزارش این بود که پی در پی از تماشاچیان محترم در ورزشگاه تشکر می شد و دوربین جایگاهها را نشان می داد و کلی لیدر با کاورهای مخصوص مشغول رهبری تشویقها بودند و ما پای تلوزیون صدای تشویقها را نمی شنیدیم و این همه شور و هیجان هفتاد هزار نفری تبدیل به پانتومیم شده بود ....
و خوشبختانه در یک سوم انتهای بازی و بعد از تعویضهای خوب آقای کی روش و تشویقهای بی امان تماشاچیان گل اول بازی با سانترخوب آقای حیدری از گوش راست و ضربه سر نکونام درون دروازه حریف جای گرفت ...
و این گل انرژی خوبی شد تا بلکه بازیکنان کمی بدوند و انگیزه پیدا کنند و کی روش کمی عرقش را خشک کند و نگاه مضطربش آرام بگیرد و حملات پی در پی و پاسهای بهتر و آندرانیک که قبراق و پر انگیزه ظاهر شده و سانتر نرمی برای نکونام و دوباره ضربه سر و این بار با چشم بسته و از پشت و...
چه گلی چه گلیییییییییییییییییییییی ....
و ما هی به صفحه تلوزیون خیره می شویم و هیجان فوق العاده تماشاچیان محترم را لب خوانی می کنیم ...
و این مجری عزیز که حسرت حتی یک فریاد گللللللللللللللللللللللللل را هم به دلمان گذاشت و ...
پاسهای خوب دوباره و دریبل های کریمی که همه کار کرد غیر از گل زدن ...
و مجیدی که خیلی دلش گل می خواست که نشد ...
و دقایق آخر و یک فرار عالی و پاس به عقب ...
و این آندرانیک باهوش است که می رسد و شوت سنگین می گذارد روی توپ و می فرستدش در دل دروازه آقای مارکوس و گل سوم ......
و بازی با نتیجه عالی سه بر صفر و چهره خوشحال آقای کی روش به پایان می رسد ...
و ما هم همچون مجری از هفتاد هزار تماشاچی محترم تشکر کردیم ....
به خاطر حضورشان در ورزشگاه اگرچه صدایشان را نشنیدیم ....
امشب در برنامه 90 مردی را دیدم که در زمان خردسالی ام ...
همه مردان فامیل با صدای گرم و پرشور و اطلاعات فوق العاده اش ...
به تماشای فوتبال و کشتی می نشستند ...
عطا الله بهمنش که عمل جراحی داشته و حالا در بیمارستان بستری است ....
صحنه های سیاه و سپید مسایقه فوتبال در استادیوم امجدیه ...
و بهمنش که از کنار زمین با صدایی گرم و جملات خاص خودش مسابقه را گزارش می کرد ...
دنیایی از خاطرات را در ذهنم فرو ریخت ....
فروردین 1302 در کرمانشاه بدنیا آمده ...
ورزشکار بوده آنهم در رشته دو و میدانی و چندین دوره قهرمان دو و میدانی تهران در رشته های نیمه استقامت ..
دفاع راست تیم فوتبال بانک ملی هم بوده و در رشته های تنیس و کوهنوردی هم فعالیت کرده ..
ولی مهمترین علافه و فعالیتش در کشتی بوده و پنج سال هم دبیر و نایب رئیس فدراسیون کشتی ایران بوده ..
و اولین گزارش زنده ورزشی در ایران را در سال 1337 ...
برای مسابقه دو و میدانی تیم ملی ایران و عراق در رادیو انجام داد ...
اولین نوشته های ورزشی اش در مجله " نیرو و راستی " قلم خورد ...
و بعد تا سال 1337 در نشریه امید ایران و پس از آن از نویسندگان اصلی هفته نامه کیهان ورزشی شد ..
و همزمان با روزنامه اطلاعات ، گلبانگ ، روزنامه ری و ایران ورزشی همکاری داشت ..
دو کتاب از او به جای مانده :
" جهانی فوتبال از آغاز تا ۲۰۰۲ " کتابی از عطاالله بهمنش و محمود اکرامی در باره تاریخ جام جهانی فوتبال
" بازیهای المپیک از آغاز تا امروز "
نمونه ای از سبک خاص گزارش فوتبالش به نقل از سایت ایران گشت :
" بهمنش در گزارش بازي ميان آلمان و مراكش در جام جهانی 1970 در حالي كه دروازه بان مراكش اسطوره وار چندين توپ را مهار و از سقوط دروازه خويش جلوگيري كرده بود گفت،
...اينچنين به نظر مياد كه گلر مراكش در دروازه را قفل كرده و كليدش رو انداخته رو پشت بوم كازابلانكا!! "
آقای جهانگیر کوثری که خود از مجریان بنام برنامه های ورزشی است ...
مطلب جالبی در باره گزارشگری عطالله بهمنش دارد که بسیار جالب و خواندنی است ...
"
كار خبر و گزارش ورزشي از زماني جدي شد كه اولين باشگاه ورزشي ايران در تهران شكل
گرفت. عده اي از اعيان و اشراف به اتفاق نمايندگان سياسي ديگر كشورها اقدام به
تاسيس كلوبي به نام كلوب اسب سواري و چوگان كردند و براي تبليغ آن در راديو و در
برنامه هاي جداگانه مسابقات آن را تفسير مي كردند.
به دنبال آن كلوب هاي ديگري تشكيل شد تا سال 1322 كه باشگاه هاي شعاع و نيكنام آغاز به كار كردند و باشگاه دوچرخه سواران نيز پا گرفت كه بعدها به تاج تغيير نام داد و در نهايت استقلا ل شد. از سال 1330 به بعد بايد كار گزارش و گزارشگري را جدي گرفت.
عطاءالله بهمنش، اولين گزارشگر واقعي بود كه در راديو مسابقات دووميداني را گزارش مي كرد. او معيارها و اصول گزارشگري را بر اساس قـريحـه و عشق دروني خود به ورزش به ويژه دووميداني، منسجم و مدون كرد.
بهمنش گزارش فوتبال از راديو را به گونه اي انجام مي داد كه شنوندگان خود را در ورزشگاه حس مي كردند. لحن نرم، واژه هاي فارسي زيبا و تسلط بر فضاي مسابقه، از او يك گزارشگر مبتكر ساخت.
بهمنش به مرور زمان در رشته هاي فوتبال و كشتي تسلط بيشتري پيدا كرد و با مطالعه در اين زمينه به عنوان بدعت گذار اين حرفه شناخته شد.
بهمنش در هيچ دانشگاه يا مدرسه اي درس گـزارشگري نخوانده بود. آنچه در زمينه گزارشگري راديو و تلويزيون اتفاق افتاد، نتيجه تلاش و كنكاش شخص بهمنش بود كه بعدها به عنوان الگو و نمونه قابل تقليد گزارشگران، جوان ترها به آن اعتماد داشتند.
حبيب روشن زاده و مانوك خدابخشيان، ديگر گزارشگران نسل هاي بعد و همزمان با بهمنش بودند كه خدابخشيان با تخصصي كردن گزارش هاي خود در رشته فوتبال به آن ابعاد تازه اي داد و تفسير و تحليل را به گزارشگري اضافه كرد.
با تاكيد برتاريخ هاي ياد شده درمي يابيم كه اين حرفه در ايران بسيار جوان و بي تجربه است و با وجود رشد فزاينده ورزش در جهان، گزارشگران ما هنوز اين امكان را ندارند كه در يك كلا س يا دانشكده امور اوليه آن را بياموزند.
گزارشگران جوان امروزي نيز ارزش هاي خود را دارند وگرچه بار فني و فرهنگي آنان ضعيف تر شده است، اما توانسته اند با جريان روز اين حرفه خود را هماهنگ كنند... "
و زیباترین خاطره اش از فوتبال از زبان خودش :
" خاطره که خیلی زیاد است ولی یکی از آنها برای من هرگز فراموش نمی شود.
من برای دیدن بازیهای جام جهانی 1966 رفتم به لندن. یک بازی بود میان تیم های کره شمالی و پرتغال. کره یی ها از آسیا آمده بودند و هیچ کس حتی نمی دانست آنها کی هستند. ولی پرتغالی ها با تیمی حرفه یی و سابقه یی طولانی به میدان آمده بودند. یادم می آید که " اوزه بیو" نیز برای پرتغالی ها توپ می زد.
بازی شروع شد و کره یی ها دروازه پرتغال را بازکردند. هنوز چند دقیقه یی از گل اول نگذشته بود که کره یی ها گل دوم و سوم را نیز به دروازه پرتغال وارد کردند! همه مانده بودند که این کره شمالی چگونه موفق به انجام چنین کاری شده بود و نفس ها در سینه حبس شده بود. سرانجام پرتغالی ها به خود آمدند و در میان ناباوری هزاران بیننده آن روز با زدن پنج گل پیاپی موفق به شکست کره شمالی شدند.
اگر کره یی ها کمی حرفه یی تر بودند و تجربه بهتری داشتند این نتیجه تغییر رقم نمی خورد. به هر حال پرتغالی ها نشان دادند که دود از کنده بلند می شود.
کره شمالی آن سال لقب"توفان زرد" را به خود اختصاص داد و به دور دوم راه یافت. ولی آن بازی با پرتغال هیچ گاه از خاطر من نخواهد رفت.
سال بعد از بازیهای جام جهانی فیلمی در مورد آن بازیها به ایران آمد به نام" گل". این اولین فیلم ورزشی بود که با استفاده از 37 دوربین ساخته شده بود. من این فیلم را دوبله کرده بودم و این یکی از افتخارات بزرگ من بود در آن زمان. ای کاش امروز به آن فیلم دسترسی داشتم. "
از صمیم قلب برای این بزرگمرد صحنه ورزش ایران آرزوی بهبودی عاجل دارم ...
پی نوشت : دوستان علاقه مند می توانند در باره استاد بهمنش در لینکهای ذیل بیشتر بخوانند
http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1384/840201/Irshahr/armansh.htm
http://www.footballmedia.net/articles.asp?id=942
در روزاریوی آرژانتین در 24 ژوئن 1987 به دنیا آمد ....
پنج ساله بود که در باشگاه گراندولی که پدرش و برادر بزرگش در آن بازی می کردند پا به توپ شد ...
مربی او " ایزیگو دومینگوئز" استعدادش را شگرف می دانست و می گفت او کارهائی را با توپ انجام می داد که قوانین فیزیک را به بازی می گرفت ، کسی همچون " مارادونا " ...
ولی اینها همه تا 11 سالگی بود ....
در بهترین سنی که می توانست با استعداد فوق العاده اش پیشرفت کند رشدش دچار اختلال شد ..
بیماری " نانیسم " که هورمون رشد و هورمونهای دیگر ترشح نمی شود ...
پیراهن تیم به تنش زار میزد و پاهایش در کفش شنا می کرد و اندام پسربچه های 8 ساله را داشت و این یعنی پایان همه آرزوها و رویاها برای لیونل کوچک .....
تنها راه حل پزشکان درمان با هورمون GH است ....
درمانی سنگین و پر هزینه که والدینش توان پرداخت آن را ندارند ...
تا استعدادیابی که معمولا نظرشان همه آینده فوتبالیستها را رقم می زنند ...
در یک بازی توجه اش به او جلب شد و این فرصتی طلائی برایش رقم زد و زندگیش دگرگون شد ...
" کارلوس رکساچ " مدیر ورزشی بارسلونا وقتی لیونل کوچک را در زمین دید گفته بود :
فقط پنج دقیقه کافی بود تا او برگزیده شود ..
جادوی حرکات پایش بی نظیر بوده درست مثل وقتی که به موسیقی گوش می کنی و محو ترکیب منظم و به جای ملودیهایی می شوی که یکی پس از دیگری می آیند و جانت را تسخیر می کنند ...
رکساچ او را می خواهد و بلافاصله روی تکه کاغذی معمولی قرارداد را می نویسد ...
و پدر و لیونل پایش را امضاء می کنند ..
لیونل با همه اعضای خانواده با همان تکه کاغذ راهی اسپانیا می شوند ...
و باشگاه همه هزینه های درمان را تقبل می کند از سال 2000 تا سه سال ...
و این لیونل را نجات می دهد اگرچه با درد بسیار ...
در طول درمان حالش همیشه بد است ، مدام بالا می آورد و انگار عضله های بدنش دارند پاره می شوند و استخوانهایش را می کوبند ...
اما بزرگتر می شود و رشد می کند ...
گاهی
تحملش تمام می شود ولی به خاطر باشگاهی که همه سلامتی اش را مدیون آنهاست تحمل می
کند ..
همه منتظر بهبودش هستند و همه چیز به بازی او بستگی دارد ...
آینده خودش و خانواده اش که همه چیزشان را در آرژانتین از دست داده اند ...
و مسی با تمرینات سخت و کمک باشگاه نه فقط رشد کرد ...
بلکه شجاعت و اعتماد به نفسش را دوباره به دست آورد و شروع به دویدن در مستطیل سبز کرد ..
جام
جهانی جوانان سکوی پرتاب مسی بود تا نه تنها خود را به " رایکارد " مربی
تیم بلکه به جهانیان معرفی کند....
درخششی خیره
کننده در جام جهانی و قهرمانی تیم کشورش ...
او در دیدار پایانی برابر نیجریه دو گل از روی نقطه ی پنالتی زد و جام را تقدیم به مردم آرژانتین نمود....
کسب آقای گلی جام , برترین بازیکن و پدیده ی جام عناوین شخصی او در این تورنمنت معتبر بود.....
لیونل در آن تورنمنت به 18 نرسیده بود و او جوان ترین بازیکن نیز بود!
موفقیت
لئو درجام جهانی جوانان و بازی های نه چندان دلچسب ژولی سرانجام به نفع جوان اول
بارسلونا به پایان رسید.....
او در هفته ی
ششم و در بازی با زاراگوزا در نیوکمپ به میدان رفت و کم کم توسط رایکارد به پیکره تیم تزریق می شد......
مشکلات پاسپورت اروپایی سبب شد تا رقیبان دندان هایشان را تیز کنند که مهمترین آنها دپورتیوو لاکرونیا بود...
با اعطای شهروندی افتخاری اسپانیا و حل این مشکل ، او به بازی های خود ادامه داد و این مساله با خشم باشگاههای رقیب روبرو شد و آنها سعی کردند مانع ادامه ی حضورش در لالیگا شوند.....
این تراژدی بزرگ لیونل مسی در همه زندگی بود ....
همه چیز و همه کس می خواستند که او ننواند بهترین شود ...
ولی اراده ای مافوق همه اینها در وجودش است ...
اعجوبه ای که همه بندها را پاره می کند ...
همان نیروئی می شود که در مستطیل سبز هیچ کس قادر به مهارش نیست ....
او زمین نمی خورد به دویدن ادامه می دهد ، توپ را جلو می اندازد و دریبل می کند ...
و می خزد و فرار می کند و فریب می دهد ....
و پاهایش هر حرکتی که می خواهد با توپ می کنند انگار دستهایش هستند ...
و مانورهای فریب دهنده اش که نگاههای حریف او را نمی بیند ...
و وقتی به خود می آید ...
نه مسی هست و نه توپ ....
تماشای بازی مسی چیزی فراتر از فوتبال است ..
شور و هیجان موسقیایی است که تماشاگر را وادار به همذات پنداری می کند ....
بازیش را با پیانوی آرتور بندتی میکل آنجلی و یا تابلوهای رافائل ..
و یا فرمولهای جان نش در باره تئوری بازی مقایسه کرده اند ....
چیزی که تاثیر هیپتونیزم کننده دارد و چشمان را به دنبال خود می کشد ...
در یکی از بازیهای بارسا و رئال ..
وقتی همه سعی می کردند او را به زمین بیاندازند و متوقف کنند گزارشگر بی وقفه داد می زند :
او نمی افتد .. نمی افتد.... نمی افتد ...... نمی افتدددددددددد ...
و فریادهای تماشاگران او را "MESSIA" صدا می زند ....
" ناجی "
و این لقبش می شود و جزئی از شخصیتش ....
افتخارات تیمی:
لالیگا 2004 - 2005 و 2005 - 2006 و 2008 - 2009
جام حذفی اسپانیا 2008 - 2009
لیگ قهرمانان اروپا : 2005 - 2006 و 2008 - 2009
سوپر کاپ اسپانیا: 2005 و 2006 و 2009
مدال طلای المپیک 2008
قهرمان جام جهانی جوانان 2005
سوپرکاپ اروپا 2009
افتخارات شخصی:
بهترین بازیکن زیر 21 سال اروپا 2007
آقای گل جام جهانی جوانان 2005
بهترین بازیکن جام جهانی جوانان 2005
آقای گل لیگ قهرمانان اروپا 2008 - 2009
او اکنون 169 سانتی متر قد دارد و 67 کیلوگرم وزن و بدنی اگرچه کوچک اندام ولی ورزیده و جنگنده ....
و اسپانیا وطن دومش است ...
و باشگاه بارسا که ناجی زندگیش بوده حالا جزئی از خونش ...
و این همان شور کاتالونیایی نابی است ...
که آتشبازی پاهایش در زمین ، معجزه دیشب را رقم زد ...
و گلهای بی بدیلش و پاس گل عالی اش برای اینیستا ...
و در یک بازی درگیرانه خشن و پر برخورد ...
بارسا با نتیجه 3 بر 2 قهرمان سوپر جام اسپانیا می شود ...
و مسی در آغوش گواردیلیو آرام می گیرد ...
و نیو کمپ در کنار بارسلونا .....
و بازیکنان و مربی و همه در کنار مسی....
پی نوشت : با تشکر و سپاس از
و http://lionel-messi.blogfa.com

ديشب يكي از بهترينهاي ال كلاسيكو رقم خورد ....
اين فوتبال نبود .....
نبرد كاتالونيا بود با رئال در ميدان جنگ خانگي با هزارها هزار تماشاگر سپيد پوش رئالي و ژنرال مغرور كه عزم را جزم كرده بود براي برد ....
تا بيست دقيقه اول همه چيز از آن رئال بود ....
بازي در نيمه حريف جريان داشت و خط دفاعي بارسا پر اشتباه ظاهر شد ..
كريم بن زما همه كار مي كرد و موتور محرك خط حمله بود و آنقدر رفت و آمد تا در دقيقه 16 توپ را از بين دو پاي ماسكرونا رد كرد و پاس درخشان داد براي مسعود اوزيل و اولين گل بازي و ورزشگاه به آسمان رفت .....

بارسا نتايج خوبي را پش سر نگذاشته ....
كاپ كاتالونيا را از دست داده و بازي مقابل منچستر را واگذاركرده و 4 گل از تيم چیواس گوادالاخارا مكزيك خورده ....
و مشتهاي گره كرده خوزه مورينيو و آرايش حساب شده تيم و برنامه دقيق بازي و به هم ريختن تيكي تيكاي بارسا و مهار بازيكنان كليدي و دفاع من تو من و حمله بي امان روي دروازه والدز .......
و ناگهان همه چيز دگرگون مي شود و اين شور كاتالونيايي در تيم همه رنگ و مليت بارسا گربادي به راه مي اندازد و داويد ويا از ميان حصار بسته دفاع رئال مي تازد و....

و به قول عادل فردوسي پور چه گلي ........چه گلي ........
و انگشتان داويد ويا به سوي تماشاگران رئال نشانه مي رود ....
و مسي به خودش آمده و انگار از روي توپ و پا و بدن بازيكنان پرواز مي كند ....
بي نظير است اين مرد ....
دريبل مي كند و پاس مي دهد و كتك مي خورد و مي جنگد .....
بدون آنكه خم به ابرو بياورد و هوشمندانه و تيزبين دروازه حريف را نشانه مي رود ....
غوغائي در زمين به پاست همه انگار بازي مي كنند ....
تماشاگران روي سكوها آرامش ندارند ....
گوارديليو با چشمهايش در زمين مي دود ....

و خوزه مورينيو خونسرد هم كنار زمين است و حتي توپ پاس مي دهد ...
و آدم مي خواهد برود داخل تلوزيون و توپ را بردارد و برود سمت دروازه حريف ....
اين بهترين ويژگي بازي خوب فوتبال است كه لذت مي بري با همه وجود و حل مي شوي در بازي ...
و چقدر جاي عادل فردوسي پور خالی بود ......
و چقدر پر اشتباه گزارش مي كرد آقای خياباني ....
و نمي دانم چه لجاجتي است وقتي لحن و كلام مناسبي براي بازي فوتبال نداري و بازيكنان را نمي شناسي و هي بايد دنبال شماره پيراهنشان بگردي و ليست را چك كني و مدام اشتباه مي بيني و خطا را آفسايد گزارش مي كني و واژه پردازي عجيب و غريب مي كني انگار در جلسه مشاعره ادبي هستي و گل كه مي زنند و ورزشگاه آتش مي گيرد با بي حال ترين صداي دنيا خبر مي دهي انگار هيچ اتفاقي نيفتاده .....
باز هم مي آيي تا مهمترين بازي ها را براي ميليونها تماشاگر حرفه اي كه حتي مارك كفش و لباس و شماره ماشين و آدرس خاته تك تك بازيكنان را حفظ هسند گزارش كني .....
و باز هم چقدر جاي عادل فردوسي پور خالي بود .....
و چه كرد اين سانچز كوچك جاه طلب جنگجو و چه اشتباهي مي كننند مدافعان بارسلونا و شوت بي امان كريم بن زما كه از خوش شانسي در دروازه نرفت ...

و كريستيانو رونالدو عصباني از گل نزدنهاي مدوام و شوت سنگين از بالاي دروازه در دقيقه 44 و دروازه والدز به توپ بسته مي شود ....
و خداي من.....
آتش بازي مسي در دقيقه 46 ....
چه مي كند اين آرژانتيني كوچك....
5 نفر را دريبل مي كند و دروازه بان را جا مي گذارد....
و يك بغل پا و يك نوك پا و يك روي پا و توي دروازه ..... توي دروازه ....
و گللللللللللللللللللللللللللل .......

افسوس كاسيا و خشم طوفاني خوزه مورينيو ....
و دو تيم به رختكن مي روند ...
نيمه دوم اوج بازی است ....
و اين يعني فوتبال ناب اسپانيايي كه رنگين كماني از بهترينهاي فوتبال را دور هم جمع كرده ....
از هر نژاد و مليت ولي با ضرباهنگ اسپانيايي مستطيل سبز مي لرزد ...انگار ماتادورها فرياد مي كشند ...
و دقيقه 54 بازي و ژاوي آلونسو روي ضربه كرنر توپ را وارد دروازه بارسا كرد ..... و گللللللللللل ...

و تعويض براي رئال ...
دي ماريا مي رود و فابيو كوائنترائو خريد گرانقيمت جديد مورينيو ...
كه آقاي خياباني هرچه كرد و كاغذهايش را گشت و به ذهنش فشار آورد اسمش را به ياد نياورد ..
به زمين آمد ....
ژنرال برد مي خواهد و فرياد مي كشد و درگيري در زمين به راه مي افتاد و خطاهاي خشن په په ....
و دو تعویض برای بارسلونا...
ژاوی به جای تیاگو و پیکه به جای آدریانو ....
و سامی خدیرا هم جای خود را به کالخون داد ....
و پرچمهاي سپيد مي چرخند و مي چرخند ....
و كوائنترائو ضربه آزادي براي رئال مي گيرد ...

و ضربه نفس گير رونالدو كه ميلي متري از كنار دروازه رد مي شود ...
و هجوم روي دروازه والدز و دفاع خوب آبيدال و هنرنمائي عالي كريم بن زما در نيمه حريف ...
و بارسا دفاع مي كند و رئال مي تازد ...
و خداي من چهار حمله در يك دقيقه .....
و باز هم ضربه سر بن زما در دستهاي والدز ...
و شوت رونالدو به كرنر مي رود ...

و هردو يا سه دفيقه در زمين يك موقعيت گل هست و اين يعني بازي ، يعني شور ، يعني فوتبال ناب ....
و چرا رونادو گل نمي زند ...
همه كار مي كند ولي گل نمي شود و موقعيت پشت موقعيت كه هدر مي شود ...
و داويد ويا مي رود و با آمدن پدرو تركيب هميشگي بارسا شكل مي گيرد .....
و خشونت لجام گسيخته په په .... كه بدجوري دلش يك اخراج مي خواهد ....
و مسي را فقط خطا مي تواند متوقف كند ....
و ضربه آزاد براي بارسا در دقيقه 78 و مسي پشت توپ و گل نمي شود .....
و تعویض برای رئال مادرید...
گونسالو ایگواین جانشین کریم بن زما شد ....
و يك خطاي مشكوك روي رونالدو جلوي دروازه بارسا كه داور اعتقادي به خطا و پنالتي ندارد ....
و چه مي كند اين پدرو .....
و حالا بازي دست بارسا است و به خوبي آن را كنترل مي كند ...
تساوي در زمين رئال نتيجه بسيار خوبي براي ياران گوارديليو است ..
و خطاي روي پدرو و ضربه آزاد و پاس مسي به ژاوي و آلوز و سانچز و 3 دقيقه وقت تلف شده ...
و بازي تمام مي شود ....
تساوي دو بر دو ....
در ورزشگاه سن برنابئوي مادريد
و بازي برگشت ساعت 30/1 بامداد پنج شنبه در نيو كمپ
امشب دیدار رفت سوپر کاپ اسپانیا میان دو تیم رئال مادرید و بارسلونا
در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو ....
و آتش بازی آبی اناری ها ......
با والدس، آبیدال، پیکه، ماسچرانو، دنی آلوس، اینیستا، بوسکتس، چابی، ویا، مسی ، پدرو ...
و
ترکیب احتمالی 3-3-4
و تیم خوره مورینیوی مغرور ....
با کاسیاس ، سرخیو راموس ، په په، کاروالیو، مارسلو، آلونسو، خدیرا، دی ماریا،اوزیل، رونالدو، بنزما ...
و ترکیب احتمالی 1-3-2-4 ....
ژنرال رئال مادرید امشب جنگ تمام عیاری به راه خواهد انداخت ...
اگرچه نوری شاهین مصدوم است و پنج بازیکن ملی پوشش روز شنبه به تمرینات تیم باز گشتند ....
گواردیولا ولی خیالش راحتتر است ....
و بازگشت پیکه ، بوسکتس و چابی بسیار به موقع بوده اگرچه جای خالی پویول کمی به چشم می آید .....
بارسا و رئال امشب برای اولین بار در فصل جدید مقابل هم قرار میگیرند ...
اتفاقی که در فصل گذشته 5 بار رخ داد و طی آن سه بار بارسا پیروز شد و یک بار رئال ...
و یک بازی دیگر با تساوی خاتمه یافت......
و رئالی ها نمی خواهند جام دیگری را به حریف دیرینه خود واگذار کنند ....
ویکتور والدس در کنفرانس مطبوعاتی روز گذشته تیمش اعلام کرد :
سوپرکاپ اسپانیا برای ما بسیار حیاتی است، چرا که اولین جام رسمی فصل جدید محسوب می شود ...
و ما به آن نیاز داریم پس نباید آنرا از دست بدهیم.
دروازبان آبی اناری پوشان در مورد
شرایط تیمش گفت:
تیم ما در پیش فصل تمرینات زیادی برای آمادگی بازیکنان انجام داده ..
و هم اکنون در آمادگی کامل به سر می بریم....
بازیهای فینال بسیار حساس هستند و این جزئیات هستند که در آنها نقشی بسیار تعیین کننده دارند....
گواردیولا تمام بازیکنان خود حتی آنهایی که در مصدومیت به سر می برند را فراخواند...
تا با تیم کامل خود به مادرید سفر کند ...
و بدین ترتیب از روحیه همدلی و اتحاد بازیکنانش به نحو احسن
برای دیدار رفت سوپرکاپ اسپانیا استفاده کند...
اعضای تیم بارسا ساعت 18:00 امروز به وقت محلی نیو کمپ را ترک می کنند ....
و تقریبا ساعت 20:00 وارد شهر مادرید خواهند شد.
رئال مادرید هشت بار در سوپرکاپ به
قهرمانی رسیده؛ یک بار کمتر از بارسلونا
شاگردان مورینیو بعد از غلبه بر بارسا
در فینال جام حذفی اسپانیا قهرمان این تورنمنت شدند ...
و بدین ترتیب گام به سوپرکاپ اسپانیا
گذاشتند ...
آخرین شکست رئالی ها در برنابئو و در
سوپرکاپ اسپانیا در سال 2007 مقابل سویا رقم خورد
رئال در فینال سال 2008، والنسیا را
در فینال شکست داد
شاگردان مورینیو در اردوی پیش فصل
امسالشان، در 7 بازی دوستانه 27 گل به ثمر رساندند
بارسلونا در سالهای اخیر مقابل رئال موفقیتهای زیادی را به دست
آورده و در 5 ال کلاسیکوی فصل گذشته به سه پیروزی رسیده
بارسلونا دارنده عنوان قهرمانی
سوپرکاپ اسپانیا در فصل قبل است .
آنها در مجموع دو دیدار رفت و برگشت
سویا را با نتیجه 3-5 شکست دادند ..
آخرین رویارویی این دو تیم در سوپرکاپ اسپانیا به سال 1997
برمی گردد ..
که رئال در دیدار رفت آن دوره با
نتیجه 1-2 بارسا را شکست داد
رئال درهر 4 رویارویی این دو تیم در سوپرکاپ تیم پیروز بوده
....
مصاف های پیشین:
لیگ قهرمانان اروپا (سوم می
2011)
بارسلونا 1- رئال 1
لیگ قهرمانان
اروپا (27
آوریل
2011)
رئال مادرید 0- بارسلونا 2
فینال جام حذفی
اسپانیا (20
آوریل
2011)
بارسلونا 0- رئال مادرید 1
لالیگا (16 آوریل
2011)
رئال مادرید 1- بارسلونا1
لالیگا (29
نوامبر
2010)
بارسلونا 5- رئال مادرید 0
با سپاس از
http://www.fcbarcelona.ir
http://barca1.mihanblog.com

فوتبال را چه در زمين خاكي بازي كني در يك محله كوچك و با توپ پلاستيكي ...
و چه در زمين كوچك يك شهر دور و چه در ورزشگاه يكصد هزار نفري دو چيز اصل است ...
تركيب تكنيك و تاكتيك و تماشاگر .....
هيجان در فوتبال نقش موتور محرك را دارد ..
آدرنالين خون وقتي بالا مي رود و غريو تماشاگر مي شود موجي از انرژي و مي دود در رگهاي بازيكنان ...
آنوقت همه چيز رنگي از مبارزه به خود مي گيرد بي امان و نفسگير و با همه وجود ....
همه آنچه در ذهن و فكر و پاها جمع كرده اي مي ريزي روي دايره ...
و مي دوي و پاس مي دهي و دريبل مي زني و مي جنگي ....
و با چنگ و دندان به سوي دروازه حريف يورش مي بري ....
و همه جمع يازده نفره داخل ميدان مي شود يك تن واحد ..
و دستها و پاها با توپ گره مي خورد و جدالي تن به تن را رقم مي زند ..
كه شايد در مواقع عادي حتي تصورش هم ناممكن باشد ..

و آن لحظه كه توپ در دروازه حريف مي نشيند شايد شيريني و حلاوتش از فتح يك سرزمين كمتر نباشد براي تماشاچيان و بازيكنان و مربيان و همه فوتبال دوستان ...
و اين همان بود كه ديشب در بازي پرسپوليس و شاهين بوشهر شاهدش بوديم ....
بيست هزار نفر آمده بودند ورزشگاه شهيد بهشتي كه به قول مجري مسابقه رقمي است تقريبأ معادل يك هشتم جمعيت بوشهر ...
در ماه مبارك رمضان با دهن روزه در گرماي طاقت فرساي جنوب و يا رطوبت 80 درصد ساعتها در ورزشگاه نشسته بودند و عده اي هم ايستاده پشت فنسها 90 دقيقه بازي را دنبال كردند ....
ورزشگاهي با كم و كاستيهاي بسيار كه به لطف بازرسي اخير AFC صاحب اسكوربورد و نور مناسب گرديد ...
و جدال سرخپوشان پرسپوليس و سپيد پوشان شاهين بوشهر در مستطيل سبز ...
و بازي كم جان نيمه اول و شوتهاي بي ثمر و موقعيتهاي از دست رفته پرسپوليس و شاهين ...
و آقاي درخشان كه همه چيز را روي ضد حمله ها تنظيم كرده بود و فرار از حفره هاي خالي خط دفاع تيم حريف و گرماي كلافه كننده و خستگي بازيكنان در نيمه دوم ...
كه همينطور هم شد و در دقيقه 50 بازي حرکت سريع و جسورانه خسروانی از میانه میدان تا دروازه حریف و پاس رو به عقب او به پترویچ و شلیک دقیق این بازیکن سابق تيم استقلال گل اول شاهین را رقم زد ....
گلي كه غريو خوشحالي تماشاچيان بوشهري را به آسمان برد و تشويقهاي بي امان كه باعث شد پرسپوليس خسته و گرمازده عقب بكشد و همين كافي بود تا مهاجمان با نقشه اي حساب شده عرصه را تنگ كنند و در دقيقه 70 نفوذ حمیدی از سمت راست و ارسال عالي او با ضربه سر منصور تنهایی همراه شد و این گل دوم شاهین بود كه در دروازه حقيقي نشست ...
و هرچه آقاي استيلي فشار آورد و تعويض كرد و به مهاجمان تذكر داد ثمري نداشت تا گل دقیقه 80 پرسپوليس را هم محمد نصرتي از خط دفاع بيايد روي سانتر بلند غلامرضا رضائي و با ضربه سر دروازه شاهین را باز کند ....

و بازي در پانزده دقيقه آخر رنگ بازي به خود گرفت و به هيجان آمد و محمد نوري در دقيقه 3+ 90 ضربه سري زد كه طالب لو با هنر نمائي همچون روزهاي طلائي اش در استقلال آن را دفع كرد و ميثم منيعي هم متقابلأ در دقيقه 4+ 90 از ميانه زمين به دروازه حقيقي يورش برد اما نتوانست در تك به تك با او فاتح ميان باشد و دروازه پرسپوليس را براي سومين بار باز كند ....
اي كاش شيريني اين برد مسئولين محترم را بر آن دارد كه شرايط بهتري را براي آسايش و راحتي تماشاگران فراهم كنند كه شايد هيچيك از ما حاضر نبوديم براي لحظه اي در آن گرماي كشنده و رطوبت وحشتناك روي سكو بنشينيم چه برسد كه ساعتها ايستاده براي تيممان فرياد بكشيم ....
و اين چيزي نيست جز عشق به فوتبال كه سرمايه بسيار بسيار گرانبهائي است ......
پي نوشت : سپاس از عكسهاي هنرمندانه آقاي ادهم وزآني در سايت رسمي باشگاه بوشهر

سرانجام هفته اول ليگ برتر فوتبال ايران با 8 بازي در روز اول شروع شد ...
و اولين بازي تيم پيروزي در مقابل ملوان انزلي در ساعت ده و نیم شب در ورزشگاه آزادي ..
با حضور بيش از چهل هزار نفر هوادار پرسپوليس با پرچمهاي سرخ در حال اهتزار ..
و 200 نفر هوادار تيم ملوان با پرچمهاي سفيد ...

و حضور عالي ، قبراق و سرحال عادل فردوسي پور ..
كه دلش بدجوري براي كنايه هاي لفظي مشهورش تنگ شده بود ....
و تسويه حساب اتفاقات ديدار فينال جام حذفي در فصل گذشته در اين بازي..
و شدت و حدت هواداران محترم در شعار دادن عليه يکديگر كه باعث شد تا فردوسي پور بگويد : كه
هواداران پرسپولیس هم در این دقایق منشوری شدند، شاید بدشان نمی آید کمیته انضباطی همین هفته اول با آن ها برخورد کند...
آقايان پژمان نوري، بازيكن سابق ملوان، حبيب كاشاني؛ سرپرست پرسپوليس،
غلامرضا بهروان، رئيس سازمان ليگ آماتوري، محمد مايليكهن، مدير فني پرسپوليس،
عزيز محمدي رئيس سازمان ليگ، از جمله تماشاگران ويژه اين مسابقه بودند ...
تيم پرسپولیس با علیرضا حقیقی، محمد نصرتی، شیث رضایی، علیرضا محمد، ابراهیم شکوری، سامان آقازمانی ( از دقیقه 68 مازیار زارع)، علی کریمی، امیر حسین فشنگچی ( از دقیقه 75 حسین بادامکی) محمد نوری، غلامرضا رضایی و مهرداد اولادی ( از دقیقه 60 هادی نوروزی)
و حميد استيلي بعنوان سر مربي
و تيم ملوان انزلی با علی حسنی صفت، علی جراحکار، علیرضا رمضانی، محمد همرنگ، محمد حیدری، بابک پورغلامی،سعید یوسفزاده، علیرضا دغاغله، محسن مسلمان ( از دقیقه 84 هادی عزیزی)، سعید سالارزاده، محمد نزهتی و جلال رافخایی
و با مربيگري فرهاد پور غلامي
به ميدان آمدند ... داور مسابقه آقاي رفيعي بود ...
حميد استيلي آرايشي هجومي را براي تيمش انتخاب كرده بود و تركيب 1- 2 – 4 - 4 و قراردادن اولادي در نوك حمله و كريمي در هافبك كه كنايه فردوسي پور را هم به دنبال داشت كه اين پست را براي او مناسب نمي دانست و معتقد بود حيف است از دروازه دور باشد ...
حضور شيث رضائي هم كه تبديل به مانور نمايشي مديران و مربيان تيم در مقابل يكديگر شده و ديگر توانائي هايش محلي از اعراب ندارد و فقط سوژه خوبي است براي عكاسان كه در كمين او و كريمي بودند براي شكار لحظه هاي خاص ...
ملوان كه تيمش با مشكلات بسياري روبرو است بي محابا در گير مي شد و تيم پرسپوليس سعي داشت بازي را در نيمه حريف حفظ كند و از موقعيتهاي بدست آمده استفاده كند كه اين امر ممكن نشد ..
و تيم ملوان با استفاده بهتر از شرايط نيمه حريف و ضعف دوازه بان تيم پرسپوليس اولين گلش را توسط دغاغله به ثمررساند و باعث شد تا هواداران علي دائي را تشويق كنند ..
و فردوسي پور به آقاي كاشاني و استيلي يادآوري كند كه كار سختي را در پيش دارند ...

و همينطور صحنه مشكوك زمين خوردن علي كريمي در محوطه جريمه حريف كه سوژه داوري برنامه 90 را جور كرد ...
بازي يكدستي نبود ، طبق معمول مربيان برنامه خاصي نداشتند و بازيكنان بودند كه با تكيه بر حركات فردي نتايج را رقم مي زدند و تعويض خوب مازيار زارع به جاي آقا زماني و بادامكي به جاي فشنگچي موج تازه اي به حملات داد و اين گل تساوي بادامكي بود كه غريو هزاران تماشاچي را به آسمان برد ..
و به قول فردوسي پور : حالا جمعیت به سرعت بارباپاپا تغییر موضع می دهند و استیلی را تشویق می کنند.
و ضربه مهلك مازيار زارع روي تير افقي دروازه ..
و هيجان بيشتر فردوسي پور :
" مازیار زارع استاد کوبیدن توپ به تیر دروازه است، فصل گذشته هم 5-6 بار توپ را به تیر کوبید"
بعد از مدتي تعطيلي بازيها ، ورزشگاه آزادي در تلاطم بود و موج جمعيت و شور و هيجان گزارش فردوسي پور كه عالم و آدم را بي نصيب نمي گذاشت و حركات زيباي كريمي در زمين و نتيجه نا اندازه اي قابل قبول تساوي براي اولين بازي ليگ باعث شد تا لذت روزه ماه مبارك رمضان تكميل شود ....
نتايج ديگر تيمها در بازي ديروزشان عبارت است از :
داماش 0 - 0 نفت آبادان
فجر سپاسی 0 - 0 نفت تهران
مس 1 - 1 شهرداری تبریز
سایپا 3 - 1 مس سرچشمه
تراکتور 2 - 3 صبا
راه آهن 2 - 2 ذوب آهن
فولاد 0 - 0 شاهین
با تشكر از سايت خوب برنامه ۹۰ و سايت هواداران پرسپوليس
باشگاه فوتبال بارسلونا با ۲۱ عنوان قهرمانی در لاليگا ، ۲۵ قهرمانی در كوپا دل ري ، ۹ قهرمانی در سوپر جام اسپانيا و ۲ قهرمانی در كوپا دي لاليگا ، بعد از رئال مادريد پرافتخارترین تیم اسپانیا است.
بارسلونا تنها تیمی است که از سال ۱۹۵۵ تا به حال در جام باشگاههای اروپا حاضر بوده...
افتخارات بارسلونا در اروپا شامل ۴ قهرمانی درليگ قهرمانان ، ۳ قهرمانی درسوپر جام اروپا ا، ۴ قهرمانی در جام در جام اروپا و ۲ قهرمانی در جام لاتين میشود.
در سال ۲۰۰۹، بارسلونا موفق شد اولین باشگاهی باشد که سه گانه لا لیگا، کوپا دل ری و لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد. همچنین تنها تیمی است که توانسته ششگانه جامها را فتح کند.
این باشگاه با نام باشگاه فوتبال بارسلونا در سال ۱۸۹۹ توسط عدهایسوئيسي ، اتگليسي و اسپانیایی و به رهبری خوام گمپر تأسیس شد. بارسا به نوعی، نهادی برای ترویج فرهنگ كاتالان و كاتالانيسم است و از این رو عبارت " فراتر از یک باشگاه " به اسپانيايي" Més que un club" را به عنوان شعار خود انتخاب کردهاست.
سرود رسمی باشگاه، اثر جوزپ ماریا اسپیناس است که El Cant del Barça نام دارد. برخلاف بسیاری از تیمهای جهان این باشگاه توسط هوادارنش اداره میشود.
باشگاه بارسلونا با درآمد ۳۶۶ میلیون یورو، دومین باشگاه ثروتمند جهان است. این باشگاه رقابت دیرینهای با رئال مادريد دارد و به مسابقهای که بین این دو تیم برگزار میشود اصطلاحاً ال كلاسكو گفته میشود.
نو کمپ با گنجایش ۹۹.۳۵۴ تماشاگر، ورزشگاه خانگی بارسلونا و بزرگترین استادیوم اروپا است. حدود ۲۵،۷% مردم اسپانیا طرفدار بارسلونا هستند ، این در حالیست که بارسلونا با دارا بودن ۴۴،۲ میلیون هوادار در اروپا، پرطرفدارترین تیم حاضر در اروپا نیز میباشد .
باشگاه فوتبال بارسلونا نقشی تاريخی به عنوان يک نماد ملی گرایی کاتالانها بازی کرده است ...
کمپ نو " میدان جدید" Camp nou که غالباً به طور اشتباه "نوکمپ" خوانده میشود " هم در انگلیسی و هم در اسپانیایی"، ورزشگاه فوتبالی است که در شهر بارسلون در کشور اسپانیا قرار دارد.
این ورزشگاه از زمان احداثش در سال ۱۹۵۷، محل انجام بازیهای خانگی تیم فوتبال بارسلونا است. این استادیوم جزو استادیومهای ۵ ستاره يوفا بوده و تاکنون میزبان مسابقات بسیاری در ردههای بالای بینالمللی و فینالهای ليگ قهرمانان اروپا ، که آخرینش به سال ۱۹۹۹ مربوط است، بودهاست.
گنجایش این ورزشگاه آن را تبدیل به بزرگترین ورزشگاه اروپا و یازدهمین ورزشگاه بزرگ دنیا میکند. اسم رسمی آن، " استادی دل اف سی بارسلونا " "استادیوم باشگاه فوتبال بارسلونا " بود که در سال ۲۰۰۰ با رای اعضای باشگاه مبنی بر تغییر نام آن به لقب محبوب کمپ نو، این نام به عنوان نام رسمی ورزشگاه انتخاب شد.
کنار کمپ نو ، " پالائو بلوگرانا " قرار دارد، ورزشگاهی که محل انجام بازیهای داخل سالن است، و نیز در مجاورت آن " آیس رینک" قرار دارد که محل انجام بازیهای هاكي روي يخ و پاتيناژ است. پشت استادیوم نیز محل قرار داشتن ميني استادي است، ورزشگاهی که تیم بارسلونا اتلانتيك بازیهای خود را در آنجا برگزار میکند.
سی و نهمین رییس در تاریخ اف س بارسلونا " ساندرو روسل" 46 ساله است. او عضو شماره 12556 می باشد، مدرك مدیریت بیزینس و همچنین مدرك MBA از ESCADE دارد ...
و یك كارآفرین ورزشی و بازاریابی فوتبال است. وی یكی از پایه گذاران كمپانی Bonus Sports Marketing است.
وی پیش از این نیز در بخش بازاریابی بازیهای المپیك 1992 و همچنین برای كمپانی نایك كار می كرد. وی پسر خاومه روسل است كه در دوران ریاست آگوستی مونتال یكی از اعضای هیات مدیره بود.
او همیشه با بارسا و فوتبال در ارتباط بوده است. در واقع، او روزگاری یك توپ جمع كن در كمپ نو بود، مانند گواردیولا. ساندرو روسل بازیگری اش را با تیم Penya Barcelonista de Collblanc آغاز كرد و سپس برای هوسپیتالت در دسته دو B بازی كرد .
ساندرو روسل همیشه گفته است كه این خاومه روسل ای سانوی پدرش بوده كه عشق به اف س بارسلونا را به وی آموخته است، و اكنون بزرگترین آرزویش به واقعیت پیوسته است. اینك چالش پیش روی وی حفظ موفقیتهای فوتبالی و رسیدن به اهداف اقتصادی و اجتماعی است.
پپ گواردیولا مربی بارسلونا محصول آکادمی جوانان باشگاه فوتبال بارسلونا است. بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱، ۳۷۹ بار برای تیم بارسلونا در پست هافبك دفاعي به میدان رفت.
اولین بازی حرفهای وی در تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۹۹۰ برابر تیم كاديس و در کنار يوهان كرايف بود که او را بدل به بکی از مهرههای کلیدی و محبوب بارسا کرد. بازی با دو گل به سود بارسا پایان یافت.
همچنین آخرین حضور وی در بارسلونا در تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۰۱ در مقابل تیم والنسيا بود که به برد سه بر دو بارسا انجامید.
گواردیولا یکی از حامیان استقلال ایالت خود مختار كاتالونيا است. در بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ هفت بار برای کاتالونیا به میدان رفت.
گواردیولا در ۲۱ ژوئن ۲۰۰۷ از سوی خوان لاپورتا به مربی گری بارسا برگزیده شد. وی به سیستم ۳-۳-۴ تمایل دارد.
دوران مربی گری وی با جدایی رونالدینیو، دکو، زامبروتا، جیووانی، ادمیلسون، اوله گر و سانتیاگو ازکه رو از بارسا و با پیوستن دنی آلوس، سیدو کیتا، مارتین کاسه رس و خرارد پیکه به بارسا بود.
اولین حضور گواردیولا به عنوان مربی در تیم بارسلونا در سومین دور مقدماتی جام باشگاههای اروپا (۹_2008) برابر تیم ویسلا کراکوو لهستان بود که با جهار گل به سود بارسا خاتمه یافت .
آخرین بازی آبی اناری ها در مقابل منچستر یونایتد آتشفشانی از تکنیک و مهارت و هوش و غریزه و بازی جمعی بود ...
بازیکنانی که فارغ از نامشان و شهرتشان به هم پیوستند و همجون تنی واحد فقط با یک اندیشه به میدان آمدند " پیروزی " ...
شاید این انرژی نهفته و نظم همیشگی و یکدست بودن در تیم علیرغم تعویض بازیکنان و آمدن افراد جدید به همان خصلت کاتالونیایی بر می گردد که قرنها این مردم را در مقابل تغییرات حفظ کرده است ..
جا دارد در اینجا از وب لاگ خوب
و سایت http://www.fcbarcelona.ir
تشکر کنم به خاطر مطالب خوبشان و اخبار به روزشان
که من و پسرم مشتری پر و پاقرصشان هستیم .....
پی نوشت : شدیدآ دلتنگ شروع فصل جدید فوتبال
نمی توان از بارسلونا یاد کرد و در باره کاتالون سخن نگفت ....
سرزمین کاتالونی که قرن ها به صورت کشور مستقلی حیات داشت امروزه در مرزهای چند کشور محدود شده است و سهم عمده ای از آن بخشی از اسپانیا را تشکیل می دهد.
شهرستان های بارسلون ، ژرون ، کاستلون ، والانس و جزایر بالئاروپیتوز اسپانیا امروز در حقیقت همان ایالت های سرزمین کاتالونیاست. بقیه این سرزمین نیز در فرانسه و در بخش پیرنه شرقی به حیات خود ادامه می دهد.
کاتالونی در ۸۰۱ میلادی به عنوان سرزمین پاسدار امپراتوری شارلمانی در تاریخ نمایان شد ولی بسیار زود و در قرن دهم میلادی به صورت یک کشور خودمختار اداره شد. در طی این مدت کشور کاتالونی مرزهای خود را گسترش داد و با ملحق ساختن سرزمین های سیسیل ، یونان ، ساردنی و قلمروی سلطنتی ناپل ، امپراتوری وسیع کاتالان را در مدیترانه شکل داد.
این سرزمین به سرعت از نظر فرهنگی شاخص شد و معماری با شکوه آن ، موسیقی و منظومه های شعری آن را به یکی از مراکز شعر و موسیقی قرون وسطی در آورد.
در قرن هجدهم میلادی اسپانیا این سرزمین را تحت اطاعت خود درآورد و فرانسه نیز بخش های شمالی آن را تصرف کرد. از آن زمان فرانسه و اسپانیا هر یک به نوبه خود برای ترویج زبان ، آداب و رسوم و شیوه زندگی خود در این مناطق تلاش کردند.
با هم اینها کاتالونی در قرن نوزدهم با تجدید حیات در عرصه های اقتصاد ، ادبیات ، علوم و زندگی سیاسی موجب شکل گیری منطقه صنعتی جدیدی شد که از یک پایگاه دریایی مهم نیز برخوردار بود و زبان کاتالونی نیز به صورت رسمی پذیرفته شد.
در اوایل قرن بیستم «آنتونیو گودی » بی شک تواناترین شخصیت جنبش نوگرایی به حساب می آید. این هنرمند معماری متفاوتی ایجاد کرد که از نظر رنگ بسیار غنی بود و نشانه هایی از هنر اسلامی و ژاپنی را در تجسم طبیعت با خود داشت.
"گودی " همه بناها را از نقوش برجسته فراوانی که متشکل از هزاران تصویر از ستاره و صورت های فلکی گرفته تا ابرها ، سنگ ها ، بلورهای یخی ، گیاهان، جانوران و افراد انسانی بود، لبریز می ساخت...
پنجره هایی به شکل دهان های باز، سرستون هایی به شکل ابرو ، ستون هایی به شکل استخوان و یا ساختمان هایی پوشیده از فلس و گردنبندهایی به شکل بوته سیر و پیاز بخش هایی از معماری جدید گودی را تشکیل می دهد. در تداوم همین هنر است که آثار نقاشی بزرگانی چون پابلو پیکاسو شکل گرفت و پس از او سالوادور دالی پیشتاز مکتب سورآلیسم آثار خود را در ادامه همین آثار خلق کرد.
شاخص ترین اثر «گودی » که یکی از نمادهای شهر بارسلون است ، کلیسای مشهور « ساگراد افامیلیا » یا خانواده مقدس است. ساختمان ناتمام این کلیسا که در قلب شهر امروزی بارسلون سر به آسمان کشیده ، از نظر مفهوم و فرم ساختمان بنایی منحصر به فرد و باعظمت است که در جهان همتایی ندارد.
"گودی " که برای آفریدن این بنا نهایت نبوغ و خلاقیت خود را به کار برده است ساختمان این کلیسا را برروی زیرزمینی که برای دفن اجساد ساخته شده بود بنا کرد و از سال ۱۸۹۱ تا آخرین روزهای حیاتش یعنی ۱۹۲۶ به کار روی آن ادامه داد.
پیکره هایی از تولد عیسی مسیح، انسان های مختلف و موضوع های نجومی پیچیده و فراوانی که ترکیبی از گیاهان و جانوران، تخته سنگ ها، مواد مذاب آتشفشانی ، ابرها و ستارگان و صورت های فلکی مختلف است در نقاط مختلف این بنا با برج های مختلف سر به آسمان کشیده جای گرفته است.
برای تزیین بخشی از این کلیسا «گودی » به قول خودش از طرح ستارگان به هم چسبیده کهکشانی استفاده کرد و در بخش های دیگر مجسمه های بی شماری را در طاق ها و ستون ها جای داده است. او برای نقاشی این چهره ها و شکل دادن به این پیکره ها از کارگرانی که در کارگاه او مشغول کار بودند به عنوان الگو استفاده کرد و یا اعضای خانواده آن ها را مدل خود قرار داد.
این کلیسا که امروز به عنوان یکی از دیدنی ترین آثار اسپانیا مطرح است با ظاهری عجیب و متفاوت در قلب شهر بارسلون، به عنوان نمادی از فرهنگ کاتالونی مطرح است. فرهنگی که در قرن بیستم نیز مسیر متفاوتی را پیمود و در مکتب بارسلون و در قالب پژوهش ها و آثار عملگرایانه به حیات خود ادامه داد ....
پی نوشت : با تشکر از نویسنده ای که نامش ذکر نشده بود در مقاله ای در سایت www.aftabir.com
دیروز تیم ملی امید ایران به مربیگری آقای منصوریان به میدان رفت تا با تیم عراق بازی را با حداکثر یک امتیاز ببرد .
همه چیز برنامه ریزی شده بود و پانزده هزار نفر هم رفتند تا بازی را ببینند ولی بازی در میدان رقم نخورد .
به علت استفاده از کمال کامیابی نیا که ظاهرأ دو اخطاره بوده در بازی در اربیل ناظر کنفدراسیون فوتبال آسیا نتیجه برده آن بازی را 3 – 0 به نفع عراق اعلام می کنند و مربی و سرپرست تیم ملی امید ایران تنها چند ساعتی قبل از بازی می فهمند و باید تیم 4 گل بزند تا ببرد و تیم می بازد و پس از 40 سال تیم ملی امید فوتبال ایران به المپیک نمی رود .
در غیاب برنامه 90 به تماشای برنامه ورزش و مردم نشسته ام ..
آقای حاجیلو ، آقای ترابیان ، آقای کفاشیان ، آقای منصوریان و آقای نبی ...
همه و همه می آیند و توضیح می دهند و از مدارکی می گویند که تحویل نشد و از فاکسهایی که اطلاع داده نشد و کارمندهایی که مقصر بودند و بعد طرف مقابل هم زاویه دیگری و تلاش برای رفع تقصیر و صحبتهای بی پرده منصوریان در رابطه با مسائل دیگر و جابجائی بازیکنان در لیست و نبود آی دی کارت تمرین دهنده تیم و جا ماندن گذرنامه در فرودگاه و بیرون آوردن پاسپورتها با شکستن درب اتاق مسئول محترم در امور بین الملل فدراسیون ....
و هزار اتفاق عجیب و خیلی هم عجیب که به قول آقای منصوریان فقط در ایران می تواند اتفاق بیفتد ...
سالهاست از برنامه ریزی می گوییم و مسئولیت پذیری و مدیریت و همه می آیند در تلوزیون و مرتب و منظم و آراسته قول می دهند و نمودار نشان می دهند و برنامه رو می کنند و این زنجیره اشتباهات فاجعه بار همچنان ادامه دارد و ورزش متاثر از نبودن بلیط و آماده نبودن پاسپورت و جاماندن بازیکن و دو اخطاره بودن این و اخراجی بودن آن به قهقرای جداول جهانی می رود ...
و همه نیرو و فکر و سلامت بازیکنانی که اگر یک شوت یا لگد به سرشان و یا مهره های کمرشان بخورد برای همیشه زندگی و سلامتی را باید وداع کنند به هدر می رود از این همه بی تدبیری و بی کفایتی ...
و باز هم تیم ملی امید ایران پس ار 40 سال به المپیک نرفت و .....
آقای منصوریان گفت که گریه کرده و همینطور آقای حاجیلو و بازیکنان تیم ...
و من فکر می کنم همه ما گریستیم برای فوتبال ایران ....
برنامه 90 این هفته مهمانی خاص داشت .
آقای محمد پورگر کاپیتان تیم ملی فوتبال ناشنوایان کشور.
جوان و آراسته و با توجه به اینکه فقط سی درصد شنوایی دارد ولی بسیار خوش بیان با غروری خاص در چشمانش و دلی پردرد ..
مصاحبه ای متفاوت بود .
عادل نشست و گوش داد و آقای پورگر صحبت کرد و دردل کرد و اعتراض کرد و گله کرد و برا ی اولین بار از سوالهای همیشگی عادل خبری نیود . برا ی اولین بار عادل در درون دروازه مبهوت ایستاده بود و شوتها را نظاره می کرد و گاه گاهی سری به تأیید و تک سوالهایی .
تیم فوتبال ناشنوایان از جوانانی تشکیل شده که درصد شنوائیشان باید زیر پنجاه و پنج درصد باشد و بقیه شرایط همچون تیمهای فوتبال معمولی است و حتی تمرینشان هم با تیم های عادی فوتبال است و خیلی امکانات برایشان نیست و درآمد خیلی کم است و جوایز بسیار بسیار کمتر از تیم های فوتبال مشابه گاهأ با تاخیر بسیار داده می شود و گاهی هم داده نمی شود و نمی توانند بدون کنکور در دانشگاه تحصیل کنند و ...
ولی....
تا بخواهی غیرت هست و تعصب و علاقه و تکنیک و تاکتیک ... و هرچه که یک تیم فوتبال باید داشته باشد تا قهرمان شود .
و همه امکانات و بودجه و بازیهای تدارکاتی که تیمهای دیگر دارند و قهرمان نمی شوند برا ی آنها نیست و کسی هم جوابگو نیست......
تیم ملی فوتبال ایران تاکنون فقط سه بار قهرمان جام ملتهای آسیا در سالهای ۱۹۶۸، ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶ یعنی آخرین بار سی و چهار سال پیش شدهاست و طی سالهای ۱۹۷۸، ۱۹۹۸ و ۲۰۰۶ موفق شده است ۳ بار در جام جهانی حضور یابد.
تیم فوتبال امید ایران از سی و چهار سال پیش تاکنون هیچ عنوانی در رقابتهای آسیا و جهانی کسب نکرده است .
تیم ملی فوتبال نوجوانان ایران در سی و چهار سال گذشته مقامی نداشته و اکنون بین ده تیم شرکت کننده در مسابقات در جای نهم بعد از اردن و قبل از کویت قرار دارد .
دومین دوره مسابقات فوتبال قهرمانی ناشنوایان آسیا - اقیانوسیه در چانگ وون کره جنوبی به پایان رسید و تیم ملی فوتبال ایران موفق شد در بازی فینال تایلند را با نتیجه چهار بر صفر شکست دهد و برای دومین بار و مقتدرانه قهرمان آسیا شود.
ایمان محبی (دو گل) و مصطفی حیدری و علیاصغر محبوبی گلهای ایران را برابر تایلند به ثمر رساندند.
ایران پیش از این در دیدارهای مقدماتی هند را چهارده بر صفر و استرالیا را چهار بر یک شکست داده بود و در مقابل تایلند با نتیجه شش بر یک به پیروزی رسیده بود.
تیم ملی فوتبال ناشنوایان ایران در نیمهنهایی نیز کره جنوبی را با نتیجه سه بر صفر مغلوب کرده بود. در این مسابقات تیم ملی فوتبال ناشنوایان تنها دو گل از حریفان دریافت کرد و با اقتدار قهرمان شد.
منچستر يونايند مقتدرانه وارد زمين شد در شهر لندن ، در ورزشگاه و مبلي و زير اسمان آبي كشورشان و با تشويق ميليونها طرفدار در ورزشگاه و سراسر جهان كه آنها را قهرمان مي ناميدند و سر الكس يا كت شلوار خاكستري روشن مارك اسپنسر و گلي در يقه آمده بود گوارديليو را به جشن قهرماني زود هنگام دعوت كند وقتي به او دست داد و در چشمانش خنديد ...
بازي هجومي شروع شد . نمايشي كامل از بازي انگليسي همراه با پرسينگ و ارسال توپهاي بلند در هيجده قدم حريف و دو شوت سنگين به دروازه .. و فلج كردن موقت بارسا در نيمه خودش ..
منچستر بايد گل مي زد اين را چشمان براق سر الكس و بي تابي اش روي صندلي مي گفت . بايد همان ده دقيقه اول كار را تمام مي كردند ولي نشد ...
هزارها آبي اناري پوش از روزها قبل لندن را فتح كرده بودند با سرو صداي ماتادورهاي اسپانيايي و حالا ورزشگاه را به تسخير گرفته بودند و بارسا به تدريج برگشت ..
تيم يكدست بود با بازيكناني بسيار باهوش و مربي كه انگار يار دوازدهم است كنار زمين با همان تب و تاب و تيكي تيكا يا ضرب آهنگ پاسها ي بيشمار و سرعت بينظير در پيدا كردن دالانهاي باز بين ياران منچستر ....
و ليونل مسي محجوب كه وقتي به طرف دروازه حريف مي رفت گلوله اي از آتش بود و اين شعله به بقيه بازكنان هم سرايت كرد وتيم يكپارچه آتش شد و همه ورزشگاه آبي اناري شد و درخشيد و درخشيد و تا سه گل به دروازه فندرسن وارد نكرد آرام نگرفت ......
و بارسا يه همراه مربي جوانش ثابت كرد كه فوتبال جديدي جايگزين فوتبال جزيره مي شود چه بخواهيم و چه نحواهيم و اين را لبخند سر الكس فرگوسن نيز تاييد كرد وقتي دستي محكم به گوارديليو داد ودر دل آرزو كرد بازيكناني همچون او داشت .
براي پسري كه عاشق فوتبال و منچستر يونايتد است و همه درسهايش را خوانده و هرچه مادرش دستور داده انجام داده و گفته چشم تا امشب بتواند بازي را ببيند :
امشب در شرايطي ديدار حساس و گرم بارسلونا و منچستر يونايتد در برابر چشمان بيش از 92 هزار تماشاگر ورزشگاه ويمبلي شهر لندن برگزار مي شود كه به گفته ي مسئولان سازمان جهاني هواشناسي براي لحظات بازي وضعيت باران خفيف به همراه تنها 10 درجه سانتي گراد دما و وزش بادي به سرعت 9 كيلومتر در ساعت پيش بيني مي شود. درحقيقت بايد گفت دماي امشب شهر لندن از مسكو و بسياري از شهرهاي سردسير اروپايي در آستانه تابستان سردتر است.
بارسلونا به هدايت جوزپه گوآرديولا امشب با تركيب 3-3-4 و با بازيكناني به نام هاي ويكتور والدز، دني آلوز، خاوير ماسكرانو، پيكه، پويول، ژاوي، بوسكتس، اينسيتا، پدرو، مسي و داويد ويا در برابر منچستر يونايتد به رهبري سرالكس فرگوسن به تركيب 1-1-4-4 با بازيكناني چون فان درسار، فابيو، ويديچ، فرديناند، اورا، والنسيا، گيگز، كريك، پارك جي سونگ، وين روني و خاوير هرناندز و به قضاوت ويكتور كاسايي 36 ساله از مجارستان صف آرايي خواهند كرد.
جوزپه گوآرديولا سرمربي بارسلونا گابي ميليتو را به دليل مصدوميت در خط دفاع و خوزه پينتو دروازه بان را به دليل محروميت در اختيار نخواهد داشت و همچنين دارن فلچر نيز مصدوميت جزئي را در بين شياطين سرخ دارد و ديميتار برباتوف كار را از روي نيمكت آغاز خواهد كرد.
براساس اين گزارش شياطين سرخ و آبي و اناري پوشان در طي 10 باري كه در رقابت هاي اروپايي به مصاف هم رفتند در شرايطي متعادل هستند و هركدام از دو تيم سه پيروزي و 4تساوي را كسب كردند.
بارسلونا ركورد بيشترين گل زده در رقابت هاي اين فصل ليگ قهرمانان اروپا را با 27 گل در اختيار دارد و 20 بازي متوالي در اين رقابت ها است كه بدون گل زده ديدار را به اتمام نرسانده و آخرين باري كه آبي و اناري پوشان كاتالونيا در امر گلزني ناكام بودند به نوامبر 2009 در برابر روبين كازان روسيه بر مي گردد.
براساس اين گزارش، ليونل مسي از بارسلونا با 11 گل در صدر فهرست گلزنان اين فصل ليگ قهرمانان اروپا قرار دارد. بارسلونا از ورزشگاه ويمبلي لندن خاطرات خوشي دارند چرا كه اولين قهرماني اروپايي خود را در اين ورزشگاه در فصل 1992-1991 و در فينال برابر سمپدورما با ضربه آزاد رونالد كومان كسب كردند.
از مطالب جالب راجع به دو تيم و اين مسابقه مي توان به نكات زير اشاره كرد.
سرخيو بوسكتس و ژاوي در اين رقابت ها ركورد بيش از 1000 پاس سالم را برجا گذاشتند.
منچستر يونايتد هم در 12 ديدار اخير شكست ناپذير بوده و ادوين فان درسار نود و نهمين ديدار ليگ قهرمانان اروپا را با شياطين سرخ در ديدار امشب تجربه مي كند.
آخرين شكست منچستر يونايتد به ديدار برابر بايرن مونيخ در ليگ قهرمانان اروپاي فصل گذشته بر مي گردد.
الكس فرگوسن سرمربي منچستر يونايتد هم سومين فينال خاطره انگيزش را در ليگ قهرمانان اروپا تجربه مي كند.
همچنين اين گزارش حاكي است، در فينال قبلي مصاف دو تيم بارسلونا و منچستر يونايتد آبي و اناري پوشان كاتالونيا با پيروزي 2 بر صفر برابر سرخپوشان ارلدترافورد در استاديوم المپيك رم جام قهرماني را به خانه بردند.
" گزارشي از علي جواهرچي"
داشت بازي استقلال و پاس همدان را مي ديد . اجل مهلتش نداد تا بازي را تا به آخر ببيند .
شصت و دو سال داشت و مدتي بود كه از بيماري سرطان ريه رنج مي برد .
در تبريز بدنيا آمده و چهار خواهر و يك برادر داشت . رشته اصلي ورزشي اش بسكتبال بود تا آن كه به تيم نادر رفت تا دروازه باني كند و از آنجا به تيم تاج و بعد تيم استقلال .
ليسانسش را ار مدرسه عالي ترجمه گرفت در سال 1356 . بعد از دوران بازيگري مدتي سر مربي تيم محمدان بنگلادش بود كه اين تيم را با پيروزي بر تيم پرسپوليس به يك چهارم نهائي باشگاههاي آسيا رساند كه در تاريخ بنگلادش بي سابقه بود .
استقلال در زمان مربيگري او توانست به مقام نايب قهرماني باشگاههاي آسيا و قهرماني در ليگ و جام حذفي برسد .
دو فرزند دختر و پسر و يك داماد دارد كه هرسه فوتباليست هستند .
از او بسيار به يادها مانده است . مهارت بسيار در دروازه باني، انضباط و ديسيپلين مثال زدني ، آراستگي و خوش پوشي هميشگي ، صراحت و رك گوئي بينظيرش و دلسوزي اش براي وطن كه وا مي داشتش نسبت به هر آنچه ناهنجار مي ديد سخت زبان به اعتراض بگشايد .
در هنگام بيماري اش مردم بي دريغ به سويش شتافتند ساعتها بيرون و داخل بيمارستان انتظار كشيدند ، برايش دعا كردند ، خون اهداء كردند و با گلهاي بسيار راهروهاي بيمارستان را پوشاندند . مردمي كه منتظر نمي ماندند تا با دوربين هاي تلوزيوني بالاي سرش بروند و ژست خير خواهانه بگيرند و بعد بروند چلوكبابشان را بخورند انگار نه انگار كه ناصري هم هست ...!!!!
درگذشت اين مرد آزاده دنياي فوتبال ايران را كه بسيار برايمان به جاي گذاشت به فرزندان و همسر مهربانش كه همواره يار و ياورش بودند تسليت مي گويم . روحش شاد .
تلوزيون را روشن مي كنم . اخبار ورزشي است . خانم خبرنگار در فرودگاه كرمان ايستاده است . پشت سرش هواپيماي ماهان فرود آمده و در حال دور زدن است .
خبر كوتاه بود . جسد عيسي مير شكاري كوهنورد 24 ساله كرماني از نپال به ايران منتقل شد .
عيسي مير شكاري 12 سال كوهنورد بوده و با عضويت در تيم ملي قله هاي بسياري را در ايران و تركيه فتح كرده است او سال قبل موفق شده بود در قالب تیم کوهنوردی بسیج دانشجویی کشور قله موستاق آتا را صعود نماید. قله مانسلو هشتمين قله مرتفع جهان است كه پيش از اين تنها يك گروه از ايران موفق به صعود اين قله شده اند. گروه كوهنوردان به همراه ميرشكاري 2۰ روز پيش از ايران به سمت نپال اعزام شده بودند .
عیسی پس از کمپ 4 قله مانسلو حال خوبی نداشت و ارتفاع زده شده بود اما تصمیم می گیرد همراه تیم به سمت قله حرکت کند. هر چند ديگر اعضاي گروه به او اجازه نمي دهند اما پس از حرکت تیم، حرکتش را به سمت قله آغاز می کند و بعد از کمی صعود، متوجه می شود که حالش خوب نیست. به کمپ بر میگردد.
و حالش رو به وخامت می رود و کم کم عوارض اِدم مغزی بروز پیدا می کند. وقتی تیم باز می گردد سعی می کند عیسی را به ارتفاع پایین تری بیاورد. به خاطر خطرناک بودن مسیر کمپ 2 به 1 امکان انتقال عیسی وجود ندارد. مگر هلیکوپتر بیايد و او را به کاتماندو برساند و از آنجا با هواپیما به ایران بیاورند اما چون هزینه هلیکوپتر زیاد هست منتظر مي مانند که مسئولین در ایران تصمیم بگيرند .
اين كوهنورد به دليل سكته مغزي در مسير بين كمپ يك و دو در بازگشت از قله فوت كرده است .
روحش شاد
برنامه نود ديشب تا پاسي بعد ار نيمه شب طول كشيد . برنامه جذاب و پرمخاطب كه مي تواند بينندگان پرمشغله تلوزيون و مهمانان را عليرغم خستگي تا ساعتهاي نزديك به صبح با شور و هيجان بسيار به دنبال خود بكشاند .
عادل فردوسي پور 37 ساله و داراي مدرك كارشناسي ارشد در رشته مهندسي صنايع از دانشگاه صنعتي شريف است . فوتبال بازي مي كند ، زبان انگليسي را خوب مي داند و تدريس مي كند و مهمتر از همه عاشق كارش است . برنامه اش را با نيم نگاهي به برنامه هاي مشابه ورزشي در كانالهاي اروپا شروع كرد ولي بعد همه چيز اختصاصي خودش شد .
بسيار باهوش است و ميميك صورتش در هنگام اجراي برنامه فوق العاده است . موجي از خنده و تعجب و خشم در چشمانش مي رود و مي آيد و با مخاطب حرف مي زند . برنامه اش را به شيوه خاصي اداره مي كند كه در اصطلاح تلوزيوني به آن پرسش و پاسخ فوتبالي مي گويند . سوالات گزنده و صريح و سريع كه به طرف مهمانان برنامه شوت مي شود و تا بيايند دروازه را بپايند يك هو مشتشان باز مي شود و آن وقت است كه همه چيز پاي تلوزيون رو مي شود . تباني و دشمنيها پشت نقاب چهره هاي گندم نماي جو فروش و كمي ها و كاستي هايي كه همه انكارشان مي كردند .
سعه صدر بسيار دارد آنقدر كه تمام منتقدين و مخالفين سرسختش از علي دائي تا مايلي كهن ، آقاي ساكت و آقاي عزيز محمدي و .... كه به او تاختند و محكومش كردند و تهمت زدند دوباره به برنامه اش برگشتند و با لبخند بخشنده اش روبرو شدند . صراحت و صداقت كلامش و شجاعت بسيارش در اداره برنامه مايه حسرت بسياري از ما شد . حرفهائي كه نمي توانيم يا نمي خواهيم بزنيم !!. برنامه نود چشم اميد بسيار كساني است كه جاي ديگري كسي پاي حرفشان نيست . همه را در برنامه شركت مي دهد با تلفن و اس ام اس و ارسال عكس و فيلم و موسيقي . و اين است كه ديگر هيچ كس حتي مديران تلوزيوني ارشد هم نمي توانند برنامه نود را بدون عادل فردوسي پور تصور كنند .
با آرزوي موفقيت براي او و همكاران همراهش .
صداي زنگ در مي آيد . باز مي كنم بسته اي پستي براي پسرم كه قبلأ سفارش داده بودم . پوستري زيبا از تيم منچستر يونايتد . صداي جيغ خوشحاليش تمام خانه را پر مي كند و همه خستگي پرستاري چند روزه را از تنم بيرون مي كند . آخر عاشق فوتبال جزيره و بخصوص تيم من يونايتد است . يعني راستش را بخواهيد همه در خانه ما عاشق فوتبالند . وقت مسابقات مهم جشني آئيني در خانه برپا مي شود با پاپ كورن و تنقلات سالم !! و آب ميوه فراوان . پسرك بسيار بسيار بهداشتي عمل مي كند و مواد مضر بخصوص نوشابه ميل نمي كند !
ورزش را دوست دارم . در جواني بدمينتون و شنا ورزش تخصصيم بود و حالا هم وقت پا دهد با دگنگ بايد از آب بيرونم كشيد . اما فوتبال چيز ديگري است . معجوني از مسابقه و رقابت و آدرنالين بالا و هيجان و انرژي وحشتناكي كه از سر تا پاي آدمي در مي نوردد و پير و جوان را به جست و خيز وادار مي كند . از فوتبال شطرنجي و قدرتي آلمان تا بازي ظريف فرانسه تا فوتبال تكتيكي و ناب برزيل و تيكي تيكاي اسپانيا و بازيهاي پر هياهوي ايتاليا اما فوتبال جزيره چيز ديگري است و اين حسي است كه اغلب فوتباليستهاي حرفه اي به آن اذعان دارند . اين فوتبال درگير خشن جاه طلب كه تا آخرين لحظه مثل جنگي آئيني پيش مي رود و لحظه اي آرام نمي گيرد .
اين هم از طرف پسركم كه بالاي سرم ايستاده و هي گويد بنويس . لطفأ بنويس .
پيروزي تيم منچستر يونايتد در ليگ برتر انگليس بر همه دوستداران مبارك !